اکونومیست فارسی

ترجمه اخبار انگلیسی و مقالات مجله The Economist در سایت اکونومیست فارسی

داروهای اصلاح ژن با سرعت باور نکردنی از آزمایشگاه به مرحله درمان وارد می‌شوند

  • فاضل احمدزاده
  • سه شنبه ۱۶ مرداد ۰۳
  • ۱۷:۲۳

داروهای اصلاح ژن با سرعت باور نکردنی از آزمایشگاه به مرحله درمان وارد می‌شوند.

اگرچه این درمان‌ها بسیار امیدوارکننده هستند، اما هنوز موانع تکنولوژیکی و اقتصادی وجود دارد که باید برطرف شوند.

در یک روز پاییزی سال ۲۰۲۰ بود که پاتریک داهِرتی داشت با سگش در کوه‌های شیب‌دار شهرستان دانگل ایرلند قدم می‌زد. او در مسیر حرکت متوجه شد که برخلاف همیشه، دچار تنگی نفس شده است. تشخیص پزشکان بیماری نادری به نام آمیلوئیدوز بود که در آن پروتئین خاصی به نام آمیلوئید در بدن تجمع پیدا می‌کند و باعث آسیب به اندام‌ها می‌شود. متأسفانه، این بیماری به مرور زمان باعث درد شدید و در نهایت مرگ بیمار خواهد شد. آقای دوهرتی با یک بیماری سخت دست و پنجه نرم می‌کرد اما خوشبختانه توانست در یک آزمایش دارویی جدید شرکت کند. پس از تنها یک تزریق ، بیماری او به طور کامل بهبود یافت. حالا او به زندگی عادی خود برگشته و هر هفته از کوه‌های کانتی دانگل لذت می‌برد.

با بهره‌گیری از تکنولوژی پیشرفته ویرایش ژن به نام کریسپر-کاس۹، پزشکان موفق به اصلاح ساختار ژنتیکی آقای داهری شدند. این فناوری که در مدت کوتاهی از آزمایشگاه به محیط بالینی انتقال یافته است، پیش‌تر نیز در بهبود بینایی بیماران مبتلا به کوری ارثی به کار رفته بود. این داروها نشان داده‌اند که توانایی درمان بیماری سلول داسی شکل و بازگرداندن شنوایی به موش‌های ناشنوا را دارند. انتظار می‌رود که این دسته از داروها در سال آینده با سرعت بیشتری توسعه پیدا کنند و برای درمان بیماری‌های قلبی و سرطان مورد استفاده قرار گیرند. همزمان، ابزارهای ویرایش ژن پیشرفته‌تری نیز در حال آزمایش هستند.

CRISPR-Cas9 ابزاری است که مانند قیچی عمل می‌کند و می‌تواند DNA را در نقطه دلخواه برش دهد. یک قطعه RNA به این ابزار متصل است و آن را به جایگاه مشخصی از DNA هدایت می‌کند تا آنزیم برش‌زننده دقیقاً در همان نقطه عمل کند. زمانی که DNA شکافته می‌شود، سلول برای ترمیم خود به فعالیت می‌پردازد. داروهای ویرایش ژن با بهره‌گیری از این فرآیند طبیعی، قسمت آسیب‌دیده‌ی کد ژنتیکی را شناسایی کرده و آن را با یک بخش صحیح جایگزین می‌کنند.

پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ای در حوزه نوآوری رخ داده است. فناوری ویرایش ژن CRISPR-Cas9 که در سال 2012 کشف شد، به سرعت در صنعت زیست‌فناوری مورد استفاده قرار گرفت و شرکت ای‌جِنِسیس در مدت کوتاهی توانست با استفاده از آن، جنین خوک را به گونه‌ای تغییر دهد که اندام‌های آن برای پیوند به انسان مناسب‌تر شود. در سال ۲۰۱۶، گامی مهم در مبارزه با سرطان برداشته شد. دانشمندان توانستند مجوز آزمایش درمانی جدیدی را بگیرند که از تکنولوژی کریسپر-کاس۹ استفاده می‌کرد. در این روش، سلول‌های ایمنی از بدن بیمار خارج شده، با استفاده از کریسپر-کاس۹ تقویت شده و سپس دوباره به بدن بازگردانده می‌شدند تا با سرطان مبارزه کنند.

در سال بعد، دو شرکت دارویی برجسته، یکی از آمریکا و دیگری از سوئیس، همکاری کردند تا با استفاده از فناوری پیشرفته، دارویی برای درمان دو بیماری خونی نادر و خطرناک به نام‌های سلول داسی شکل و بتا تالاسمی تولید کنند. این دارو CTX001 نام دارد. دلیل بروز هر دو بیماری این است که تغییرات ژنتیکی در روند ساخت هموگلوبین، پروتئین حیاتی برای انتقال اکسیژن توسط گلبول‌های قرمز خون، رخ داده است.

داروی CTX001 که اکنون با نام تجاری Casgevy شناخته می‌شود، در ماه نوامبر سال ۲۰۲۳ به عنوان یک درمان یک‌باره وارد بازار دارویی شد. قیمت بسیار بالای این دارو که ۲.۲ میلیون دلار است، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در این روش درمانی، سلول‌های بنیادی خون بیمار گرفته شده و در آزمایشگاه، یک ژن در آن‌ها دستکاری می‌شود تا نوعی هموگلوبین که تنها در دوران جنینی تولید می‌شود، دوباره ساخته شود. سپس این سلول‌های اصلاح‌شده به بدن بیمار بازگردانده می‌شوند. بیمار پس از انجام درمان، قادر می‌شود تعداد کافی گلبول قرمز سالم تولید کند که منجر به کاهش علائم اختلالات خونی می‌شود.

CRISPR-Cas9 تکنولوژی پیشرفته‌ای است، اما مانند هر فناوری دیگری، دارای محدودیت‌هایی است. یکی از این مشکلات، امکان ایجاد برش‌های اشتباه در DNA بیمار به دلیل عدم دقت مولکول راهنمای RNA است. این ابزار با شکستن هر دو رشته DNA، امکان بروز خطا در فرایند ترمیم را افزایش می‌دهد. این خطاها شامل اضافه شدن یا حذف اشتباه اطلاعات ژنتیکی هستند که می‌توانند منجر به بیماری‌هایی مانند سرطان یا اختلال در عملکرد طبیعی سلول شوند.

به منظور کاهش خطرات احتمالی، فناوری در حال بهبود است. یکی از این روش‌ها استفاده از آنزیم‌های نیکاز CRISPR-Cas9 است که برخلاف نسخه اصلی، تنها یک رشته از DNA را برش می‌دهند. از آنجایی که برای ایجاد تغییر ژنتیکی به دو برش نیاز است، استفاده از این آنزیم‌ها به صورت جفت احتمال ایجاد تغییرات ناخواسته را کاهش می‌دهد. دو آنزیم برش مورد استفاده در ویرایش ژن، به ندرت به محل اشتباهی از DNA متصل می‌شوند. علاوه بر این، روش دیگری به نام "ویرایش پایه" امکان تغییر یک حرف از توالی DNA را بدون نیاز به برش فراهم می‌کند.

برخی از تکنیک‌های جدید ویرایش ژن در حال حاضر در محیط‌های بالینی مورد آزمایش قرار می‌گیرند. به‌عنوان مثال، در سال ۲۰۲۲، یک بیمار مبتلا به بیماری ارثی کلسترول بالا، تحت درمان آزمایشی با روش ویرایش پایه قرار گرفت. این بیماری که به صورت ژنتیکی منتقل می‌شود، باعث افزایش سطح کلسترول بد خون می‌شود. دارو VERVE-101 که توسط شرکت Verve Therapeutics ساخته شده است، با تغییر یک حرف از A به G در ساختار ژنتیکی کبد، ژن PCSK9 را غیرفعال می‌کند که این ژن در کنترل سطح کلسترول خون نقش دارد.

شرکت بیم تراپوتیکس مستقر در کمبریج ماساچوست با استفاده از یک روش پیشرفته به نام ویرایش پایه در حال تولید درمان‌هایی برای بیماری‌های مختلف است. این شرکت توانسته است با تغییر چهار حرف از DNA در سلول‌های ایمنی، آن‌ها را برای مبارزه با سرطان خون تقویت کند. همچنین، آن‌ها در حال توسعه محصولی مشابه داروی کاسجوی هستند. شرکت مدعی است که داروی ویرایش پایه آنها در مقایسه با فناوری کریسپر-کاس۹ توانایی بیشتری در افزایش سطح هموگلوبین دارد. نتایج اولیه آزمایش‌های بالینی این دارو برای بیماران در نیمه دوم سال جاری منتشر خواهد شد.

در حوزه تحقیقات پزشکی، روش جدیدی به نام "ویرایش اولیه" در حال ظهور است. این روش با ترکیب آنزیم Cas9 اصلاح‌شده و یک مولکول RNA خاص، قادر است به طور دقیق به بخش مورد نظر DNA رفته و آن را مطابق با الگوی از پیش تعیین‌شده تغییر دهد. در کنار پروتئین کریسپر، آنزیمی به نام رونویست معکوس وجود دارد که وظیفه آن تبدیل اطلاعات ژنتیکی از RNA به DNA است. این آنزیم در محل برش ایجاد شده توسط پروتئین کریسپر، یک توالی DNA دقیق را می‌سازد که منجر به ویرایش ژن می‌شود.

باورنکردنی است که تنها چهار سال و نیم از ارائه مقاله علمی درباره فناوری ویرایش اصلی توسط آزمایشگاه دیوید لیو، دانشمند دانشگاه هاروارد، گذشته و اکنون اولین آزمایش انسانی این فناوری مجوز گرفته است. این خبر را خود او در ماه آوریل در ایکس منتشر کرد. یک شرکت دارویی به نام پرایم مدیسین در ماساچوست در حال تحقیق بر روی دارویی است که امیدوار است بتواند بیماری گرانولوماتوز مزمن را درمان کند. این بیماری نادر و خطرناک باعث ضعف سیستم ایمنی بدن در مقابله با عفونت‌ها می‌شود.

با استفاده از روش ویرایش اولیه، دانشمندان قادر خواهند بود قطعات بزرگی از دی‌ان‌ای را تغییر دهند. این پیشرفت می‌تواند برای درمان بیماری‌هایی مانند هانتینگتون که ناشی از نقص‌های گسترده در ژنوم هستند، بسیار مفید باشد. علاوه بر این، این تکنیک می‌تواند به کاهش هزینه‌های بالای درمان بیماری‌های نادر کمک کند. برخلاف روش‌های سنتی که تنها یک جهش ژنتیکی خاص را هدف قرار می‌دهند، این تکنولوژی جدید قادر است با یک روش درمانی، انواع مختلف جهش‌های ژنتیکی را اصلاح کند. این فناوری به دلیل انعطاف‌پذیری بالا، پتانسیل تصحیح تقریباً ۹۰ درصد از تغییرات ژنتیکی مرتبط با بیماری‌ها را دارد.

پیشرفت‌های اخیر در حوزه ویرایش ژن همچنان ادامه دارد. یکی از این پیشرفت‌ها، روش جدیدی به نام "RNA پل‌زن" است که در مجله نیچر منتشر شده است. این روش از نوع خاصی از RNA استفاده می‌کند که قادر است دو نقطه مشخص در DNA را شناسایی کند: نقطه‌ای که قرار است تغییر در آن ایجاد شود و ژنی که باید جایگزین شود. این تکنیک پیشرفته به دانشمندان اجازه می‌دهد تا قطعات بزرگی از ماده ژنتیکی را به دلخواه اضافه، حذف یا تغییر دهند.

تمام این تکنولوژی‌های جدید در آینده با مشکلات فنی و ایمنی روبرو خواهند بود. یکی از بزرگترین چالش‌ها این است که چگونه داروها را به طور دقیق به قسمت مورد نظر بدن برسانیم. رساندن دارو به سلول‌های خونی، سلول‌های سرطانی، شبکیه و کبد نسبتاً ساده است، اما رساندن دارو به مغز و ریه بسیار پیچیده‌تر است. یکی از راهکارهایی که برای حل مشکل انتقال دارو ارائه شده، استفاده از کپسید است. این ذره بسیار کوچک که توسط شرکت آئرا تراپوتیکس در ماساچوست طراحی شده، دارای پوششی از پروتئین‌های انسانی است. به همین دلیل، می‌تواند بدون ایجاد واکنش شدید سیستم ایمنی، دارو را به بافت‌های مورد نظر منتقل کند.

اگرچه پیشرفت‌های چشمگیری در زمینه داروهای ژنومی حاصل شده است، اما هزینه بسیار بالای این داروها چالش اصلی محسوب می‌شود. به عنوان نمونه، داروی هموژنیکس برای درمان هموفیلی B قیمتی نجومی دارد که حدود 3.5 میلیون دلار است و نسبت به کسجوی یک میلیون دلار گران‌تر می‌باشد. شرکت‌های دارویی بر این باورند که می‌توانند قیمت‌های بالایی برای داروهای خود تعیین کنند، زیرا علاوه بر هزینه‌های سنگین تحقیق و تولید، این داروها به بیماران وعده بهبودی طولانی‌مدت می‌دهند، گرچه دوام اثربخشی این داروها هنوز مورد تردید است.

دلایل منطقی وجود دارد که نشان می‌دهد هزینه‌های بالای فعلی ویرایش ژن ممکن است در آینده کاهش یابد. یکی از راهکارها، تمرکز بر بیماری‌های شایع مانند بیماری قلبی است که تعداد بیماران بیشتری را شامل می‌شود. همچنین، برخی معتقدند که این فناوری به سمت یک ساختار پایه پیش خواهد رفت که بتوان با تغییرات جزئی، آن را برای درمان‌های مختلف به کار برد. این تکنولوژی می‌تواند نیاز به انجام آزمایش‌های بالینی گسترده برای هر داروی جدید را کاهش دهد. اما تا آن زمان، شرکت‌های دارویی به دلیل شرایط اقتصادی بازار تحت فشار هستند و ممکن است مجبور شوند برخی از داروهای امیدوارکننده را کنار بگذارند. با این حال، با توجه به پیشرفت سریع فناوری ویرایش ژن، به نظر می‌رسد که این داروهای جدید در نهایت بر مشکلات خود غلبه کرده و به بازار خواهند آمد.

آمریکا چگونه با استفاده از فناوری هوش مصنوعی توانست سیستمی ایجاد کند که حملات احتمالی طالبان را پیش‌بینی کند؟

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۱۵ مرداد ۰۳
  • ۲۳:۰۷

آمریکا چگونه با استفاده از فناوری هوش مصنوعی توانست سیستمی ایجاد کند که حملات احتمالی طالبان را پیش‌بینی کند؟

پروژه "ریون سنتری" با بهره‌گیری از اطلاعات قابل دسترسی عمومی، به عنوان یک آزمایش موفق در حوزه جمع‌آوری اطلاعات به شمار می‌آید.

در طول تابستان سال ۲۰۲۰، تحلیلگران اطلاعاتی آمریکا که در افغانستان مشغول به فعالیت بودند، یک هشدار جدی از ابزار هوش مصنوعی به نام "ریون سنتری" دریافت کردند. این ابزار چند ماه بود که توسط آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت. هوش مصنوعی هشدار داده بود که احتمال حمله شدید و خونباری که منجر به کشته شدن بین ۲۰ تا ۴۰ نفر شود، در اوایل ماه جولای در جلال‌آباد، مرکز ولایت ننگرهار، بسیار زیاد است. این پیش‌بینی متأسفانه با تأخیر اندکی در دوم آگوست محقق شد، زمانی که گروه تروریستی داعش با حمله به زندان شهر، حدود ۲۹ نفر را به کام مرگ کشید.

پروژه رِیون سِنتری در اکتبر ۲۰۱۹ آغاز شد، زمانی که نیروهای آمریکایی در افغانستان با کاهش شدید منابع انسانی و مالی مواجه بودند. کاهش تعداد سربازان، تعطیلی پایگاه‌ها و محدودیت در دسترسی به اطلاعات، توانایی آن‌ها را برای مقابله با تهدیدات امنیتی کاهش داده بود. در همین زمان، طالبان با افزایش قابل توجه حملات، امنیت منطقه را به خطر انداخته بودند. برای مقابله با این چالش پیچیده، نیروهای آمریکایی تصمیم گرفتند از فناوری نوین هوش مصنوعی استفاده کنند.

خشونت سیاسی تصادفی نیست. یک مقاله منتشر شده در مجله سازمان بین‌المللی توسط اندرو شاور و الکساندر بولفراس در سال ۲۰۲۳ نشان داد که برای مثال، دمای بالای هوا با خشونت در افغانستان و عراق ارتباط دارد. پژوهشگران دریافتند که افزایش شدید دما از ۱۶ به ۳۸ درجه سانتیگراد با رشد قابل توجهی در احتمال حمایت مردان عراقی از اقدامات خشونت‌آمیز علیه نیروهای بین‌المللی، که از طریق نظرسنجی‌ها سنجیده شده بود، همراه است.

پروژه ریون سنتری برای پیشبرد اهداف خود، گروهی از افسران اطلاعاتی باهوش و خلاق را انتخاب کرد و آن‌ها را در محیط پویا و چالش‌برانگیز یک واحد نیروهای ویژه قرار داد تا بتوانند با آزادی بیشتری آزمایش‌ها و نوآوری‌های خود را انجام دهند. آن‌ها تحقیقات خود را با تحلیل الگوهای مداوم حملات شورشیان که از زمان اشغال افغانستان توسط شوروی در دهه ۱۹۸۰ تکرار شده‌اند، آغاز کردند. سرهنگ توماس اسپهر در مقاله‌ای در مجله پارامترها، نشریه کالج جنگ ارتش آمریکا، به تشریح این تحقیق پرداخته است.

با کمک متخصصان فناوری از سیلیکون ولی، یک سیستم هوشمند ساخته شد که با بررسی داده‌های تاریخی خشونت و اطلاعات عمومی مانند وضعیت هوا، محتواهای شبکه‌های اجتماعی، اخبار و تصاویر ماهواره‌ای، توانست ارتباطات بین این داده‌ها را شناسایی کند. مدلی که از این تحقیق به دست آمد، توانست زمان و مکان حملات احتمالی را تعیین کند و همچنین تعداد افرادی که ممکن است در این حملات جان خود را از دست بدهند تخمین بزند.

در ابتدا سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و بروکراسی پیچیده پنتاگون به این تلاش با تردید نگاه می‌کردند (و هنوز هم اطلاعات زیادی در این باره منتشر نکرده‌اند). اما سرهنگ اسپهر که در آن زمان مسئول ارشد اطلاعاتی ناتو در افغانستان بود، اعلام کرده است که نتایج این پروژه بسیار چشمگیر بوده است. تا اکتبر ۲۰۲۰، این مدل به مرحله‌ای رسید که توانست احتمال وقوع حملات را با دقت ۷۰ درصد پیش‌بینی کند. این بدان معناست که وقتی مدل پیش‌بینی می‌کرد که احتمال وقوع حمله بسیار بالاست (بین ۸۰ تا ۹۰ درصد)، در ۷۰ درصد مواقع این پیش‌بینی درست از آب درمی‌آمد. این سطح از عملکرد قابل مقایسه با تحلیلگران انسانی است، اما این مدل با سرعت بسیار بیشتری قادر به انجام این کار بود.

انشو روی، مدیرعامل شرکت رومبوس پاور، توضیح می‌دهد: "من در تلاش بودم دلیل موفقیت چشمگیر این سیستم را درک کنم. پس از تجزیه و تحلیل دقیق، متوجه شدیم که داده‌های شهرها حاوی نشانه‌هایی است که نشان می‌دهد سیستم به نوعی توانسته است از الگوهای موجود در شهرها استفاده کند." ماهواره‌هایی که نور را تشخیص می‌دهند، متوجه خواهند شد که شدت نور در کل شهرها پیش از یک حمله کاهش می‌یابد. با این حال، برخی مناطق که سابقه فعالیت‌های دشمن را دارند، افزایش نور خواهند داشت که نشان‌دهنده فعالیت‌های مشکوک است. ماهواره‌های رادار دهانه مصنوعی SAR با ارسال امواج رادار و دریافت بازتاب آن‌ها از سطوح فلزی می‌توانند افزایش تعداد خودروها در یک منطقه را تشخیص دهند. علاوه بر این، ماهواره‌های دیگر نیز افزایش میزان گاز دی‌اکسید کربن را نشان می‌دهند، اما علت دقیق این افزایش هنوز مشخص نشده است.

یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که احتمال وقوع حملات در دمای بالاتر از ۴ درجه سانتی‌گراد، در شرایط نور کم ماه و نبود باران افزایش می‌یابد. سرهنگ اسپهر معتقد است که در برخی موارد، حملات اخیر از نظر مکان، ترکیب نیروهای مهاجم، زمان وقوع و حتی نوع سلاح‌ها با حملات شوروی در دهه ۸۰ تطابق کامل دارد. بر اساس گفته‌های سرهنگ اسپهر، سیستم هوش مصنوعی ریون سنتری بدون نیاز به آموزش خارجی توانایی یادگیری و بهبود عملکرد داشت. این سیستم که در آگوست ۲۰۲۱ به دلیل خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان غیرفعال شد، اطلاعات و تجربیات ارزشمندی را جمع‌آوری کرده بود.

تحلیلگران انسانی به خروجی سیستم به عنوان یک پاسخ قطعی اعتماد نمی‌کردند. در عوض، از آن به‌عنوان یک سرنخ برای استفاده از سیستم‌های سری مانند ماهواره‌های جاسوسی و شنود ارتباطات استفاده می‌کردند تا اطلاعات دقیق‌تری درباره منطقه مورد نظر جمع‌آوری کنند. هنگام ورود تحلیلگران جدید به تیم، آن‌ها را با دقت در مورد نقاط ضعف و محدودیت‌های مدل اطلاعات می‌دادیم. آقای روی توضیح می‌دهد که مدل در برخی مناطق به دلیل کمبود اطلاعات تاریخی، دقت پایینی داشت. به عبارت دیگر، بدون داده‌های کافی، حتی بهترین مدل‌ها نیز نمی‌توانند پیش‌بینی دقیقی ارائه دهند.

با گذشت سه سال از غیرفعال شدن سیستم رِیون سِنتری که وظیفه پیش‌بینی حملات را بر عهده داشت، نیروهای نظامی و سازمان‌های اطلاعاتی تلاش‌های گسترده‌ای برای توسعه هوش مصنوعی جهت پیش‌بینی حملات آغاز کردند. بسیاری از این مدل‌های هوش مصنوعی در مدت اخیر به بلوغ رسیده‌اند. یک مقام اطلاعاتی بریتانیا اظهار داشته است که در صورت وجود این الگوریتم‌ها در زمان پیش از تهاجم روسیه به اوکراین، می‌توانستیم از این حمله جلوگیری کنیم یا حداقل آمادگی بیشتری برای مقابله با آن داشته باشیم. "در گذشته، تکنولوژی ما قادر به ردیابی دقیق برخی اهداف نبود." چهار سال پیش، تصاویر راداری ماهواره‌ای با وضوح پایین بودند، اما اکنون می‌توانیم تصاویری با وضوح بسیار بالا تهیه کنیم که قادر به تشخیص اشیاء بسیار کوچک است. آقای روی می‌گوید مدلی مثل Raven Sentry که با استفاده از داده‌های واقعی میدان جنگ اوکراین آموزش دیده است، به‌سرعت به هوش مصنوعی پیشرفته‌ای تبدیل خواهد شد.

سرهنگ اسپهر توضیح می‌دهد که این مسئله به سادگی یک خط مستقیم پیش نمی‌رود. او می‌گوید: "همانطور که شورشیان عراقی با استفاده از روش‌های ابتدایی توانستند قابلیت‌های دیداری هواپیماهای پیشرفته آمریکایی را مختل کنند و چریک‌های ویتنامی با حفر تونل از تکنولوژی نظارت هوایی فرار کردند، دشمنان آینده نیز با استفاده از روش‌های خلاقانه می‌توانند سیستم‌های پیچیده هوش مصنوعی را گمراه کنند و داده‌های ورودی به آن را آلوده نمایند." با وجود برتری تکنولوژیکی چشمگیر آمریکا و ناتو، طالبان موفق شد در افغانستان پیروز شود که نتیجه‌ای غیرمنتظره بود.

اکونومیست : فایده ی اهدای جوایز صنعتی چیست؟

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۱۵ مرداد ۰۳
  • ۱۱:۲۸

فایده ی اهدای جوایز صنعتی چیست؟

محیطی پر از نوشیدنی‌های الکلی، افراد در حال رقص و تعریق، و دیوارهای شفاف

جوایز صنعتی که به طور بی‌رویه و اغلب بی‌معنی برگزار می‌شوند، نشان دهنده وضعیت ناامیدکننده‌ای از جامعه هستند. با این حال، این جوایز همچنین بازتابی از ارزش‌ها و انگیزه‌های کارمندان هستند.

مشخص است که چقدر این مراسم‌ها خنده‌دار و بی‌معنی هستند. آن‌ها سعی می‌کنند مثل مراسم جایزه‌های تلویزیونی پر زرق و برق باشند، اما فاقد هرگونه جذابیت و هیجان هستند. برخلاف بازیگران و خواننده‌های معروف که با اعتماد به نفس روی فرش قرمز می‌درخشند، شرکت‌کنندگان این مراسم‌ها اغلب احساس ناراحتی و دست و پا گیر دارند. آن‌ها با کت و شلوارهای اجاره‌ای و پاپیون‌های قلابی، بیشتر به فکر پس دادن لباس‌ها هستند تا لذت بردن از مراسم. گاهی اوقات در این جمع، ناگهان کسی با کفش پاشنه بلند جدیدش زمین می‌خورد و به طور غیرمنتظره‌ای از دیدها پنهان می‌شود. همه هیجان‌زده هستند، اما دلیل اصلی این هیجان، نوشیدنی‌های رایگان است. همه کمی عرق کرده‌اند.

وقتی مشخص می شود که مجری برنامه شب کیست، همه با کنجکاوی منتظر می مانند تا ببینند چه کسی است. اما وقتی چهره مجری را می بینند، برای لحظه ای همه جا ساکت می شود و بعد همه با تعجب می پرسند "این فرد کیست؟" مجری سعی می کند اهمیت کار همه نامزدها را با جدیت مطرح کند (مثل اینکه دنیا به صنعت کامپوزیت وابسته است، یا جوش شیرین فقر را حل می کند!) اما مهمان ها مشغول نوشیدن نوشابه و دزدکی برداشتن منو هستند.

پس از آن، قسمت اصلی مراسم آغاز می‌شود. در این مرحله، جوایز به برندگان اعطا می‌شود و عکس‌های نامزدها بر روی پرده نمایش داده می‌شود تا بینندگان بتوانند چهره واقعی آن‌ها را بدون تأثیر الکل (و با ظاهر جوان‌تر) مشاهده کنند. برخی از دسته‌های جایزه آنقدر غیرمعمول هستند که انسان شک می‌کند که آیا این یک شوخی است یا خیر. صنعت آب بریتانیا به طرز عجیبی برای کسب جایزه‌ای به نام "بهترین طرح کاهش نشت آب سال" رقابت می‌کند. صنعت عروسی هم جایزه‌ای برای بهترین محل برگزاری عروسی در انبار اهدا می‌کند. برخی جوایز دیگر حتی از این‌ها معتبرتر هستند. برای مثال، "جایزه عالی" بالاترین افتخار در "جوایز آجر" است.

هیچ کس معتقد نیست که این رقابت بدون تبعیض برگزار می‌شود. احتمالاً نامزدها به صورت خود انتخابی وارد رقابت می‌شوند، زیرا اغلب خودشان برای شرکت در مسابقه اقدام می‌کنند. علاوه بر این، روش انتخاب برندگان معمولا مشخص نیست. شرکت در مراسم اهدای جوایز بسیار گران است و برگزارکنندگان تلاش می‌کنند تا جوایز را به طور عادلانه توزیع کنند. هرچند، این بدان معنا نیست که همه باید برنده شوند. شرکت‌هایی که هزینه زیادی برای خرید میزهای ویژه و جایگاه‌های برتر پرداخت می‌کنند، معمولاً انتظار دارند که این سرمایه‌گذاری برای آن‌ها بازدهی داشته باشد.

برندگان به این مسائل توجهی ندارند. (بازنده‌ها سعی می‌کنند با رفتار بزرگوارانه خود را برتر نشان دهند و سپس با نوشتن ستون‌های انتقادی انتقام بگیرند.) وقتی نامشان اعلام می‌شود، با عجله به جلو می‌روند و لبخندی تصنعی می‌زنند. شرکت کنندگان با در دست داشتن یک قطعه بزرگ پلکسی گلاس به جایگاه های خود بازمی گردند. همکاران با اشتیاق فراوان برای بررسی دقیق آن مانند یک اثر باستانی دور هم جمع می شوند. پس از اتمام همه موضوعات، افراد حاضر در جلسه و شوخی های کم مزه، مجری برنامه را به پایان می رساند. برای نوشیدن آخرین نوشیدنی، شرکت کنندگان به سمت بار می روند. با امیدواری از رایگان بودن نوشیدنی سوال می کنند.

اگر این مراسم‌ها اینقدر پوچ و بی‌مفهوم هستند، چرا همچنان برگزار می‌شوند؟ پاسخ ساده است: تفریح و افزایش اعتبار. برای مثال، اگر در صنعت آجر فعالیت می‌کردید، قطعا دوست داشتید بگویید که برنده جایزه عالی شده‌اید تا رزومه یا سی وی CV خود را تقویت کنید. جوایز می‌توانند به بازسازی تصویر بخش‌هایی از شرکت‌ها که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند، کمک کنند. همچنین، برای شرکت‌هایی که هزینه‌های زیادی برای حضور در مراسم جایزه می‌پردازند، این رویدادها فرصتی برای تبلیغات با هزینه کم است.

اما مراسم اعطای جوایز نه تنها جنبه تشریفاتی دارند، بلکه نقش مهمی در برآورده کردن نیازهای عمیق کارکنان ایفا می‌کنند. آن‌ها به کارکنان نشان می‌دهند که تلاش‌های آن‌ها دیده شده و ارزش‌گذاری می‌شود، حتی اگر این قدردانی کامل نباشد. اینکه رئیس یا صنعت به عنوان یک فرد موفق به شما نگاه کند، می‌تواند انگیزه و رضایت شغلی شما را افزایش دهد. جوایز به افراد کمک می‌کنند تا احساس کنند بخشی از یک هدف بزرگ هستند. این جمعیتی که اینجا گرد آمده‌اند، نمایندگان صنعتی هستند که نقش مهمی در جامعه دارد و به همین دلیل شایسته تقدیر و جشن است.

جوایز علاوه بر تقدیر از افراد، می‌توانند حس تعلق به یک گروه را تقویت کنند. رقابت، عنصری کلیدی در سیستم اقتصادی سرمایه‌داری است، اما برای بسیاری از کارکنان، این رقابت به صورت انتزاعی تجربه می‌شود. مراسم اعطای جوایز، با ایجاد فضایی رسمی و رقابتی، تصویری کوچک از این رقابت واقعی را ارائه می‌دهند. در فضایی دوستانه و رقابتی، که با دستمال‌های تا شده به شکل گل تزئین شده است، نامزدها از شرکت‌های مختلف مقابل هم قرار می‌گیرند. برندگان به عنوان افراد موفق جشن گرفته می‌شوند و بازنده‌ها دلداری می‌گیرند. جوایز ممکن است از نظر محتوا بی‌معنی به نظر برسند، اما از نظر روانشناختی نقش مهمی در ایجاد حس تعلق و انگیزه در کارکنان دارند.

 

تلاش آشکار برای پاک کردن یادآوری یک سانحه هوایی بسیار غم‌انگیز در چین

  • فاضل احمدزاده
  • يكشنبه ۱۴ مرداد ۰۳
  • ۱۴:۰۵

تلاش آشکار برای پاک کردن یادآوری یک سانحه هوایی بسیار غم‌انگیز در چین

چین با حذف اخبار مربوط به بلایا از رسانه‌ها، سعی در پنهان کردن آن‌ها دارد

تنها بقایای سوخته چند درخت و شاخه که زیر پوشش سرخس‌های جوان قرار دارند، نشان‌دهنده فاجعه‌ای است که حدود دو سال پیش در این دره جنوبی چین رخ داده است. هیچ یادمانی برای 132 مسافری که در پرواز داخلی از کونمینگ به گوانگجو در حال سفر بودند، ساخته نشده است. آن‌ها در بعدازظهر 21 مارس 2022 زمانی که هواپیمای بوئینگ 737 چین شرقی با سرعت بسیار بالا به طور عمودی به زمین برخورد کرد، جان باختند.

یک جاده خاکی و بی‌نشان به محل سقوط در استان جنوبی گوانگشی منتهی می‌شود که از میان باغ‌های مرکبات و درختان اکالیپتوس روستای مولانگ عبور می‌کند. برای مدتی، این محل قبلاً با دیوار فلزی محصور شده بود. اما اکنون کشاورزان با موتورسیکلت از ورودی ها عبور می‌کنند تا به مزارع خود برسند. با این حال، کنترل‌ها همچنان برقرار هستند. وقتی چگوآن در یک بعدازظهر اخیر به سمت دهانه رفت، معاون رئیس کمیته حزب کمونیست روستا که مانند بیشتر مردم محلی نام خانوادگی مو را دارد، به او نزدیک شد. آقای مو در حالی که با گوشی خود از ستون‌نویس فیلم می‌گرفت، توضیح داد: "ما اینجا خیلی به امنیت کشور اهمیت می‌دهیم." روستاییان به دستور دولت برای گزارش "افراد غریبه، جاسوس‌ها و غیره" به او از ورود یک خارجی خبر داده بودند. وی افزود، اهالی محل از گفتن چیزی درباره سقوط هواپیما خودداری می‌کنند.

تا به این لحظه، مسئولان چینی هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای برای این حادثه هوایی ارائه نکرده‌اند. آنها تأیید کرده‌اند که هواپیما، خدمه و شرایط جوی قبل از پرواز در وضعیت نرمال بوده‌اند. تصاویر ضبط شده از لحظه سقوط نشان می‌دهد که هواپیما بدون انفجار یا تکه تکه شدن به زمین برخورد کرده است. با وجود اینکه شرکت بوئینگ در حال حاضر با مشکلات مربوط به ایمنی مواجه است و شهرتش خدشه‌دار شده، اما هیچ‌گونه اطلاعیه یا هشدار ایمنی در رابطه با سانحه هوایی سال 2022 از سوی شرکت‌های بوئینگ و چین شرقی منتشر نشده است. این هشدارها معمولاً برای آگاه‌سازی سایر شرکت‌های هواپیمایی از خطرات احتمالی صادر می‌شوند. به نظر متخصصان هواپیمایی، تنها توضیح منطقی برای این سانحه، "عمل عمدی خلبان" است. همان متخصصانی که پیش‌تر موضوعی را مطرح کرده بودند، اشاره می‌کنند که چین به طور قابل توجهی بر روی نظارت بر سلامت روان خلبانان تمرکز کرده است. این موضوع با برگزاری جلسات تخصصی درباره بیماری‌های روانی در اجلاس ایمنی پرواز آسیا-اقیانوسیه که در ماه آگوست به میزبانی مشترک چین برگزار می‌شود، مشخص می‌شود.

خودکشی خلبان پیش از این نیز منجر به فجایع هوایی شده است، همانطور که در حادثه هواپیمایی جرمن‌وینگز در سال ۲۰۱۵ رخ داد. در این حادثه، کمک‌خلبان هواپیما را عمداً به کوه کوبید و ۱۵۰ نفر جان باختند. با این حال، دولت چین از همان آغاز، پرسش‌های مربوط به احتمال سقوط عمدی پرواز MU5735 شرکت هواپیمایی چین شرقی را رد کرده و این پرسش‌ها را شایعه‌پراکنی خوانده است. متأسفانه، مقامات چینی از بررسی علل دیگر این حادثه خودداری کرده‌اند و به نظر می‌رسد تلاش می‌کنند این فاجعه را به فراموشی بسپارند. پس از سقوط هواپیما، گروهی از افراد با گرایشات ملی‌گرایانه در فضای آنلاین به شدت به خبرنگارانی که با خانواده‌های قربانیان مصاحبه کرده بودند، حمله کردند. از آن زمان تاکنون، خانواده‌های قربانیان و وکلای آن‌ها نتوانسته‌اند فشار لازم را برای پاسخگویی شرکت هواپیمایی دولتی چین شرقی ایجاد کنند. با وجود الزامات بین‌المللی برای ارائه گزارش‌های سالانه درباره تحقیقات سوانح هوایی، گزارش‌های چین در سالگردهای اول و دوم بسیار مختصر و غیرقابل قبول بود. مقامات دولتی دلیل این امر را پیچیدگی حادثه و نیاز به زمان بیشتر اعلام کرده‌اند.

چاگوآن برای تماشای صحنه فاجعه به گوانگشی سفر نکرد. هدف او بررسی نحوه عملکرد فراموشی تحمیلی در سطح زمین بود. این سوال ارزش پرسیدن دارد زیرا فراموشی تحمیلی در چین شی جین پینگ جسورتر می‌شود. رهبران حزب سنتی پنهان‌کاری داشتند و در مواقع بحران، اطلاعات را مخفی می‌کردند. با این حال، در آغاز دوران اصلاحات و با گرایش چین به اقتصاد بازار و تعامل با جامعه جهانی، رسانه‌ها، وکلا، سازمان‌های مردم‌نهاد و برخی مقامات دولتی شروع به پرسشگری از دولت کردند. در سال ۲۰۱۱، تصادف شدیدی بین دو قطار سریع‌السیر در نزدیکی شهر ونژو رخ داد که منجر به کشته شدن چهل نفر شد. مقامات راه‌آهن پس از هشت ساعت تلاش برای یافتن بازماندگان، جستجو را متوقف کرده و برخی از واگن‌های قطار را در گودالی دفن کردند. با این حال، به دلیل اعتراضات شدید عمومی و انتقادهای رسانه‌ای، آن‌ها مجبور شدند عملیات جستجو را از سر بگیرند. پس از بیست و یک ساعت جستجو، یک دختر بچه دو ساله زنده پیدا شد. همچنین، واگن‌های دفن شده را از زیر خاک بیرون آوردند.

در زمان ریاست‌جمهوری آقای شی، رسانه‌های دولتی تحت کنترل شدید سیاسی و سانسور قرار دارند و حزب توانایی پنهان‌سازی حتی بزرگترین فجایع را دارد. پس از حذف ناگهانی محدودیت‌های شدید کرونایی در چین در اواخر سال ۲۰۲۲، بسیاری از پزشکان ادعا می‌کنند که از ثبت کووید-۱۹ به عنوان علت مرگ ممنوع شده‌اند. در ادامه، برای جلوگیری از اینکه محققان مستقل بتوانند تعداد مرگ و میرهای بیش از حد در دوران کاهش شیوع کرونا را محاسبه کنند، مقامات کشوری انتشار آمار سوزاندن اجساد را متوقف کردند.

 

حکومت خودکامه، استفاده از فناوری و دیدگاه بدبینانه در عمل

با وجود کنترل‌های شدید در مولانگ، آزادی کامل وجود ندارد. آقای مو، در سفر به روستا با یک خارجی، به انتقاد از تاکید غرب بر آزادی پرداخت و گفت که در چین باید از دستورات امنیتی پیروی کرد. او همچنین ادعا کرد که روستاییان به دلیل حضور او چیزی نخواهند گفت، اما این ادعا نادرست بود. با وجود سکوت بسیاری از مردم محلی، برخی از آنها حاضر به صحبت در مورد حادثه شدند. یک روستایی مسن به یاد آورد که چگونه برای کمک به سانحه هواپیما عجله کرده و سپس شاهد عزاداری خانواده‌های قربانیان در مولانگ بوده است. با حضور آقای مو، این روستایی با این عقیده موافق بود که نبود یک بنای یادبود فیزیکی برای چنین فاجعه‌ای عجیب است و افزود: "اگر این تعداد نفر در یک جنگ کشته شده بودند، قطعاً یک یادمان ساخته می‌شد." وقتی از او پرسیده شد که چرا چنین بنایی ساخته نشده است، پاسخ داد: "چگونه می‌توانم توضیح دهم؟ من فقط یک کشاورز ساده هستم."

فاجعه‌های بزرگ تأثیر عمیقی بر مردم می‌گذارند و رهبران از این موضوع آگاهند. آن‌ها با ایجاد فضای سکوت، تلاش می‌کنند تا برخی موضوعات را از دستور کار خارج کنند. در حال حاضر، شهروندان بیشتر از گذشته با مخالفت کردن متحمل ضرر می‌شوند. اگر افراد در فضای مجازی درباره موضوعات ممنوعه صحبت کنند، ممکن است دسترسی آن‌ها به اپلیکیشن‌های ضروری برای زندگی روزمره در چین مانند پیام‌رسانی، خرید و امور مالی قطع شود. در این شرایط، زمان به نفع حکومت است. محل سقوط مولانگ در حال پوشیده شدن توسط پوشش گیاهی است و به زودی هیچ اثری از آن باقی نخواهد ماند.

شهرهای هند هیچ آمادگی‌ای برای فاجعه‌ای که در راهه، ندارن.

  • فاضل احمدزاده
  • شنبه ۱۳ مرداد ۰۳
  • ۱۳:۱۶

شهرهای هند هیچ آمادگی‌ای برای فاجعه‌ای که در راهه، ندارن

در اکونومیست فارسی ، ترجمه تخصصی اخبار سایت اکونومیست The Economist را می خوانید.

متن انگلیسی خبر، به درخواست شما از طریق راه های ارتباطی، برای شما ارسال خواهد شد.

خبر اکونومیست درباره هند

 

انگار که بدبیاری‌ها پشت سر هم میاد.
 

شهرهای هند هیچ آمادگی‌ای برای فاجعه‌ای که در راهه، ندارن.
 

شهر بمبئی که به عنوان ثروتمندترین، پر جمعیت ترین و آزادترین شهر هند شناخته میشه، در واقع نمایانگر شدیدترین شکل مشکلات متعددی است که شهرهای این کشور با اون‌ها دست و پنجه نرم می‌کنن.
 

این شهر در هفته‌های اخیر تحت تاثیر بارش‌های سیل‌آسای موسمی قرار گرفته که باعث آبگرفتگی شدید و تخریب جاده‌ها شده است. سیستم حمل و نقل عمومی آن با ازدحام غیرقابل تحمل مواجه است. روزانه به طور متوسط هفت نفر در قطار شهری جان خود را از دست می‌دهند.
 

دولت معتقد است که افزایش ساخت و ساز، راه حل مسئله است. با این حال، سرمایه‌گذاری سنگین روی زیرساخت، اگرچه ضروری است، نمی‌تواند به تنهایی مشکل را برطرف کند.
 

ایده ساخت خطوط مترو و بزرگراه‌های ساحلی در بمبئی به دهه 1960 برمی‌گردد، زمانی که جمعیت شهر کمتر از 5 میلیون نفر بود. اما اکنون با جمعیت تقریبی 20 میلیونی، نیاز به این زیرساخت‌ها بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

 

با این همه، پیش‌بینی می‌شود که جمعیت شهرنشین تا سال 2050 به دو برابر افزایش یابد. اما هند برای این رشد جمعیت آماده نیست.

درگذشت رئیس جمهور (رئیسی)، معادلات سیاسی ایران را بر هم می زند

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۷ خرداد ۰۳
  • ۲۰:۲۱

درگذشت رئیس جمهور (رئیسی)، معادلات سیاسی ایران را بر هم می زند

فرزند رهبر احتمالا سود خواهد برد.

منبع خبر

ترجمه: فاضل احمدزاده - اکونومیست فارسی

 

اگر رهبر معظم، آیت الله علی خامنه ای، در زمان قرائت پیام تسلیت خود برای رئیس جمهور فقید، اندکی از جدیت چهره‌اش می‌کاست، شاید ایرانیان بیشتری باور می‌کردند که درگذشت رئیس جمهور تنها یک حادثه بوده است. حتی مقامات آقای خامنه ای هم، نحوه برخورد سرسری او با مرگ ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران، در سانحه سقوط بالگرد در ۱۹ مه را با هق‌هق غیرقابل کنترل رهبر پس از ترور چهار سال پیش فرمانده ارشدش، قاسم سلیمانی، مقایسه کردند. رهبر در سخنرانی روز بعد، زمان بیشتری را به غزه اختصاص داد تا به فقدان ابراهیم رئیسی. در مراسم تشییع جنازه رئیسی، وزیر کشور گفت که مرگ رئیس جمهور "به راحتی قابل مدیریت" است.

تلاش‌های امدادرسانی، تردیدهای ایرانیان را افزایش داد. امدادگران هلال احمر از اینکه از ورود تیم‌های امداد هوایی برای جستجوی رئیس‌جمهور جلوگیری شده و آنها مجبور شده‌اند با پای پیاده حرکت کنند، حیرت‌زده شدند. آنها همچنین نمی‌توانستند باور کنند که با تأخیر به محل برسند. بسیاری در ایران همچنین این موضوع را عجیب می‌دانستند که دو بالگرد اسکورت‌کننده رئیس‌جمهور سالم به تبریز بازگشتند. یک فرد مطلع از رژیم می‌گوید: «حتی تحت تحریم‌ها، هواپیمای رئیس‌جمهور تحت کنترل‌های دقیق قرار می‌گیرد.» گزارش‌های اولیه درباره « فرود سخت» و عکس‌هایی که مقامات منتشر کردند، گمراه‌کننده بود. در واقع بالگرد منفجر شده بود.

"آقای خامنه ای تمام تلاش خود را برای کم اهمیت جلوه دادن این بحران – یا هر بحران دیگری – به کار خواهد بست. او پیر است و دغدغه اصلی‌اش این است که چه کسی پس از او رهبر معظم خواهد شد. نزدیک به ۹۰ میلیون ایرانی از شوک‌های پی‌درپی که کشورشان را مختل می‌کند، خسته شده‌اند. از زمان ترور سردار سلیمانی، ارزش پول ملی آن‌ها بیش از نصف کاهش یافته است. اعتراضات گسترده‌ای علیه گشت‌های ارشاد جمهوری اسلامی شکل گرفته است. و آیت‌الله‌ها از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، اولین حمله مستقیم خود را علیه اسرائیل انجام داده‌اند. "ما فقط خواهان ثبات هستیم"، این حرف یک هنرمند در تهران، پایتخت ایران است.  آقای خامنه ای، برای اثبات اینکه دست چپش همچنان پشت فرمان محکم است (دست راست او در سوءقصد دهه ۱۹۸۰ فلج شد)، به سرعت یک رئیس جمهور موقت و یک وزیر خارجه جدید معرفی کرد. مغازه ها باز ماندند. بورس اوراق بهادار ایران که برای آن روز تعطیل شده بود، پس از بازگشایی با افزایش [قیمت سهام] روبرو شد. به گفته یک استاد دانشگاه در تهران، ارزش پول ایران به طور موقت سقوط کرد، اما سپس دوباره احیا شد. "آنها نشان می دهند که همه چیز طبق روال است."

با توجه به شرایط، رواج پیدا کردن تئوری‌های توطئه اجتناب‌ناپذیر بود. با این حال، آسودگی خاطر نه چندان پنهان برخی از اطرافیان آقای خامنه ای، ایرانیان را شگفت‌زده کرده است. از میان پنج رئیس‌جمهوری که آقای خامنه ای داشته‌اند، آقای رئیسی وفادارترین آنها به شمار می‌رفت. بسیاری او را به عنوان جانشین احتمالی رهبر [مقام معظم رهبری] پیش بینی کرده بودند. برای چندین دهه، آقای خامنه ای او را به عنوان فردی بله‌قربان‌گو در قلب دولت پنهان خود پرورش داده بود. او هم فاقد کاریزما و هم فاقد زیرکی بود. به گفته یک کارشناس ایرانیِ در تبعید، او شخصیتِ دستگیره درِ اتاق را داشت. اما برای رهبر معظم، آقای رئیسی تمام گزینه‌ها را داشت. او یک سیاستمدار مطیع، روحانی و سادات، یعنی از نوادگان پیامبر بود. کلیدی‌ترین نکته این است که او [رئیسی] هیچ پسری برای برپایی یک سلسله‌ی رقیب نداشت. او دادستان و قاضی‌ای بود که حکم اعدام هزاران نفر از دشمنان رژیم را صادر کرد. آقای خامنه‌ای، آقای رئیسی را به عنوان رئیس امپراتوری عظیم تجاری خود منصوب کرد؛ مجموعه‌ای که بر بزرگترین حرم امام رضا در شهر دوم ایران، مشهد، نظارت دارد. سپس او را رئیس قوه قضائیه کرد و در نهایت، انتخابات نمایشی سال ۲۰۲۱ را که او را به ریاست جمهوری رساند، مهندسی کرد. آقای رئیسی چهره‌ی ایده‌آلی را به خود گرفته بود؛ او اداره امور کشور را به بیت آقای خامنه ای، که توسط پسرش مجتبی اداره می‌شود، واگذار کرد.

اما همه چیز طبق نقشه پیش نرفت. به نظر مجتبی، یکی دیگر از مدعیان جانشینی، آقای رئیسی داشت از او پیشی می‌گرفت. آقای رئیسی با اینکه صلاحیت‌های لازم را نداشت، خود را آیت‌الله خطاب می‌کرد، که یکی از الزامات رهبر شدن است. (آقای خامنه ای با مفهومی خاص، این لقب را در تمجیدنامه‌اش ذکر نکرد. طرفداران رئیسی، همسر او را با لقب «بانوی اول» که تاکنون در ایران ناشناخته بود، خطاب می‌کردند؛ لقبی که برای همسران روسای جمهور در برخی کشورها به کار می‌رود. او همچنین از حمایت پدرزن قدرتمندش، احمد علم‌الهدی، که برجسته‌ترین روحانی شرق ایران است، برخوردار بود. اعتماد به نفس او به حدی بود که علنا با آقای محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس وقت و از بستگان نزدیک آقای خامنه ای که روابط تجاری با بیت داشت، به رویارویی پرداخت. اخیراً جایگاه بین‌المللی او نیز ارتقا یافته بود. ایشان در راستای بهبود روابط ایران با همسایگان تلاش بسیاری کرد و به عربستان سعودی و اخیراً آذربایجان سفر نمود (در مسیر بازگشت از همین سفر ترور شد). وی همچنین هدایت هیئت‌های اعزامی به سازمان ملل در نیویورک و پکن را بر عهده داشت. همانطور که در فارسی ضرب المثلی وجود دارد که «کسی که بالندگی داشته باشد، دم درمی‌آورد»، او در حال کسب اعتبار و نفوذ روز افزون بود.

برخی در بیت همچنین بیم آن را داشتند که جمعی قدرتمند از دشمنان آقای علی خامنه‌ای در درون حاکمیت، پیرامون آقای ابراهیم رئیسی گرد هم آیند. این دشمنان شامل روحانیونی هستند که از تبدیل شدن انقلاب علیه سلطنت به یک سلسله‌ی دیگر توسط خاندان خامنه‌ای نگرانند؛ همچنین شامل سرداران ملی‌گرای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌شود که از هدر دادن انرژی خود برای مسائل کم‌اهمیت مانند اجرای حجاب اجباری خسته شده‌اند؛ و حتی خانواده‌های قدرتمندی مانند رفسنجانی‌ها را نیز در بر می‌گیرد که در جدال‌های قدرت پیشین با آقای خامنه‌ای شکست خورده‌اند، اما همچنان بخش اعظمی از ثروت خود را حفظ کرده‌اند. به گفته‌ی یک وزیر سابق ایرانی، «برنده‌ی مرگ رئیسی، مجتبی [= فرزند آقای خامنه‌ای] است.»

رژیم ایران برای مقابله با هرگونه بی‌ثباتی پس از مرگ آقای رئیسی، ابزارهای زیادی در اختیار دارد. طبق قانون اساسی، ایران ۵۰ روز برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مهلت دارد. رای گیری برای 8 تیر تعیین شده است. اما آقای خامنه‌ای در دستکاری نتایج مهارت دارد. شورای نگهبان، یک نهاد نظارتی، تمایل دارد تنها به نامزدهای مورد علاقه او اجازه حضور در انتخابات را بدهد. (در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، این شورا همه نامزدها به جز هفت نفر از صدها نامزد را رد صلاحیت کرد.) دادگاه‌های انقلاب با مخالفان در حوزه‌های علمیه و سپاه پاسداران که با گرایش خودکامه‌تر رژیم مخالف هستند، برخورد می‌کنند.
از نامزدهای احتمالی می‌توان به محمد مخبر، رئیس جمهور موقت جدید، یک دیوان‌سالار وفادار که امپراتوری‌های تجاری عظیم بیت رهبری را مدیریت کرده است، یا سعید جلیلی، یک محافظه‌کار تندرو و نامزد سابق ریاست جمهوری اشاره کرد. سابقه آن‌ها در سوء مدیریت اقتصادی و تعصب به ترتیب ممکن است میزان مشارکت را کاهش دهد، اما به نظر می‌رسد آقای خامنه‌ای از رای‌دهی ضعیف انتخابات اخیر چندان نگران نیست. برای او، قدرت تئوکراتیک ولایت فقیه، با فقدان پاسخگویی، بر نهادهای منتخب اولویت دارد.

مجلس خبرگان، نهادی که رهبر را انتخاب می‌کند، حالا که آقای رئیسی دیگر عضویت یا نامزدی ندارد، شاید پذیرای آقای مجتبی باشد. اما پسر آقای خامنه‌ای برای غلبه بر مخالفت‌های داخلی با جانشینی‌اش، همچنان به نوعی مشروعیت مردمی نیاز دارد. این [چنین سناریویی] به نظر یک مبارزه سخت و طاقت‌فرسا می‌رسد. اکثر ایرانیان از رژیمی که آنها را از اقتصاد جهانی جدا کرده، پس‌اندازهایشان را از بین برده، از پلیس امنیت اخلاقی برای آزار و اذیت آنها، گاهی تا سر حد مرگ، استفاده کرده و درگیر جدال‌های داخلی است، خسته شده‌اند. بسیاری با شکلک‌های به هم زدن لیوان‌های شامپاین، مرگ رئیس‌جمهورشان را جشن گرفتند و به تمسخر او در مرگ نیز همانند زندگی‌اش ادامه دادند. فردی بذله‌گو با دانش اندکی از شکسپیر، آنلاین پست گذاشت که ”خروج با تعقیب خرس“، با این امید که حیوانات وحشی کوهستان پیش از تیم‌های امداد او را پیدا کنند. فرد دیگری به سرعت صحنه را در قالب یک آهنگ روایت کرد.

یکی از راه‌های احتمالی برای رهبر معظم آتی برای برقراری مجدد ارتباط با مردم ایران، بازگرداندن مقامات محبوبی است که رژیم به حاشیه رانده است. تنها یک روز پس از مرگ آقای رئیسی، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق که در سال ۲۰۱۵ توافق هسته‌ای با آمریکا و سایر قدرت‌های جهانی را مذاکره کرد، از چنگ محافظان مسلح مستقر در مقابل درب منزلش خارج شد تا مصاحبه‌ای در تلویزیون دولتی انجام دهد. (او وظیفه‌شناسانه سقوط را به تحریم‌های آمریکا علیه قطعات یدکی بالگرد نسبت داد.) محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور پیشین پوپولیستی که با آقای علی خامنه‌ای دچار اختلاف شد، نیز با پیراهنی سفید و نه سیاه عزادار، در تلویزیون ظاهر شد.

شاید آشکارترین مسیری که هم اکنون پیش روی ایران قرار دارد، روی کار آمدن رئیس جمهوری جدیدی باشد که وفادار به تندروهای نظامی حامی رژیم است و در نهایت، مجتبی خامنه‌ای جانشین پدرش به عنوان رهبر معظم شود. مجتبی بدون حمایت مردمی یا پایگاه قدرتمند داخلی، به این پشتیبانان تندرو وابسته خواهد بود. با انزوا از بازارهای جهانی، رژیم و اقتصادی که آن را کنترل می‌کند، به فرسودگی خود ادامه خواهد داد. نارضایتی فزاینده مردم همراه با کشمکش‌های داخلی برای قدرت می‌تواند ایران را سرکوب‌گرتر و جنگ‌طلب‌تر کند و پیامدهای هشداردهنده‌ای برای شهروندان و همسایگانش به همراه داشته باشد.

با این حال، مسیر دیگری نیز وجود دارد. شاید جانشینی بتواند جرقه‌ی نوسازی ایران را بزند. مجتبی، به گفته‌ی یکی از مقامات سابق که او را به خوبی می‌شناسد، مجذوب مدل محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، شده است. این فرد مورد اعتماد (مجتبی) پیشنهاد می‌کند که اگر او (مجتبی) از ولیعهد سعودی الگو بگیرد، ممکن است قوانین مذهبی ایران را تسهیل کند، زندانیان سیاسی را آزاد کند و به دنبال روابطی جدید با آمریکا و حتی اسرائیل باشد. او معتقد است که اگر چنین گزینه‌ای به ایرانیان در ازای تداوم دیکتاتوری ارائه شود، دو سوم آن‌ها می‌پذیرند. و دیگر آقای رئیسی در راس تشکیلات وجود نخواهد داشت تا این خواسته را رد کند. این یک ایده‌ی فریبنده است، اما برخلاف عربستان سعودی، ایران بیش از یک قرن قدرت مردم و دوره‌های مبارزه دموکراتیک را تجربه کرده است. همانطور که شاه، رهبر سکولار پیشین، در سال ۱۹۷۹ با خطر بزرگی مواجه شد، تلاش برای نوسازی از طریق اعمال قدرت مطلق در کشوری به پیچیدگی و تنوع ایران می‌تواند منجر به سرنگونی رهبر معظم شود.

درگذشت رئیس‌جمهور ایران، آتش نبرد برای قدرت را شعله‌ور خواهد کرد

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۰۳
  • ۱۶:۵۸

درگذشت رئیس‌جمهور ایران، آتش نبرد برای قدرت را شعله‌ور خواهد کرد

به‌دنبالِ جنگ منطقه‌ای، نبردی داخلی میان روحانیون و نیروهای نظامی در کمین است.

خبر درگذشت رئیسی و آینده ایران

ترجمه: فاضل احمدزاده - اکونومیست فارسی

منبع

سه سال پیش، زمانی که ابراهیم رئیسی در یک انتخابات مهندسی شده به ریاست جمهوری رسید، برخی از ایرانیان فکر می کردند این سکوی پرشی برای رسیدن به جایگاه مهم تری است. علی خامنه ای، رهبر معظم سالخورده و بیمار، عمر زیادی برای زندگی کردن نداشت؛ آن‌ها تصور می کردند با مرگ او، ابراهیم رئیسی قطعا به دنبال جایگزینی او خواهد بود. اما تاریخ شوخ طبعی خاص خودش را دارد. به جای رساندن او به جایگاه ریاست جمهوری، پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به قیمت جان آقای رئیسی تمام شد.

در نوزدهم ماه مه، آقای رئیسی در حال بازگشت از سفر به جمهوری آذربایجان بود، جایی که سدی را در مرز افتتاح کرده بود. مقامات در منطقه کوهستانی حدود ۸۶ کیلومتری شمال شرقی تبریز (نگاه کنید به نقشه) ارتباط خود را با بالگرد حامل وی از دست دادند. در ابتدا آنها اصرار داشتند جای نگرانی نیست: بالگرد ریاست جمهوری “ فرود سختی” داشته است، هرچند به طور گیج کننده‌ای، چندین خبرگزاری ایرانی گزارش دادند که وی با خودرو به تبریز رفته است. با این حال، طی چند ساعت، آن گزارش‌ها حذف شد و تلویزیون دولتی شروع به پخش دعا برای سلامتی رئیس جمهور کرد. صبح روز بیستم اردیبهشت، رسانه‌های دولتی تأیید کردند که آقای رئیسی به همراه وزیر امور خارجه، حسین امیرعبداللهیان، که در همان بالگرد سفر می کرد، درگذشته‌اند.
بسیاری ابراهیم رئیسی را به عنوان یک چهره نمادین می‌شناسند، چرا که رئیس جمهور در ایران زیر نظر رهبر معظم قرار دارد. با این حال، درگذشت او بدون شک عرصه سیاست ایران را تکان خواهد داد. این رویداد، رژیم را مجبور خواهد کرد تا در شرایطی دشوار و در مدت زمانی کوتاه، رئیس جمهور جدیدی انتخاب کند. رژیم هم اکنون درگیر یک جنگ منطقه‌ای است که شامل اقدامات نظامی مستقیم ایران و شبکه نیروهای نیابتی منطقه‌ای آن می‌شود. رقیبان ایران، از جمله آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی، در حال بررسی عمیق‌تر کردن روابط امنیتی خود برای مقابله با ایران هستند. وضعیت اقتصادی ایران رو به وخامت است و با تشدید تحریم‌های آمریکا، احتمال ضربه خوردن بیشتر آن وجود دارد. همچنین، مرگ آقای رئیسی می‌تواند با حذف یکی از دو نامزد اصلی برای جانشینی آقای خامنه‌ای، ایران را در آستانه‌ی یک کشمکش مهم، دچار آشوب کند.

هنوز ابهامات زیادی در مورد سقوط بالگرد آقای رئیسی وجود دارد که از علت حادثه شروع می شود. روایت رسمی تا به امروز، هوای بد عنوان شده است. در زمان پرواز بارندگی و مه شدیدی وجود داشته و گفته می شود دید به چند متر محدود بوده است. شرایط به حدی نامناسب بوده که امدادگران امکان جستجوی هوایی برای رئیس جمهور را نداشته و حتی پهپادها هم نتوانسته اند محل سقوط را پیدا کنند؛ هلال احمر مجبور به اعزام تیم های جستجو به صورت زمینی شده است.
طبیعتا یکی از گزینه های محتمل، شرایط بد جوی است. با این حال، در سیاست ایران هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد، ساده نیست و بسیاری از ایرانیان شروع به گمانه زنی در مورد دلایل شوم تر کرده اند. آقای رئیسی فهرست بلندبالایی از دشمنان داخلی دارد، از میانه روهای نسبی که به حاشیه رانده شده اند تا همفکران اصولگرایی که او را رئیس جمهوری نالایق می دانند. این که آیا دشمنان داخلی توطئه قتل او را چیده اند، پرسشی است که نمی توان به راحتی از آن چشم پوشی کرد.

جای تعجب ندارد که برخی از ایرانیان در مورد نقش داشتن اسرائیل در سانحه هوایی اخیر گمانه زنی کرده اند. ماه گذشته، این دو دشمن دیرینه پس از ترور یک ژنرال ایرانی توسط اسرائیل در دمشق و حمله تلافی جویانه ایران با شلیک بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد به سمت اسرائیل، درگیری خونینی را تجربه کردند. موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل، سابقه طولانی در ترور دشمنان خود، از جمله در ایران، جایی که دانشمندان هسته ای برجسته ای را کشته است، دارد. اما دلایل محکمی برای تردید در دخالت اسرائیل وجود دارد. این سازمان جاسوسی هرگز تا ترور یک رئیس جمهور که اقدامی قطعی برای جنگ به شمار می رود و واکنش شدید ایران را به دنبال خواهد داشت، پیش نرفته است. به خطر انداختن چنین عواقبی برای کشتن آقای رئیسی، سیاستمداری به شدت غیرمحبوب که در واقع حرف آخر را در بسیاری از تصمیمات مهم سیاسی ایران نمی زند، کاری احمقانه به نظر می رسد.

ایرانیان کمی برای او سوگواری خواهند کرد. آن‌ها او را به عنوان «قاضی اعدام»، دادستانی در تهران به یاد خواهند آورد که به فرستادن هزاران زندانی سیاسی به چوبه دار در سال ۱۹۸۸ کمک کرد. و آن‌ها مدیریت ناشیانه اوضاع اقتصادی را به خاطر خواهند آورد - رئیس جمهوری که کابینه خود را با نظامیان و روحانیونی پر کرد که نظاره گر سقوط ۵۵ درصدی ارزش ریال در کمتر از سه سال بودند.
قانون اساسی، روندی روشن برای جانشین‌نشینی تعیین می‌کند. محمد مخبر (معاون اول رئیس جمهور) عهده دار مسئولیت ریاست جمهوری خواهد بود و طبق قانون یک انتخابات جدید باید طی 50 روز برگزار شود. مخبر بیشتر یکی از مهره های سیستم است تا اینکه از بازیگران قدرت باشد. شورای نگهبان، که متشکل از روحانیون و حقوقدانان است، صلاحیت داوطلبان برای حضور در انتخابات را تایید می کند. پیش از آخرین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۱، آن‌ها صدها نامزد بالقوه را رد صلاحیت کردند؛ از بین هفت نفری که اجازه نامزدی پیدا کردند، تنها آقای رئیسی شانس قابل قبولی برای پیروزی داشت. در حالی که رژیم نزد بسیاری از ایرانیان محبوبیت ندارد، به احتمال زیاد می تواند هرگونه اعتراضات عمومی را که حول انتخابات شکل می گیرد، سرکوب کند، همانطور که در گذشته این کار را انجام داده است.
آقای رئیسی می‌توانست گزینه‌ای ایده‌آل برای اجماع در رژیمی جناحی باشد. هیچ کس نمی‌توانست بر سوابق سخت‌گیرانه او خدشه‌ای وارد کند، اما او پایگاه قدرت مستقلی نداشت. محافظه‌کاران مذهبی امیدوار بودند از او برای پیشبرد منافع خود استفاده کنند؛ اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه) نیز همینطور. مشخص نیست چه کسی دیگر می‌تواند این نقش را ایفا کند. به نظر می‌رسد سپاه در حال حاضر از نظر سیاسی در موقعیت بالاتری قرار دارد: نفوذ جنگ طلبانه آنها، پرده از راز حمله اخیر و بی سابقه ایران به اسرائیل برمی‌دارد. با این حال، این لزوماً به این معنا نیست که سپاه می‌خواهد در انتصاب رئیس‌جمهور دخیل دیده شود، بخشی به این دلیل که فردی که این جایگاه را به دست می‌آورد، از سوی مردم برای وضعیت وخیم اقتصادی ایران سرزنش می‌شود.
مهم‌تر از این جانشینی، جانشینی دیگری است که کمی در آینده دورتر قرار دارد. آیت‌الله خامنه ای ماه گذشته ۸۵ ساله شد. در سال‌های اخیر، ایرانیان فکر می‌کردند که فقط دو نامزد اصلی برای تصدی جای ایشان بعد از فوتشان وجود دارد. یکی مجتبی، پسر دوم آقای خامنه ای بود که در سال‌های اخیر در حال تقویت جایگاه مذهبی خود بوده و به بقای رژیم وفادار است. دیگری هم آقای رئیسی بود. هرچند از برخی دیگر از روحانیون به عنوان گزینه‌های غیرمنتظره یاد می‌شود، اما تصور اینکه آنها بتوانند حمایت کافی کسب کنند، دشوار است.
با این حال، هیچکدام از پیشتازان انتخابات، برتری آشکاری نداشتند: آقای رئیسی از محبوبیت پایینی برخوردار بود و مجتبی نماد انتقال موروثی قدرت در رژیمی بود که با سرنگونی یک سلطنت موروثی به قدرت رسیده بود. با درگذشت آقای رئیسی، به نظر می رسد مجتبی مسیر روشنی برای رسیدن به جایگاه رهبری دارد. او برای مقابله با هرگونه واکنش منفی، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) تکیه خواهد کرد و این امر به نوبه خود می تواند نقش سپاه را در درون رژیم تقویت کند. ایران ممکن است از یک رژیم ترکیبی نظامی و روحانی به سمت یک رژیم بیشتر نظامی تکامل یابد. این می تواند به معنای کاهش محافظه کاری مذهبی در داخل کشور باشد، اما خصومت بیشتری را در عرصه بین المللی به دنبال داشته باشد.

با این حال، هیچکدام از پیشتازان انتخابات، برتری آشکاری نداشتند: آقای رئیسی از محبوبیت پایینی برخوردار بود و مجتبی نماد انتقال موروثی قدرت در رژیمی بود که با سرنگونی یک سلطنت موروثی به قدرت رسیده بود. با درگذشت آقای رئیسی، به نظر می رسد مجتبی مسیر روشنی برای رسیدن به جایگاه رهبری دارد. او برای مقابله با هرگونه واکنش منفی، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) تکیه خواهد کرد و این امر به نوبه خود می تواند نقش سپاه را در درون رژیم تقویت کند. ایران ممکن است از یک رژیم ترکیبی نظامی و روحانی به سمت یک رژیم بیشتر نظامی تکامل یابد. این می تواند به معنای کاهش محافظه کاری مذهبی در داخل کشور باشد، اما خصومت بیشتری را در عرصه بین المللی به دنبال داشته باشد.

سال‌ها بود که تندروها سعی داشتند انتقال قدرت را بدون مشکل انجام دهند: آنها آقای رئیسی را به عنوان رئیس جمهور و گروهی از محافظه‌کاران را در مجلس نصب کردند. حال آن‌ها مجبور هستند تا به سرعت رئیس جمهور جدیدی انتخاب کنند، و برخی از سیاستمداران احتمالا این شک را خواهند داشت که آیا سیاستمداران دیگر برای پیشبرد منافع خود، سانحه هلیکوپتر را طراحی کرده‌اند. روزهای پر از اضطرابی برای رژیم ایران در پیش است.

بایدها و نبایدهای نوشتن رزومه انگلیسی از نظر اکونومیست

  • فاضل احمدزاده
  • چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۳
  • ۰۳:۰۰

بایدها و نبایدهای نوشتن رزومه انگلیسی از نظر اکونومیست

یک رزومه‌ی حرفه‌ای یا CV همچنان کلیدی برای ایجاد تاثیرگذاری خوب بر روی سرپرستان جذب نیرو و کارفرمایان بالقوه است.

ترجمه فاضل احمدزاده از سایت اکونومیست فارسی

منبع

فرقی نمی‌کند که یک هدفیاب [Headhunter] شما را برای موقعیت شغلی جدیدی در نظر گرفته باشد یا مستقیماً برای موقعیت جدیدی درخواست داده باشید، رزومه‌ی شما همچنان کلیدی برای بازاریابی خودتان است. حتی اگر یک مدیر اجرایی با حرفه‌ای تثبیت‌شده هستید که دستاوردهایتان احتمالاً به ‌خودی خود گویا هستند، به احتمال زیاد لازم است زمانی را اختصاص دهید و مطمئن شوید که رزومه‌ی شما وسعت و دامنه‌ی موفقیت‌هایتان را به درستی منعکس می‌کند.

هر کسی دیدگاه متفاوتی در مورد آنچه یک رزومه‌ی خوب را تشکیل می‌دهد، دارد، اما اجماع بین هدف‌یاب‌ها واضح است. با رعایت این دستورالعمل‌ها، رزومه‌ی یا سی وی قدرتمندی برای ارائه باورپذیر مهارت‌های حرفه‌ای خود خواهید داشت.

نکته: رزومه‌ها و CV ها تنها از نظر اسمی با هم فرق دارند. هر دوی آن‌ها به سندی گفته می‌شود که شامل جزئیات شخصی، سابقه‌ی کاری و دستاوردها می‌شود.

قواعد طلایی رزومه نویسی انگلیسی

به خاطر داشته باشید که رزومه‌‌ی شما برای افراد حرفه‌ای‌ای در نظر گرفته شده است که وقت کمی دارند. آن را به گونه‌ای تنظیم کنید که به راحتی متوجه شوند شما کاندیدای مناسبی هستید.

مهم‌تر از همه، دروغ نگویید و حقیقت را اغراق نکنید. امروزه بررسی صلاحیت‌ها بسیار آسان‌تر شده است. در نهایت، شما لو خواهید رفت و در آن صورت، یک دروغ کوچک به احتمال زیاد شانس موفقیت شما را از بین خواهد برد.

ظاهری آراسته برای رزومه انگلیسی

طول رزومه‌ی خود را در حد معقولی نگه دارید. یک صفحه تقریباً قطعاً خیلی کم است، دو صفحه هم برای کسی که حرفه‌ی کاملی را پشت سر گذاشته است، ممکن است برای پوشش جزئیات ضروری کافی نباشد و سه صفحه احتمالاً حداکثر مجاز است.

از یک چیدمان واضح و خلوت، بدون افکت‌های ویژه زیاد استفاده کنید. اگر می‌خواهید از متن درشت، تورفتگی یا حتی قالب رزومه استفاده کنید، به راحتی می‌توانید این کار را انجام دهید، اما به خاطر داشته باشید که هدف نهایی این است که رزومه به سرعت خوانده شود.

این کارهارو نکن: برای جای دادن اطلاعات بیشتر، وسوسه نشوید که فونت را کوچک‌تر یا حاشیه‌ها را کم کنید. خوانایی را در اولویت قرار دهید. اگر نیاز به توضیح بیشتری دارید، از صفحه‌ی دیگری استفاده کنید، اما قبل از آن از خود بپرسید که آیا جزئیات اضافی واقعا ارزش افزوده‌ای ایجاد می‌کنند؟

این کارهارو انجام بده:

فرمت معکوس زمانی (Reverse Chronological):

به نظر می‌رسد تنها مشاوران انتقال شغلی (Outplacement Consultant) طرفدار رویکرد جایگزین یعنی "مهارتی" (Functional) هستند. ساختار رزومه به صورت زیر است:

سربرگ: نام شما (احتمالاً با برجسته‌ترین مدرک تحصیلی‌تان)، آدرس و اطلاعات تماس، شامل شماره تلفن منزل و محل کار.

معرفی کوتاه (اختیاری): در صورت تمایل می‌توانید یک معرفی کوتاه از خود بنویسید، اما از اغراق و کلی‌گویی پرهیز کنید. (عجیب است که تعداد زیادی از رزومه ‌نویسان، رهبران ذاتی و متفکران استراتژیک با مهارت‌های ارتباطی عالی به دنیا می‌آیند!)

سابقه تحصیلی: سوابق تحصیلی خود را با ذکر تاریخ شروع و پایان دوره و هرگونه مهارت زبانی که دارید به طور خلاصه ذکر کنید. برای شفافیت بیشتر، می‌توانید سابقه‌ی کاری خود را نیز به صورت زمانی فهرست کنید.

بخش اصلی: با شروع از شغل فعلی و حرکت به عقب، شرکت‌هایی را که برای آن‌ها کار کرده‌اید و دستاوردهای اصلی خود را به صورت لیست گلوله‌ای توصیف کنید. در مورد اولین مسئولیت‌های خود مختصر باشید تا بتوانید نقش‌های اخیر را با جزئیات بیشتری شرح دهید.

اطلاعات اضافی (اختیاری): در صورت نیاز، سرگرمی‌ها و علایق، تاریخ تولد و جزئیات خانوادگی را ذکر کنید. بسته به موقعیت دریافت‌کننده‌ی رزومه، شرکت‌های بریتانیایی دوست دارند تاریخ تولد را ببینند، در حالی که شرکت‌های آمریکایی به دلیل ترس از شکایت تبعیض سنی، ترجیح می‌دهند این اطلاعات را ارائه ندهید.

سبک نگارش رزومه یا سی وی:

سبک نگارش را مختصر و پرمحتوا نگه دارید. نوشتن به صورت سوم شخص (بدون ضمیر) و شروع جملات با فعل‌های “عملی” (Action Verb) معمولاً بهتر است. به جای «در راه‌اندازی محصول جدید مشارکت داشتم»، از عبارت «رهبری راه‌اندازی محصول جدید» استفاده کنید.

همه چیز را در Resume ذکر کنم؟

خیر، لیست بلندبالایی از دوره‌های مبهم در مورد مدیریت زمان را که گذرانده‌اید، در رزومه خود نگنجانید.

جزئیات مربوط به مدارک تحصیلی بالاتر مانند مدرک MBA یا دوره‌های اجرایی که در آنها شرکت کرده‌اید را ذکر کنید.

از توصیه‌نامه‌ها و بریده‌های جراید صرف‌نظر کنم؟

خیر، اما صفحات متعدد حاوی توصیه‌نامه‌های مبهم، منابع، بریده‌های جراید و بروشورها را در رزومه خود نگنجانید.

در مورد سابقه‌ی کاری، فرض بر آشنایی کارفرما با شرکت نکنم؟

خیر، هنگام توصیف شغل‌های قبلی خود، فرض نکنید که استخدام‌کننده با شرکت شما آشنا است.
همیشه یک یا دو جمله برای توصیف اندازه و حوزه‌ی فعالیت شرکت در نظر بگیرید، به عنوان مثال، «مایکروسافت یک شرکت نرم‌افزاری جهانی با گردش مالی چند میلیارد دلاری است.»

نقش و مسئولیت‌هایم را شرح دهم؟

بله، نقش خود و تعداد افرادی را که تحت مسئولیت شما بوده‌اند توصیف کنید: «به مدیرعامل گزارش می‌دادم و تیمی متشکل از ۲۰۰ نفر را با هفت گزارش مستقیم رهبری می‌کردم.»

هر زمان که ممکن است، دستاوردهای خود را قابل اندازه‌گیری بیان کنید. اگر محصول X را راه‌اندازی کرده‌اید، ذکر کنید که این راه‌اندازی طی دو سال، درآمد جدیدی به ارزش ۲۲ میلیون دلار به همراه داشته است. اجازه ندهید خواننده اهمیت شما را حدس بزند.

دوره‌های وقفه در تحصیل یا کار خود را توضیح دهم؟

بله، تمام وقفه‌های قابل‌توجه در شغل یا تحصیل خود را توضیح دهید. استخدام‌کنندگان از فواصل بدون توضیح متنفرند.

بخوانید و دوباره بخوانید: ویرایش دقیق رزومه ضروری است!

با دقت و کامل بررسی کنید، سپس دوباره چک کنید. غلط املایی، اشتباهات تایپی و تاریخ‌های نامنظم در سطوح بالا حتی مخرب‌تر از فارغ‌التحصیلان کم‌تجربه هستند.

یک بار دیگر نگاهی بیندازید: آیا رزومه‌ی شما تمام اطلاعات مورد نیاز را به روشی واضح و قابل خواندن برای یک خواننده‌ی پرمشغله که شما را نمی‌شناسد، ارائه می‌کند؟ در صورت امکان، از فرد دیگری بخواهید که به آن نگاهی بیندازد. خدمات رزومه سازی با دریافت هزینه آن را ارزیابی می‌کند؛ یک دوست یا همکار ممکن است این کار را به صورت رایگان (و سریع‌تر) انجام دهد.

اگر به نامه‌ی پوششی یا کاورلتر نیاز دارید، آن را کوتاه و سرراست نگه دارید. علاقه‌مندی خود را تأیید کنید، شاید دلایل خود را دوباره بیان کنید؛ به هر گونه مساله‌ای مانند آمادگی برای جابجایی که ممکن است در رزومه مشخص نباشد، رسیدگی کنید؛ هر گونه محدودیتی را برای در دسترس بودن خود برای جلسه ذکر کنید.

اگر قصد دارید آن را ایمیل کنید - که معمولاً در بین مدیران استخدامی پرمشغله محبوب است - از یک برنامه‌ی پردازش متن رایج استفاده کنید و یک کپی متن ساده را ضمیمه کنید یا شاید آن را به صورت HTML ارسال کنید. مطمئن شوید که در طرف مقابل به درستی چاپ می‌شود.
برایتان آرزوی موفقیت می‌کنیم!

 

دانشگاه‌ها در تقویت رشد اقتصادی ناموفق بوده‌اند

  • فاضل احمدزاده
  • چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۳
  • ۰۲:۰۱

دانشگاه‌ها در تقویت رشد اقتصادی ناموفق بوده‌اند

آن‌ها اغلب ایده‌هایی را تولید می‌کنند که کسی نمی‌داند چگونه از آن‌ها استفاده کند.

ترجمه: فاضل احمدزاده از سایت اکونومیست فارسی

منبع

در دهه‌های اخیر، شاهد رونق چشمگیری در تعداد دانشگاه‌ها بوده‌ایم. موسسات آموزش عالی در سراسر جهان اکنون در حدود ۱۵ میلیون پژوهشگر را به کار گرفته‌اند، در حالی که این رقم در سال ۱۹۸۰ تنها ۴ میلیون نفر بود. این پژوهشگران سالانه پنج برابر تعداد مقالات گذشته را منتشر می‌کنند. دولت‌ها نیز هزینه‌های خود را در این بخش افزایش داده‌اند.

تا حدودی، توجیه این گسترش سریع با اصول اقتصادی معقول همراه بوده است. دانشگاه‌ها قرار است به نوآوری‌های فکری و علمی دست یابند که بتوان از آن‌ها توسط کسب‌وکارها، دولت و مردم عادی استفاده کرد. چنین ایده‌هایی در مالکیت عمومی قرار می‌گیرند و در دسترس همگان قرار می‌گیرند. بنابراین، در تئوری، دانشگاه‌ها باید منبعی عالی برای رشد بهره‌وری باشند.

با این حال، در عمل، گسترش چشمگیر آموزش عالی با کندی رشد بهره‌وری همراه بوده است. در حالی که در دهه‌های 1950 و 1960 خروجی کارگران در هر ساعت در سراسر کشورهای ثروتمند سالانه 4 درصد افزایش می‌یافت، در دهه‌ی قبل از همه‌گیری کووید-19، تنها 1 درصد در سال روند عادی بود. حتی با موج نوآوری در هوش مصنوعی (AI)، رشد بهره‌وری همچنان ضعیف باقی مانده است - طبق برآوردی تقریبی، کمتر از 1 درصد در سال - که خبر بدی برای رشد اقتصادی است.  پژوهش جدیدی که توسط پنج اقتصاددان، آشیش آرورا، شارون بلنزون، لاریسا سی. سیواکا، لیا شیر و هانسن ژانگ انجام شده، نشان می‌دهد که رشد سریع دانشگاه‌ها و رکود بهره‌وری در کشورهای ثروتمند می‌توانند دو روی یک سکه باشند.

برای درک علت این موضوع، نگاهی به تاریخ می‌اندازیم. آموزش عالی در دوره‌ی پس از جنگ نقش اندکی در نوآوری ایفا می‌کرد. در آن زمان، کسب‌وکارها مسئولیت بیشتری برای دستیابی به پیشرفت‌های علمی بر عهده داشتند: شرکت‌های آمریکایی در دهه‌ی 1950 چهار برابر دانشگاه‌ها برای تحقیق هزینه می‌کردند. شرکت‌هایی مانند AT&T (شرکت مخابراتی) و جنرال الکتریک (شرکت انرژی) به اندازه‌ی سودآوری‌شان، علمی و پژوهشی نیز بودند. در دهه‌ی 1960، واحد تحقیق و توسعه (R&D) شرکت داو (DuPont)، یک شرکت مواد شیمیایی، مقالات بیشتری در مجله‌ی انجمن شیمی آمریکا نسبت به مجموع مؤسسه‌ی فناوری ماساچوست (MIT) و مؤسسه‌ی فناوری کالیفرنیا (Caltech) به چاپ رساند . در آزمایشگاه‌های بل (Bell Labs) که زمانی بخشی از AT&T بود، حدود ده نفر به پژوهش مشغول بودند که منجر به کسب جوایز نوبل برای آن‌ها شد.

بخش عظیمی از ظهور آزمایشگاه‌های غول‌آساک شرکت‌ها به دلیل قوانین سخت‌گیرانه‌ی ضد انحصار بود. این قوانین اغلب، خرید اختراعاتِ یک شرکت توسط شرکت دیگر را دشوار می‌کرد. بنابراین، برای کسب‌وکارها چاره‌ای جز توسعه‌ی مستقل ایده‌ها باقی نمی‌ماند. دوران طلایی آزمایشگاه‌های شرکتی با سهل‌گیری سیاست‌های رقابت در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به پایان رسید. همزمان، رشد تحقیقات دانشگاهی بسیاری از مدیران را متقاعد کرد که دیگر نیازی به صرف هزینه برای آزمایشگاه‌های اختصاصی خود ندارند. امروزه، تنها تعداد اندکی از شرکت‌ها در حوزه‌ی فناوری‌های بزرگ و داروسازی، چیزی قابل مقایسه با شرکت‌های دوبون در گذشته (DuPont) ارائه می‌دهند.
مقاله جدید آقای آرورا و همکارانش، به همراه مقاله دیگری از سال ۲۰۱۹ با گروهی کمی متفاوت از نویسندگان، حاوی پیشنهادی ظریف اما تکان‌دهنده است: اینکه در زمینه‌ی دستیابی به پیشرفت‌های بهره‌وری، مدل قدیمی کسب‌وکارهای بزرگ برای علم، بهتر از مدل جدید دانشگاه‌محور عمل کرده است. نویسندگان از گستره‌ای عظیم از داده‌ها، شامل همه‌چیز از تعداد دکتراها تا تحلیل ارجاعات (Citations) استفاده می‌کنند. آن‌ها برای شناسایی پیوند علی بین علم دولتی و تحقیق و توسعه‌ی شرکتی، از روش‌شناسی پیچیده‌ای بهره می‌گیرند که شامل تحلیل تغییرات در بودجه‌های فدرال است. به‌طور کلی، آن‌ها دریافتند که دستاوردهای علمی نهادهای دولتی، در طول چندین سال، «واکنش کم یا اصلاً هیچ واکنشی از سوی شرکت‌های تثبیت‌شده» ایجاد نمی‌کند. یک پژوهشگر در آزمایشگاه دانشگاهی ممکن است مقاله‌های درخشان را پشت سر هم منتشر کند و مرزهای یک رشته را جابه‌جا کند. با این حال، این امر اغلب تأثیری بر انتشارات خود شرکت‌ها، اختراعات آن‌ها یا تعداد دانشمندانی که استخدام می‌کنند، ندارد (علوم زیستی یک استثنا است). و این موضوع، در مقابل، به تأثیر اندک بر بهره‌وری کل اقتصاد اشاره می‌کند.

چرا شرکت‌ها در استفاده از ایده‌های تولیدشده توسط دانشگاه‌ها با مشکل مواجه می‌شوند؟ یکی از پاسخ‌ها به این پرسش، افول آزمایشگاه‌های شرکتی است. چنین مؤسساتی محل گردهمایی ترکیبی پویا از نظریه‌پردازان و عمل‌گرایان بود. آزمایشگاه‌های بل در دهه‌ی ۱۹۴۰ میلادی، تیمی میان‌رشته‌ای از شیمی‌دانان، متالورژیست‌ها و فیزیکدانان را در خود جای داده بود که برای حل مسائل نظری و عملیِ درهم‌تنیده‌ی مرتبط با توسعه‌ی ترانزیستور ضروری بودند. این تخصص همپوشانی [میان رشته‌ها] اکنون عمدتاً از بین رفته است. بخش دیگری از پاسخ به دانشگاه‌ها مربوط می‌شود. پژوهش‌های دانشگاهی، فارغ از الزاماتِ سرپرستانِ شرکتی، بیشتر بر ارضای کنجکاویِ افراد متخصص [گیک‌ها] یا بالا بردنِ شمار استنادها تمرکز دارد تا یافتنِ نوآوری‌هایی که بتوانند جهان را تغییر دهند یا سود به ارمغان آورند. پژوهش صرفاً به‌خاطرِ پژوهش، اگر در حد اعتدال باشد، چیز بدی نیست؛ برخی فناوری‌های پیشگام، مانند پنی‌سیلین، تقریباً به‌طور تصادفی کشف شدند. اما اگر همگان بر سر اینکه چند فرشته می‌توانند روی نوک سوزنی برقصند، به جدل بپردازند، اقتصاد لطمه می‌خورد.

زمانی که مؤسسات آموزش عالی کارهایی را تولید می‌کنند که ارتباط بیشتری با دنیای واقعی دارند، پیامدهای آن نگران‌کننده است. نویسندگان مقاله می‌گویند، با افزایش فارغ‌التحصیلان دکترای تازه نفس از دانشگاه‌ها، به نظر می‌رسد شرکت‌ها اختراع چیزهای جدید را آسان‌تر می‌یابند. با این حال، ثبت اختراع دانشگاه‌ها اثر خنثی‌کننده‌ای دارد و شرکت‌ها را تحریک می‌کند تا خودشان اختراعات کمتری داشته باشند. این احتمال وجود دارد که کسب‌وکارهای مستقر، نگران رقابت با شرکت‌های تابعه دانشگاه‌ها، تحقیق و توسعه خود را در آن حوزه کاهش دهند. اگرچه هیچکس به طور قطع نمی‌داند که چگونه این اثرات متضاد یکدیگر را خنثی می‌کنند، نویسندگان به کاهش خالص ثبت اختراع شرکت‌ها به میزان حدود 1.5 درصد در سال اشاره می‌کنند. به عبارت دیگر، منابع مالی عظیمی که به علم عمومی اختصاص داده می‌شود، احتمالاً باعث می‌شود کسب‌وکارها در سراسر جهان نوآوری کمتری داشته باشند.

اگر انقدر باهوشید، چرا ثروتمند نیستید؟

شاید با گذشت زمان، دانشگاه‌ها و بخش خصوصی برای سودآوری بیشتر با یکدیگر همکاری کنند. سیاست‌های رقابتی سخت‌گیرانه‌تر می‌تواند باعث شود تا کسب‌وکارها کمی شبیه به رفتارشان در دوران پس از جنگ جهانی دوم عمل کرده و تحقیقات داخلی خود را تقویت کنند. همچنین، در حال حاضر محققان بخش خصوصی، نه دانشگاه‌ها، پیشروِ جهش نوآوری در هوش مصنوعی تولیدکننده هستند: در چند مورد، آزمایشگاه‌های شرکت‌ها از خاکستر برخاسته‌اند.

با این حال، در ‌‌نهایت، دولت‌ها باید پرسش‌های سختی از خود بپرسند. در دنیایی با رشد اقتصادی ضعیف، حمایت مالی سخاوتمندانه از دانشگاه‌ها ممکن است به یک تجمل غیرقابل توجیه تبدیل شود.

 

کاهش ترازنامه فدرال رزرو: تاثیر احتمالی بر قیمت طلا و بیت کوین

  • فاضل احمدزاده
  • يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۰۳
  • ۱۸:۴۵

کاهش ترازنامه فدرال رزرو: تاثیر احتمالی بر قیمت طلا و بیت کوین

بانک مرکزی آمریکا در تاریخ می 2024 ، بالانس شیت یا ترازنامه خود را در یک هفته 9 میلیارد دلار کاهش داد. در ادامه می خواهیم بررسی کنیم که این کاهش ترازنامه یعنی چه و و این کاهش چه تاثیر بر روی بیت کوین و طلا خواهد داشت.

بانک مرکزی آمریکا  (Fed)، که به اختصار فدرال رزرو Federal Reserve خوانده می‌شود، نقش مهمی در مدیریت اقتصاد ایالات متحده ایفا می‌کند. یکی از راه‌هایی که این بانک به این هدف دست می‌یابد، از طریق ترازنامه (Balance Sheet) است.

ترازنامه، صورت مالی است که دارایی‌های فدرال رزرو (آنچه در اختیار دارد assets) و بدهی‌های آن (آنچه بدهکار است liabilites) را نشان می‌دهد.

اخیرا، ترازنامه فدرال رزرو در یک هفته کاهش ۹ میلیارد دلاری را تجربه کرده است (Shrank by $9 billion). این به این معنی است که کل ارزش دارایی‌های فدرال رزرو Fed’s holdings کاهش یافته است. اما این موضوع چگونه بر قیمت طلا و بیت کوین تأثیر می‌گذارد؟

کاهش ترازنامه و نرخ بهره Interest Rate:

کاهش ترازنامه اغلب نشان‌دهنده‌ی سیاست‌های انقباضی پولی (tightening of monetary policy) توسط فدرال رزرو است. این امر می‌تواند منجر به افزایش نرخ بهره شود. نرخ بهره‌ی بالاتر به طور کلی باعث گران‌تر شدن استقراض borrowing می‌شود و به طور بالقوه فعالیت‌های اقتصادی را کند می‌کند.

تاثیر کاهش ترازنامه بر طلا:

طلا به عنوان پناهگاه امن (Safe Haven)  : در زمان عدم اطمینان اقتصادی، سرمایه‌گذاران اغلب به طلا به عنوان یک دارایی پناهگاه امن روی می‌آورند. این بدان معناست که آن‌ها طلا را سرمایه‌گذاری باثباتی می‌دانند که حتی در صورت نوسان سایر دارایی‌ها، ارزش خود را حفظ می‌کند.

افزایش احتمالی قیمت: اگر سرمایه‌گذاران نسبت به رکود احتمالی اقتصاد به دلیل افزایش نرخ بهره نگران شوند، ممکن است سرمایه‌گذاری بیشتری روی طلا انجام دهند و این امر به طور بالقوه باعث افزایش قیمت آن شود.

تاثیر کاهش ترازنامه بر بیت کوین Bitcoin:

تاثیر بر بیت کوین چندان مشخص نیست. در اینجا دلیل آن را بررسی می‌کنیم:

بحث در مورد وضعیت پناهگاه امن: برخی بیت کوین را به عنوان یک دارایی پناهگاه امن مشابه با طلا می‌دانند، در حالی که برخی دیگر آن را یک سرمایه‌گذاری پر ریسک‌تر می‌بینند.

تمایلات سرمایه‌گذاران (Investor Sentiment )  : کاهش ترازنامه فدرال رزرو می‌تواند بسته به تمایلات کلی سرمایه‌گذاران investor sentiment نسبت به بیت کوین و ریسک درک شده perceived risk در بازارهای مالی سنتی، قیمت بیت کوین را بالا یا پایین ببرد.

رابطه‌ای پیچیده:

مهم است به خاطر داشته باشید که رابطه بین ترازنامه فدرال رزرو و قیمت طلا و بیت کوین پیچیده است. عوامل متعدد دیگری می‌توانند بر این قیمت‌ها تأثیر بگذارند و پیش‌بینی نتیجه‌ی دقیق را دشوار کنند. این توضیح یک مرور کلی برای کمک به درک ارتباط بالقوه ارائه می‌دهد.

 

روشی غیرمستقیم فدرال رزرو برای کوچک کردن ترازنامه‌اش

برخلاف تصور، فدرال رزرو برای کوچک کردن ترازنامه‌اش دارایی‌های خود را به طور مستقیم به فروش نمی‌رساند sell off. در عوض، رویکردی غیرمستقیم‌تری را در پیش می‌گیرد passive approach.

اجازه به سررسید اوراق بهادار Letting securities mature: فدرال رزرو بخشی از دارایی‌های خود را به صورت اوراق قرضه Treasury bonds خزانه‌داری و اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن Mortgage-backed securities (MBS) نگه می‌دارد. هنگامی که این اوراق به تاریخ سررسید خود (یعنی زمانی که باید بازپرداخت شوند) می‌رسند، فدرال رزرو تصمیم می‌گیرد اصل مبلغ (مبلغ اولیه وام داده شده) را دوباره سرمایه‌گذاری نکند. این کار به اوراق بهادار مذکور اجازه می‌دهد تا به سادگی از ترازنامه «خارج شوند roll off»، و در نتیجه کل دارایی‌های فدرال رزرو کاهش یابد.

درک جزئیاتِ این فرآیند:

سررسید Maturity: اوراق قرضه خزانه‌داری یا اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن که در اختیار فدرال رزرو است، به تاریخ سررسید خود می‌رسد.

عدم سرمایه‌گذاری مجدد No Reinvestment: به جای اینکه فدرال رزرو از اصل مبلغ دریافتی از اوراق سررسید شده برای خرید اوراق جدید استفاده کند، آن را به وام‌گیرنده (وزارت خزانه‌داری برای اوراق و یا موسسه‌ مالی اولیه برای اوراق MBS) بازمی‌گرداند.

کاهش ترازنامه: از آنجایی که فدرال رزرو اصل مبلغ را دوباره سرمایه‌گذاری نمی‌کند، کل ارزش دارایی‌های آن کاهش می‌یابد و ترازنامه کوچک می‌شود.

این رویکرد به فدرال رزرو اجازه می‌دهد تا بدون تأثیر مستقیم بر بازار با فروش مقادیر زیادی از اوراق بهادار، به تدریج اندازه ترازنامه خود را کاهش دهد. آن‌ها با تعیین محدودیت‌هایی برای میزان اصل مبلغ سررسید شده که هر ماه مجدداً سرمایه‌گذاری نمی‌شود، سرعت کاهش را کنترل می‌کنند.

نکات کلیدی:

  • این روش به جای ایجاد شوک در بازار، با رویکردی ملایم‌تر، ترازنامه را کوچک می‌کند.
  • فدرال رزرو اصل مبلغ دریافتی را نگه نمی‌دارد، بلکه آن را به سیستم مالی بازمی‌گرداند.
  • کنترل سرعت کاهش ترازنامه با تعیین محدودیت بر سرمایه‌گذاری مجدد انجام می‌شود.

ترجمه اخبار، مقالات و مطالب سایت اکونومیست و پیج اینستاگرام the economist در سایت اکونومیست فارسی قرار می گیرند.
همچنین لغات انگلیسی مهم و آکادمیک هر متن در انتهای ترجمه وجود دارند تا خوانندگان سایت از آنها برای تقویت رایتینگ و ریدینگ آیلتس و تافل استفاده کنند.