- فاضل احمدزاده
- دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۰۳
- ۱۶:۵۸
درگذشت رئیسجمهور ایران، آتش نبرد برای قدرت را شعلهور خواهد کرد
بهدنبالِ جنگ منطقهای، نبردی داخلی میان روحانیون و نیروهای نظامی در کمین است.
ترجمه: فاضل احمدزاده - اکونومیست فارسی
سه سال پیش، زمانی که ابراهیم رئیسی در یک انتخابات مهندسی شده به ریاست جمهوری رسید، برخی از ایرانیان فکر می کردند این سکوی پرشی برای رسیدن به جایگاه مهم تری است. علی خامنه ای، رهبر معظم سالخورده و بیمار، عمر زیادی برای زندگی کردن نداشت؛ آنها تصور می کردند با مرگ او، ابراهیم رئیسی قطعا به دنبال جایگزینی او خواهد بود. اما تاریخ شوخ طبعی خاص خودش را دارد. به جای رساندن او به جایگاه ریاست جمهوری، پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به قیمت جان آقای رئیسی تمام شد.
در نوزدهم ماه مه، آقای رئیسی در حال بازگشت از سفر به جمهوری آذربایجان بود، جایی که سدی را در مرز افتتاح کرده بود. مقامات در منطقه کوهستانی حدود ۸۶ کیلومتری شمال شرقی تبریز (نگاه کنید به نقشه) ارتباط خود را با بالگرد حامل وی از دست دادند. در ابتدا آنها اصرار داشتند جای نگرانی نیست: بالگرد ریاست جمهوری “ فرود سختی” داشته است، هرچند به طور گیج کنندهای، چندین خبرگزاری ایرانی گزارش دادند که وی با خودرو به تبریز رفته است. با این حال، طی چند ساعت، آن گزارشها حذف شد و تلویزیون دولتی شروع به پخش دعا برای سلامتی رئیس جمهور کرد. صبح روز بیستم اردیبهشت، رسانههای دولتی تأیید کردند که آقای رئیسی به همراه وزیر امور خارجه، حسین امیرعبداللهیان، که در همان بالگرد سفر می کرد، درگذشتهاند.
بسیاری ابراهیم رئیسی را به عنوان یک چهره نمادین میشناسند، چرا که رئیس جمهور در ایران زیر نظر رهبر معظم قرار دارد. با این حال، درگذشت او بدون شک عرصه سیاست ایران را تکان خواهد داد. این رویداد، رژیم را مجبور خواهد کرد تا در شرایطی دشوار و در مدت زمانی کوتاه، رئیس جمهور جدیدی انتخاب کند. رژیم هم اکنون درگیر یک جنگ منطقهای است که شامل اقدامات نظامی مستقیم ایران و شبکه نیروهای نیابتی منطقهای آن میشود. رقیبان ایران، از جمله آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی، در حال بررسی عمیقتر کردن روابط امنیتی خود برای مقابله با ایران هستند. وضعیت اقتصادی ایران رو به وخامت است و با تشدید تحریمهای آمریکا، احتمال ضربه خوردن بیشتر آن وجود دارد. همچنین، مرگ آقای رئیسی میتواند با حذف یکی از دو نامزد اصلی برای جانشینی آقای خامنهای، ایران را در آستانهی یک کشمکش مهم، دچار آشوب کند.
هنوز ابهامات زیادی در مورد سقوط بالگرد آقای رئیسی وجود دارد که از علت حادثه شروع می شود. روایت رسمی تا به امروز، هوای بد عنوان شده است. در زمان پرواز بارندگی و مه شدیدی وجود داشته و گفته می شود دید به چند متر محدود بوده است. شرایط به حدی نامناسب بوده که امدادگران امکان جستجوی هوایی برای رئیس جمهور را نداشته و حتی پهپادها هم نتوانسته اند محل سقوط را پیدا کنند؛ هلال احمر مجبور به اعزام تیم های جستجو به صورت زمینی شده است.
طبیعتا یکی از گزینه های محتمل، شرایط بد جوی است. با این حال، در سیاست ایران هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد، ساده نیست و بسیاری از ایرانیان شروع به گمانه زنی در مورد دلایل شوم تر کرده اند. آقای رئیسی فهرست بلندبالایی از دشمنان داخلی دارد، از میانه روهای نسبی که به حاشیه رانده شده اند تا همفکران اصولگرایی که او را رئیس جمهوری نالایق می دانند. این که آیا دشمنان داخلی توطئه قتل او را چیده اند، پرسشی است که نمی توان به راحتی از آن چشم پوشی کرد.
جای تعجب ندارد که برخی از ایرانیان در مورد نقش داشتن اسرائیل در سانحه هوایی اخیر گمانه زنی کرده اند. ماه گذشته، این دو دشمن دیرینه پس از ترور یک ژنرال ایرانی توسط اسرائیل در دمشق و حمله تلافی جویانه ایران با شلیک بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد به سمت اسرائیل، درگیری خونینی را تجربه کردند. موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل، سابقه طولانی در ترور دشمنان خود، از جمله در ایران، جایی که دانشمندان هسته ای برجسته ای را کشته است، دارد. اما دلایل محکمی برای تردید در دخالت اسرائیل وجود دارد. این سازمان جاسوسی هرگز تا ترور یک رئیس جمهور که اقدامی قطعی برای جنگ به شمار می رود و واکنش شدید ایران را به دنبال خواهد داشت، پیش نرفته است. به خطر انداختن چنین عواقبی برای کشتن آقای رئیسی، سیاستمداری به شدت غیرمحبوب که در واقع حرف آخر را در بسیاری از تصمیمات مهم سیاسی ایران نمی زند، کاری احمقانه به نظر می رسد.
ایرانیان کمی برای او سوگواری خواهند کرد. آنها او را به عنوان «قاضی اعدام»، دادستانی در تهران به یاد خواهند آورد که به فرستادن هزاران زندانی سیاسی به چوبه دار در سال ۱۹۸۸ کمک کرد. و آنها مدیریت ناشیانه اوضاع اقتصادی را به خاطر خواهند آورد - رئیس جمهوری که کابینه خود را با نظامیان و روحانیونی پر کرد که نظاره گر سقوط ۵۵ درصدی ارزش ریال در کمتر از سه سال بودند.
قانون اساسی، روندی روشن برای جانشیننشینی تعیین میکند. محمد مخبر (معاون اول رئیس جمهور) عهده دار مسئولیت ریاست جمهوری خواهد بود و طبق قانون یک انتخابات جدید باید طی 50 روز برگزار شود. مخبر بیشتر یکی از مهره های سیستم است تا اینکه از بازیگران قدرت باشد. شورای نگهبان، که متشکل از روحانیون و حقوقدانان است، صلاحیت داوطلبان برای حضور در انتخابات را تایید می کند. پیش از آخرین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۱، آنها صدها نامزد بالقوه را رد صلاحیت کردند؛ از بین هفت نفری که اجازه نامزدی پیدا کردند، تنها آقای رئیسی شانس قابل قبولی برای پیروزی داشت. در حالی که رژیم نزد بسیاری از ایرانیان محبوبیت ندارد، به احتمال زیاد می تواند هرگونه اعتراضات عمومی را که حول انتخابات شکل می گیرد، سرکوب کند، همانطور که در گذشته این کار را انجام داده است.
آقای رئیسی میتوانست گزینهای ایدهآل برای اجماع در رژیمی جناحی باشد. هیچ کس نمیتوانست بر سوابق سختگیرانه او خدشهای وارد کند، اما او پایگاه قدرت مستقلی نداشت. محافظهکاران مذهبی امیدوار بودند از او برای پیشبرد منافع خود استفاده کنند؛ اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه) نیز همینطور. مشخص نیست چه کسی دیگر میتواند این نقش را ایفا کند. به نظر میرسد سپاه در حال حاضر از نظر سیاسی در موقعیت بالاتری قرار دارد: نفوذ جنگ طلبانه آنها، پرده از راز حمله اخیر و بی سابقه ایران به اسرائیل برمیدارد. با این حال، این لزوماً به این معنا نیست که سپاه میخواهد در انتصاب رئیسجمهور دخیل دیده شود، بخشی به این دلیل که فردی که این جایگاه را به دست میآورد، از سوی مردم برای وضعیت وخیم اقتصادی ایران سرزنش میشود.
مهمتر از این جانشینی، جانشینی دیگری است که کمی در آینده دورتر قرار دارد. آیتالله خامنه ای ماه گذشته ۸۵ ساله شد. در سالهای اخیر، ایرانیان فکر میکردند که فقط دو نامزد اصلی برای تصدی جای ایشان بعد از فوتشان وجود دارد. یکی مجتبی، پسر دوم آقای خامنه ای بود که در سالهای اخیر در حال تقویت جایگاه مذهبی خود بوده و به بقای رژیم وفادار است. دیگری هم آقای رئیسی بود. هرچند از برخی دیگر از روحانیون به عنوان گزینههای غیرمنتظره یاد میشود، اما تصور اینکه آنها بتوانند حمایت کافی کسب کنند، دشوار است.
با این حال، هیچکدام از پیشتازان انتخابات، برتری آشکاری نداشتند: آقای رئیسی از محبوبیت پایینی برخوردار بود و مجتبی نماد انتقال موروثی قدرت در رژیمی بود که با سرنگونی یک سلطنت موروثی به قدرت رسیده بود. با درگذشت آقای رئیسی، به نظر می رسد مجتبی مسیر روشنی برای رسیدن به جایگاه رهبری دارد. او برای مقابله با هرگونه واکنش منفی، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) تکیه خواهد کرد و این امر به نوبه خود می تواند نقش سپاه را در درون رژیم تقویت کند. ایران ممکن است از یک رژیم ترکیبی نظامی و روحانی به سمت یک رژیم بیشتر نظامی تکامل یابد. این می تواند به معنای کاهش محافظه کاری مذهبی در داخل کشور باشد، اما خصومت بیشتری را در عرصه بین المللی به دنبال داشته باشد.
با این حال، هیچکدام از پیشتازان انتخابات، برتری آشکاری نداشتند: آقای رئیسی از محبوبیت پایینی برخوردار بود و مجتبی نماد انتقال موروثی قدرت در رژیمی بود که با سرنگونی یک سلطنت موروثی به قدرت رسیده بود. با درگذشت آقای رئیسی، به نظر می رسد مجتبی مسیر روشنی برای رسیدن به جایگاه رهبری دارد. او برای مقابله با هرگونه واکنش منفی، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) تکیه خواهد کرد و این امر به نوبه خود می تواند نقش سپاه را در درون رژیم تقویت کند. ایران ممکن است از یک رژیم ترکیبی نظامی و روحانی به سمت یک رژیم بیشتر نظامی تکامل یابد. این می تواند به معنای کاهش محافظه کاری مذهبی در داخل کشور باشد، اما خصومت بیشتری را در عرصه بین المللی به دنبال داشته باشد.
سالها بود که تندروها سعی داشتند انتقال قدرت را بدون مشکل انجام دهند: آنها آقای رئیسی را به عنوان رئیس جمهور و گروهی از محافظهکاران را در مجلس نصب کردند. حال آنها مجبور هستند تا به سرعت رئیس جمهور جدیدی انتخاب کنند، و برخی از سیاستمداران احتمالا این شک را خواهند داشت که آیا سیاستمداران دیگر برای پیشبرد منافع خود، سانحه هلیکوپتر را طراحی کردهاند. روزهای پر از اضطرابی برای رژیم ایران در پیش است.