اکونومیست فارسی

ترجمه اخبار انگلیسی و مقالات مجله The Economist در سایت اکونومیست فارسی

درگذشت رئیس‌جمهور ایران، آتش نبرد برای قدرت را شعله‌ور خواهد کرد

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۰۳
  • ۱۶:۵۸

درگذشت رئیس‌جمهور ایران، آتش نبرد برای قدرت را شعله‌ور خواهد کرد

به‌دنبالِ جنگ منطقه‌ای، نبردی داخلی میان روحانیون و نیروهای نظامی در کمین است.

خبر درگذشت رئیسی و آینده ایران

ترجمه: فاضل احمدزاده - اکونومیست فارسی

منبع

سه سال پیش، زمانی که ابراهیم رئیسی در یک انتخابات مهندسی شده به ریاست جمهوری رسید، برخی از ایرانیان فکر می کردند این سکوی پرشی برای رسیدن به جایگاه مهم تری است. علی خامنه ای، رهبر معظم سالخورده و بیمار، عمر زیادی برای زندگی کردن نداشت؛ آن‌ها تصور می کردند با مرگ او، ابراهیم رئیسی قطعا به دنبال جایگزینی او خواهد بود. اما تاریخ شوخ طبعی خاص خودش را دارد. به جای رساندن او به جایگاه ریاست جمهوری، پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به قیمت جان آقای رئیسی تمام شد.

در نوزدهم ماه مه، آقای رئیسی در حال بازگشت از سفر به جمهوری آذربایجان بود، جایی که سدی را در مرز افتتاح کرده بود. مقامات در منطقه کوهستانی حدود ۸۶ کیلومتری شمال شرقی تبریز (نگاه کنید به نقشه) ارتباط خود را با بالگرد حامل وی از دست دادند. در ابتدا آنها اصرار داشتند جای نگرانی نیست: بالگرد ریاست جمهوری “ فرود سختی” داشته است، هرچند به طور گیج کننده‌ای، چندین خبرگزاری ایرانی گزارش دادند که وی با خودرو به تبریز رفته است. با این حال، طی چند ساعت، آن گزارش‌ها حذف شد و تلویزیون دولتی شروع به پخش دعا برای سلامتی رئیس جمهور کرد. صبح روز بیستم اردیبهشت، رسانه‌های دولتی تأیید کردند که آقای رئیسی به همراه وزیر امور خارجه، حسین امیرعبداللهیان، که در همان بالگرد سفر می کرد، درگذشته‌اند.
بسیاری ابراهیم رئیسی را به عنوان یک چهره نمادین می‌شناسند، چرا که رئیس جمهور در ایران زیر نظر رهبر معظم قرار دارد. با این حال، درگذشت او بدون شک عرصه سیاست ایران را تکان خواهد داد. این رویداد، رژیم را مجبور خواهد کرد تا در شرایطی دشوار و در مدت زمانی کوتاه، رئیس جمهور جدیدی انتخاب کند. رژیم هم اکنون درگیر یک جنگ منطقه‌ای است که شامل اقدامات نظامی مستقیم ایران و شبکه نیروهای نیابتی منطقه‌ای آن می‌شود. رقیبان ایران، از جمله آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی، در حال بررسی عمیق‌تر کردن روابط امنیتی خود برای مقابله با ایران هستند. وضعیت اقتصادی ایران رو به وخامت است و با تشدید تحریم‌های آمریکا، احتمال ضربه خوردن بیشتر آن وجود دارد. همچنین، مرگ آقای رئیسی می‌تواند با حذف یکی از دو نامزد اصلی برای جانشینی آقای خامنه‌ای، ایران را در آستانه‌ی یک کشمکش مهم، دچار آشوب کند.

هنوز ابهامات زیادی در مورد سقوط بالگرد آقای رئیسی وجود دارد که از علت حادثه شروع می شود. روایت رسمی تا به امروز، هوای بد عنوان شده است. در زمان پرواز بارندگی و مه شدیدی وجود داشته و گفته می شود دید به چند متر محدود بوده است. شرایط به حدی نامناسب بوده که امدادگران امکان جستجوی هوایی برای رئیس جمهور را نداشته و حتی پهپادها هم نتوانسته اند محل سقوط را پیدا کنند؛ هلال احمر مجبور به اعزام تیم های جستجو به صورت زمینی شده است.
طبیعتا یکی از گزینه های محتمل، شرایط بد جوی است. با این حال، در سیاست ایران هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد، ساده نیست و بسیاری از ایرانیان شروع به گمانه زنی در مورد دلایل شوم تر کرده اند. آقای رئیسی فهرست بلندبالایی از دشمنان داخلی دارد، از میانه روهای نسبی که به حاشیه رانده شده اند تا همفکران اصولگرایی که او را رئیس جمهوری نالایق می دانند. این که آیا دشمنان داخلی توطئه قتل او را چیده اند، پرسشی است که نمی توان به راحتی از آن چشم پوشی کرد.

جای تعجب ندارد که برخی از ایرانیان در مورد نقش داشتن اسرائیل در سانحه هوایی اخیر گمانه زنی کرده اند. ماه گذشته، این دو دشمن دیرینه پس از ترور یک ژنرال ایرانی توسط اسرائیل در دمشق و حمله تلافی جویانه ایران با شلیک بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد به سمت اسرائیل، درگیری خونینی را تجربه کردند. موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل، سابقه طولانی در ترور دشمنان خود، از جمله در ایران، جایی که دانشمندان هسته ای برجسته ای را کشته است، دارد. اما دلایل محکمی برای تردید در دخالت اسرائیل وجود دارد. این سازمان جاسوسی هرگز تا ترور یک رئیس جمهور که اقدامی قطعی برای جنگ به شمار می رود و واکنش شدید ایران را به دنبال خواهد داشت، پیش نرفته است. به خطر انداختن چنین عواقبی برای کشتن آقای رئیسی، سیاستمداری به شدت غیرمحبوب که در واقع حرف آخر را در بسیاری از تصمیمات مهم سیاسی ایران نمی زند، کاری احمقانه به نظر می رسد.

ایرانیان کمی برای او سوگواری خواهند کرد. آن‌ها او را به عنوان «قاضی اعدام»، دادستانی در تهران به یاد خواهند آورد که به فرستادن هزاران زندانی سیاسی به چوبه دار در سال ۱۹۸۸ کمک کرد. و آن‌ها مدیریت ناشیانه اوضاع اقتصادی را به خاطر خواهند آورد - رئیس جمهوری که کابینه خود را با نظامیان و روحانیونی پر کرد که نظاره گر سقوط ۵۵ درصدی ارزش ریال در کمتر از سه سال بودند.
قانون اساسی، روندی روشن برای جانشین‌نشینی تعیین می‌کند. محمد مخبر (معاون اول رئیس جمهور) عهده دار مسئولیت ریاست جمهوری خواهد بود و طبق قانون یک انتخابات جدید باید طی 50 روز برگزار شود. مخبر بیشتر یکی از مهره های سیستم است تا اینکه از بازیگران قدرت باشد. شورای نگهبان، که متشکل از روحانیون و حقوقدانان است، صلاحیت داوطلبان برای حضور در انتخابات را تایید می کند. پیش از آخرین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۱، آن‌ها صدها نامزد بالقوه را رد صلاحیت کردند؛ از بین هفت نفری که اجازه نامزدی پیدا کردند، تنها آقای رئیسی شانس قابل قبولی برای پیروزی داشت. در حالی که رژیم نزد بسیاری از ایرانیان محبوبیت ندارد، به احتمال زیاد می تواند هرگونه اعتراضات عمومی را که حول انتخابات شکل می گیرد، سرکوب کند، همانطور که در گذشته این کار را انجام داده است.
آقای رئیسی می‌توانست گزینه‌ای ایده‌آل برای اجماع در رژیمی جناحی باشد. هیچ کس نمی‌توانست بر سوابق سخت‌گیرانه او خدشه‌ای وارد کند، اما او پایگاه قدرت مستقلی نداشت. محافظه‌کاران مذهبی امیدوار بودند از او برای پیشبرد منافع خود استفاده کنند؛ اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه) نیز همینطور. مشخص نیست چه کسی دیگر می‌تواند این نقش را ایفا کند. به نظر می‌رسد سپاه در حال حاضر از نظر سیاسی در موقعیت بالاتری قرار دارد: نفوذ جنگ طلبانه آنها، پرده از راز حمله اخیر و بی سابقه ایران به اسرائیل برمی‌دارد. با این حال، این لزوماً به این معنا نیست که سپاه می‌خواهد در انتصاب رئیس‌جمهور دخیل دیده شود، بخشی به این دلیل که فردی که این جایگاه را به دست می‌آورد، از سوی مردم برای وضعیت وخیم اقتصادی ایران سرزنش می‌شود.
مهم‌تر از این جانشینی، جانشینی دیگری است که کمی در آینده دورتر قرار دارد. آیت‌الله خامنه ای ماه گذشته ۸۵ ساله شد. در سال‌های اخیر، ایرانیان فکر می‌کردند که فقط دو نامزد اصلی برای تصدی جای ایشان بعد از فوتشان وجود دارد. یکی مجتبی، پسر دوم آقای خامنه ای بود که در سال‌های اخیر در حال تقویت جایگاه مذهبی خود بوده و به بقای رژیم وفادار است. دیگری هم آقای رئیسی بود. هرچند از برخی دیگر از روحانیون به عنوان گزینه‌های غیرمنتظره یاد می‌شود، اما تصور اینکه آنها بتوانند حمایت کافی کسب کنند، دشوار است.
با این حال، هیچکدام از پیشتازان انتخابات، برتری آشکاری نداشتند: آقای رئیسی از محبوبیت پایینی برخوردار بود و مجتبی نماد انتقال موروثی قدرت در رژیمی بود که با سرنگونی یک سلطنت موروثی به قدرت رسیده بود. با درگذشت آقای رئیسی، به نظر می رسد مجتبی مسیر روشنی برای رسیدن به جایگاه رهبری دارد. او برای مقابله با هرگونه واکنش منفی، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) تکیه خواهد کرد و این امر به نوبه خود می تواند نقش سپاه را در درون رژیم تقویت کند. ایران ممکن است از یک رژیم ترکیبی نظامی و روحانی به سمت یک رژیم بیشتر نظامی تکامل یابد. این می تواند به معنای کاهش محافظه کاری مذهبی در داخل کشور باشد، اما خصومت بیشتری را در عرصه بین المللی به دنبال داشته باشد.

با این حال، هیچکدام از پیشتازان انتخابات، برتری آشکاری نداشتند: آقای رئیسی از محبوبیت پایینی برخوردار بود و مجتبی نماد انتقال موروثی قدرت در رژیمی بود که با سرنگونی یک سلطنت موروثی به قدرت رسیده بود. با درگذشت آقای رئیسی، به نظر می رسد مجتبی مسیر روشنی برای رسیدن به جایگاه رهبری دارد. او برای مقابله با هرگونه واکنش منفی، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) تکیه خواهد کرد و این امر به نوبه خود می تواند نقش سپاه را در درون رژیم تقویت کند. ایران ممکن است از یک رژیم ترکیبی نظامی و روحانی به سمت یک رژیم بیشتر نظامی تکامل یابد. این می تواند به معنای کاهش محافظه کاری مذهبی در داخل کشور باشد، اما خصومت بیشتری را در عرصه بین المللی به دنبال داشته باشد.

سال‌ها بود که تندروها سعی داشتند انتقال قدرت را بدون مشکل انجام دهند: آنها آقای رئیسی را به عنوان رئیس جمهور و گروهی از محافظه‌کاران را در مجلس نصب کردند. حال آن‌ها مجبور هستند تا به سرعت رئیس جمهور جدیدی انتخاب کنند، و برخی از سیاستمداران احتمالا این شک را خواهند داشت که آیا سیاستمداران دیگر برای پیشبرد منافع خود، سانحه هلیکوپتر را طراحی کرده‌اند. روزهای پر از اضطرابی برای رژیم ایران در پیش است.

بایدها و نبایدهای نوشتن رزومه انگلیسی از نظر اکونومیست

  • فاضل احمدزاده
  • چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۳
  • ۰۳:۰۰

بایدها و نبایدهای نوشتن رزومه انگلیسی از نظر اکونومیست

یک رزومه‌ی حرفه‌ای یا CV همچنان کلیدی برای ایجاد تاثیرگذاری خوب بر روی سرپرستان جذب نیرو و کارفرمایان بالقوه است.

ترجمه فاضل احمدزاده از سایت اکونومیست فارسی

منبع

فرقی نمی‌کند که یک هدفیاب [Headhunter] شما را برای موقعیت شغلی جدیدی در نظر گرفته باشد یا مستقیماً برای موقعیت جدیدی درخواست داده باشید، رزومه‌ی شما همچنان کلیدی برای بازاریابی خودتان است. حتی اگر یک مدیر اجرایی با حرفه‌ای تثبیت‌شده هستید که دستاوردهایتان احتمالاً به ‌خودی خود گویا هستند، به احتمال زیاد لازم است زمانی را اختصاص دهید و مطمئن شوید که رزومه‌ی شما وسعت و دامنه‌ی موفقیت‌هایتان را به درستی منعکس می‌کند.

هر کسی دیدگاه متفاوتی در مورد آنچه یک رزومه‌ی خوب را تشکیل می‌دهد، دارد، اما اجماع بین هدف‌یاب‌ها واضح است. با رعایت این دستورالعمل‌ها، رزومه‌ی یا سی وی قدرتمندی برای ارائه باورپذیر مهارت‌های حرفه‌ای خود خواهید داشت.

نکته: رزومه‌ها و CV ها تنها از نظر اسمی با هم فرق دارند. هر دوی آن‌ها به سندی گفته می‌شود که شامل جزئیات شخصی، سابقه‌ی کاری و دستاوردها می‌شود.

قواعد طلایی رزومه نویسی انگلیسی

به خاطر داشته باشید که رزومه‌‌ی شما برای افراد حرفه‌ای‌ای در نظر گرفته شده است که وقت کمی دارند. آن را به گونه‌ای تنظیم کنید که به راحتی متوجه شوند شما کاندیدای مناسبی هستید.

مهم‌تر از همه، دروغ نگویید و حقیقت را اغراق نکنید. امروزه بررسی صلاحیت‌ها بسیار آسان‌تر شده است. در نهایت، شما لو خواهید رفت و در آن صورت، یک دروغ کوچک به احتمال زیاد شانس موفقیت شما را از بین خواهد برد.

ظاهری آراسته برای رزومه انگلیسی

طول رزومه‌ی خود را در حد معقولی نگه دارید. یک صفحه تقریباً قطعاً خیلی کم است، دو صفحه هم برای کسی که حرفه‌ی کاملی را پشت سر گذاشته است، ممکن است برای پوشش جزئیات ضروری کافی نباشد و سه صفحه احتمالاً حداکثر مجاز است.

از یک چیدمان واضح و خلوت، بدون افکت‌های ویژه زیاد استفاده کنید. اگر می‌خواهید از متن درشت، تورفتگی یا حتی قالب رزومه استفاده کنید، به راحتی می‌توانید این کار را انجام دهید، اما به خاطر داشته باشید که هدف نهایی این است که رزومه به سرعت خوانده شود.

این کارهارو نکن: برای جای دادن اطلاعات بیشتر، وسوسه نشوید که فونت را کوچک‌تر یا حاشیه‌ها را کم کنید. خوانایی را در اولویت قرار دهید. اگر نیاز به توضیح بیشتری دارید، از صفحه‌ی دیگری استفاده کنید، اما قبل از آن از خود بپرسید که آیا جزئیات اضافی واقعا ارزش افزوده‌ای ایجاد می‌کنند؟

این کارهارو انجام بده:

فرمت معکوس زمانی (Reverse Chronological):

به نظر می‌رسد تنها مشاوران انتقال شغلی (Outplacement Consultant) طرفدار رویکرد جایگزین یعنی "مهارتی" (Functional) هستند. ساختار رزومه به صورت زیر است:

سربرگ: نام شما (احتمالاً با برجسته‌ترین مدرک تحصیلی‌تان)، آدرس و اطلاعات تماس، شامل شماره تلفن منزل و محل کار.

معرفی کوتاه (اختیاری): در صورت تمایل می‌توانید یک معرفی کوتاه از خود بنویسید، اما از اغراق و کلی‌گویی پرهیز کنید. (عجیب است که تعداد زیادی از رزومه ‌نویسان، رهبران ذاتی و متفکران استراتژیک با مهارت‌های ارتباطی عالی به دنیا می‌آیند!)

سابقه تحصیلی: سوابق تحصیلی خود را با ذکر تاریخ شروع و پایان دوره و هرگونه مهارت زبانی که دارید به طور خلاصه ذکر کنید. برای شفافیت بیشتر، می‌توانید سابقه‌ی کاری خود را نیز به صورت زمانی فهرست کنید.

بخش اصلی: با شروع از شغل فعلی و حرکت به عقب، شرکت‌هایی را که برای آن‌ها کار کرده‌اید و دستاوردهای اصلی خود را به صورت لیست گلوله‌ای توصیف کنید. در مورد اولین مسئولیت‌های خود مختصر باشید تا بتوانید نقش‌های اخیر را با جزئیات بیشتری شرح دهید.

اطلاعات اضافی (اختیاری): در صورت نیاز، سرگرمی‌ها و علایق، تاریخ تولد و جزئیات خانوادگی را ذکر کنید. بسته به موقعیت دریافت‌کننده‌ی رزومه، شرکت‌های بریتانیایی دوست دارند تاریخ تولد را ببینند، در حالی که شرکت‌های آمریکایی به دلیل ترس از شکایت تبعیض سنی، ترجیح می‌دهند این اطلاعات را ارائه ندهید.

سبک نگارش رزومه یا سی وی:

سبک نگارش را مختصر و پرمحتوا نگه دارید. نوشتن به صورت سوم شخص (بدون ضمیر) و شروع جملات با فعل‌های “عملی” (Action Verb) معمولاً بهتر است. به جای «در راه‌اندازی محصول جدید مشارکت داشتم»، از عبارت «رهبری راه‌اندازی محصول جدید» استفاده کنید.

همه چیز را در Resume ذکر کنم؟

خیر، لیست بلندبالایی از دوره‌های مبهم در مورد مدیریت زمان را که گذرانده‌اید، در رزومه خود نگنجانید.

جزئیات مربوط به مدارک تحصیلی بالاتر مانند مدرک MBA یا دوره‌های اجرایی که در آنها شرکت کرده‌اید را ذکر کنید.

از توصیه‌نامه‌ها و بریده‌های جراید صرف‌نظر کنم؟

خیر، اما صفحات متعدد حاوی توصیه‌نامه‌های مبهم، منابع، بریده‌های جراید و بروشورها را در رزومه خود نگنجانید.

در مورد سابقه‌ی کاری، فرض بر آشنایی کارفرما با شرکت نکنم؟

خیر، هنگام توصیف شغل‌های قبلی خود، فرض نکنید که استخدام‌کننده با شرکت شما آشنا است.
همیشه یک یا دو جمله برای توصیف اندازه و حوزه‌ی فعالیت شرکت در نظر بگیرید، به عنوان مثال، «مایکروسافت یک شرکت نرم‌افزاری جهانی با گردش مالی چند میلیارد دلاری است.»

نقش و مسئولیت‌هایم را شرح دهم؟

بله، نقش خود و تعداد افرادی را که تحت مسئولیت شما بوده‌اند توصیف کنید: «به مدیرعامل گزارش می‌دادم و تیمی متشکل از ۲۰۰ نفر را با هفت گزارش مستقیم رهبری می‌کردم.»

هر زمان که ممکن است، دستاوردهای خود را قابل اندازه‌گیری بیان کنید. اگر محصول X را راه‌اندازی کرده‌اید، ذکر کنید که این راه‌اندازی طی دو سال، درآمد جدیدی به ارزش ۲۲ میلیون دلار به همراه داشته است. اجازه ندهید خواننده اهمیت شما را حدس بزند.

دوره‌های وقفه در تحصیل یا کار خود را توضیح دهم؟

بله، تمام وقفه‌های قابل‌توجه در شغل یا تحصیل خود را توضیح دهید. استخدام‌کنندگان از فواصل بدون توضیح متنفرند.

بخوانید و دوباره بخوانید: ویرایش دقیق رزومه ضروری است!

با دقت و کامل بررسی کنید، سپس دوباره چک کنید. غلط املایی، اشتباهات تایپی و تاریخ‌های نامنظم در سطوح بالا حتی مخرب‌تر از فارغ‌التحصیلان کم‌تجربه هستند.

یک بار دیگر نگاهی بیندازید: آیا رزومه‌ی شما تمام اطلاعات مورد نیاز را به روشی واضح و قابل خواندن برای یک خواننده‌ی پرمشغله که شما را نمی‌شناسد، ارائه می‌کند؟ در صورت امکان، از فرد دیگری بخواهید که به آن نگاهی بیندازد. خدمات رزومه سازی با دریافت هزینه آن را ارزیابی می‌کند؛ یک دوست یا همکار ممکن است این کار را به صورت رایگان (و سریع‌تر) انجام دهد.

اگر به نامه‌ی پوششی یا کاورلتر نیاز دارید، آن را کوتاه و سرراست نگه دارید. علاقه‌مندی خود را تأیید کنید، شاید دلایل خود را دوباره بیان کنید؛ به هر گونه مساله‌ای مانند آمادگی برای جابجایی که ممکن است در رزومه مشخص نباشد، رسیدگی کنید؛ هر گونه محدودیتی را برای در دسترس بودن خود برای جلسه ذکر کنید.

اگر قصد دارید آن را ایمیل کنید - که معمولاً در بین مدیران استخدامی پرمشغله محبوب است - از یک برنامه‌ی پردازش متن رایج استفاده کنید و یک کپی متن ساده را ضمیمه کنید یا شاید آن را به صورت HTML ارسال کنید. مطمئن شوید که در طرف مقابل به درستی چاپ می‌شود.
برایتان آرزوی موفقیت می‌کنیم!

 

دانشگاه‌ها در تقویت رشد اقتصادی ناموفق بوده‌اند

  • فاضل احمدزاده
  • چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۳
  • ۰۲:۰۱

دانشگاه‌ها در تقویت رشد اقتصادی ناموفق بوده‌اند

آن‌ها اغلب ایده‌هایی را تولید می‌کنند که کسی نمی‌داند چگونه از آن‌ها استفاده کند.

ترجمه: فاضل احمدزاده از سایت اکونومیست فارسی

منبع

در دهه‌های اخیر، شاهد رونق چشمگیری در تعداد دانشگاه‌ها بوده‌ایم. موسسات آموزش عالی در سراسر جهان اکنون در حدود ۱۵ میلیون پژوهشگر را به کار گرفته‌اند، در حالی که این رقم در سال ۱۹۸۰ تنها ۴ میلیون نفر بود. این پژوهشگران سالانه پنج برابر تعداد مقالات گذشته را منتشر می‌کنند. دولت‌ها نیز هزینه‌های خود را در این بخش افزایش داده‌اند.

تا حدودی، توجیه این گسترش سریع با اصول اقتصادی معقول همراه بوده است. دانشگاه‌ها قرار است به نوآوری‌های فکری و علمی دست یابند که بتوان از آن‌ها توسط کسب‌وکارها، دولت و مردم عادی استفاده کرد. چنین ایده‌هایی در مالکیت عمومی قرار می‌گیرند و در دسترس همگان قرار می‌گیرند. بنابراین، در تئوری، دانشگاه‌ها باید منبعی عالی برای رشد بهره‌وری باشند.

با این حال، در عمل، گسترش چشمگیر آموزش عالی با کندی رشد بهره‌وری همراه بوده است. در حالی که در دهه‌های 1950 و 1960 خروجی کارگران در هر ساعت در سراسر کشورهای ثروتمند سالانه 4 درصد افزایش می‌یافت، در دهه‌ی قبل از همه‌گیری کووید-19، تنها 1 درصد در سال روند عادی بود. حتی با موج نوآوری در هوش مصنوعی (AI)، رشد بهره‌وری همچنان ضعیف باقی مانده است - طبق برآوردی تقریبی، کمتر از 1 درصد در سال - که خبر بدی برای رشد اقتصادی است.  پژوهش جدیدی که توسط پنج اقتصاددان، آشیش آرورا، شارون بلنزون، لاریسا سی. سیواکا، لیا شیر و هانسن ژانگ انجام شده، نشان می‌دهد که رشد سریع دانشگاه‌ها و رکود بهره‌وری در کشورهای ثروتمند می‌توانند دو روی یک سکه باشند.

برای درک علت این موضوع، نگاهی به تاریخ می‌اندازیم. آموزش عالی در دوره‌ی پس از جنگ نقش اندکی در نوآوری ایفا می‌کرد. در آن زمان، کسب‌وکارها مسئولیت بیشتری برای دستیابی به پیشرفت‌های علمی بر عهده داشتند: شرکت‌های آمریکایی در دهه‌ی 1950 چهار برابر دانشگاه‌ها برای تحقیق هزینه می‌کردند. شرکت‌هایی مانند AT&T (شرکت مخابراتی) و جنرال الکتریک (شرکت انرژی) به اندازه‌ی سودآوری‌شان، علمی و پژوهشی نیز بودند. در دهه‌ی 1960، واحد تحقیق و توسعه (R&D) شرکت داو (DuPont)، یک شرکت مواد شیمیایی، مقالات بیشتری در مجله‌ی انجمن شیمی آمریکا نسبت به مجموع مؤسسه‌ی فناوری ماساچوست (MIT) و مؤسسه‌ی فناوری کالیفرنیا (Caltech) به چاپ رساند . در آزمایشگاه‌های بل (Bell Labs) که زمانی بخشی از AT&T بود، حدود ده نفر به پژوهش مشغول بودند که منجر به کسب جوایز نوبل برای آن‌ها شد.

بخش عظیمی از ظهور آزمایشگاه‌های غول‌آساک شرکت‌ها به دلیل قوانین سخت‌گیرانه‌ی ضد انحصار بود. این قوانین اغلب، خرید اختراعاتِ یک شرکت توسط شرکت دیگر را دشوار می‌کرد. بنابراین، برای کسب‌وکارها چاره‌ای جز توسعه‌ی مستقل ایده‌ها باقی نمی‌ماند. دوران طلایی آزمایشگاه‌های شرکتی با سهل‌گیری سیاست‌های رقابت در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به پایان رسید. همزمان، رشد تحقیقات دانشگاهی بسیاری از مدیران را متقاعد کرد که دیگر نیازی به صرف هزینه برای آزمایشگاه‌های اختصاصی خود ندارند. امروزه، تنها تعداد اندکی از شرکت‌ها در حوزه‌ی فناوری‌های بزرگ و داروسازی، چیزی قابل مقایسه با شرکت‌های دوبون در گذشته (DuPont) ارائه می‌دهند.
مقاله جدید آقای آرورا و همکارانش، به همراه مقاله دیگری از سال ۲۰۱۹ با گروهی کمی متفاوت از نویسندگان، حاوی پیشنهادی ظریف اما تکان‌دهنده است: اینکه در زمینه‌ی دستیابی به پیشرفت‌های بهره‌وری، مدل قدیمی کسب‌وکارهای بزرگ برای علم، بهتر از مدل جدید دانشگاه‌محور عمل کرده است. نویسندگان از گستره‌ای عظیم از داده‌ها، شامل همه‌چیز از تعداد دکتراها تا تحلیل ارجاعات (Citations) استفاده می‌کنند. آن‌ها برای شناسایی پیوند علی بین علم دولتی و تحقیق و توسعه‌ی شرکتی، از روش‌شناسی پیچیده‌ای بهره می‌گیرند که شامل تحلیل تغییرات در بودجه‌های فدرال است. به‌طور کلی، آن‌ها دریافتند که دستاوردهای علمی نهادهای دولتی، در طول چندین سال، «واکنش کم یا اصلاً هیچ واکنشی از سوی شرکت‌های تثبیت‌شده» ایجاد نمی‌کند. یک پژوهشگر در آزمایشگاه دانشگاهی ممکن است مقاله‌های درخشان را پشت سر هم منتشر کند و مرزهای یک رشته را جابه‌جا کند. با این حال، این امر اغلب تأثیری بر انتشارات خود شرکت‌ها، اختراعات آن‌ها یا تعداد دانشمندانی که استخدام می‌کنند، ندارد (علوم زیستی یک استثنا است). و این موضوع، در مقابل، به تأثیر اندک بر بهره‌وری کل اقتصاد اشاره می‌کند.

چرا شرکت‌ها در استفاده از ایده‌های تولیدشده توسط دانشگاه‌ها با مشکل مواجه می‌شوند؟ یکی از پاسخ‌ها به این پرسش، افول آزمایشگاه‌های شرکتی است. چنین مؤسساتی محل گردهمایی ترکیبی پویا از نظریه‌پردازان و عمل‌گرایان بود. آزمایشگاه‌های بل در دهه‌ی ۱۹۴۰ میلادی، تیمی میان‌رشته‌ای از شیمی‌دانان، متالورژیست‌ها و فیزیکدانان را در خود جای داده بود که برای حل مسائل نظری و عملیِ درهم‌تنیده‌ی مرتبط با توسعه‌ی ترانزیستور ضروری بودند. این تخصص همپوشانی [میان رشته‌ها] اکنون عمدتاً از بین رفته است. بخش دیگری از پاسخ به دانشگاه‌ها مربوط می‌شود. پژوهش‌های دانشگاهی، فارغ از الزاماتِ سرپرستانِ شرکتی، بیشتر بر ارضای کنجکاویِ افراد متخصص [گیک‌ها] یا بالا بردنِ شمار استنادها تمرکز دارد تا یافتنِ نوآوری‌هایی که بتوانند جهان را تغییر دهند یا سود به ارمغان آورند. پژوهش صرفاً به‌خاطرِ پژوهش، اگر در حد اعتدال باشد، چیز بدی نیست؛ برخی فناوری‌های پیشگام، مانند پنی‌سیلین، تقریباً به‌طور تصادفی کشف شدند. اما اگر همگان بر سر اینکه چند فرشته می‌توانند روی نوک سوزنی برقصند، به جدل بپردازند، اقتصاد لطمه می‌خورد.

زمانی که مؤسسات آموزش عالی کارهایی را تولید می‌کنند که ارتباط بیشتری با دنیای واقعی دارند، پیامدهای آن نگران‌کننده است. نویسندگان مقاله می‌گویند، با افزایش فارغ‌التحصیلان دکترای تازه نفس از دانشگاه‌ها، به نظر می‌رسد شرکت‌ها اختراع چیزهای جدید را آسان‌تر می‌یابند. با این حال، ثبت اختراع دانشگاه‌ها اثر خنثی‌کننده‌ای دارد و شرکت‌ها را تحریک می‌کند تا خودشان اختراعات کمتری داشته باشند. این احتمال وجود دارد که کسب‌وکارهای مستقر، نگران رقابت با شرکت‌های تابعه دانشگاه‌ها، تحقیق و توسعه خود را در آن حوزه کاهش دهند. اگرچه هیچکس به طور قطع نمی‌داند که چگونه این اثرات متضاد یکدیگر را خنثی می‌کنند، نویسندگان به کاهش خالص ثبت اختراع شرکت‌ها به میزان حدود 1.5 درصد در سال اشاره می‌کنند. به عبارت دیگر، منابع مالی عظیمی که به علم عمومی اختصاص داده می‌شود، احتمالاً باعث می‌شود کسب‌وکارها در سراسر جهان نوآوری کمتری داشته باشند.

اگر انقدر باهوشید، چرا ثروتمند نیستید؟

شاید با گذشت زمان، دانشگاه‌ها و بخش خصوصی برای سودآوری بیشتر با یکدیگر همکاری کنند. سیاست‌های رقابتی سخت‌گیرانه‌تر می‌تواند باعث شود تا کسب‌وکارها کمی شبیه به رفتارشان در دوران پس از جنگ جهانی دوم عمل کرده و تحقیقات داخلی خود را تقویت کنند. همچنین، در حال حاضر محققان بخش خصوصی، نه دانشگاه‌ها، پیشروِ جهش نوآوری در هوش مصنوعی تولیدکننده هستند: در چند مورد، آزمایشگاه‌های شرکت‌ها از خاکستر برخاسته‌اند.

با این حال، در ‌‌نهایت، دولت‌ها باید پرسش‌های سختی از خود بپرسند. در دنیایی با رشد اقتصادی ضعیف، حمایت مالی سخاوتمندانه از دانشگاه‌ها ممکن است به یک تجمل غیرقابل توجیه تبدیل شود.

 

مقاله اکونومیست: چرا زنان فرانسوی دیگر کفش پاشنه بلند نمی پوشند؟

  • فاضل احمدزاده
  • شنبه ۱۹ اسفند ۰۲
  • ۱۲:۴۸

مقاله اکونومیست: چرا زنان فرانسوی دیگر کفش پاشنه بلند نمی پوشند؟

انقلابی در نوع کفش پوشیدن در پایتخت مد جهان رخ داد

مترجم: فاضل احمدزاده

چرا زنان فرانسه کفش پاشنه بلند نمی پوشند

ترجمه مقالات سایت Economist را در اکونومیست فارسی بخوانید.

منبع

20 دسامبر 2023

کفش‌های پاشنه‌بلند که زمانی (پیش از انقلاب فرانسه) در میان مردان فرانسه محبوب بود، اکنون در خیابان‌های پاریس مورد علاقه زنان قرار نمی‌گیرد. صدای آشنا و خوشایند تق تق کفش‌های پاشنه‌دار روی سنگفرش، کم‌کم جای خود را به سکوت زیره‌های لاستیکی می‌دهد. امروزه، نویسندگان مد به زنان فرانسوی درباره «چکمه‌های کلفت les chunky boots» (بوت‌های سنگین، مشکی و با زیره شیاردار) توصیه‌هایی ارائه می‌کنند. در گذشته، کفش های ورزشی در محله‌های اعیان‌نشین پاریس (Beaux Quartiers)، اقدامی زننده به حساب می آمدند و به عنوان یک بدعت آمریکایی مسخره می‌شدند، اما امروزه به پوششی روزمره در کافه‌ها و دفاتر این شهر تبدیل شده است. نزدیک به نیمی از زنان فرانسوی بر اساس یک نظرسنجی، نمی‌توانند با کفش پاشنه‌بلند راه بروند. چه خبر شده است؟

فرانسه‌ی مدرن پاشنه بلند زنانه را به نمادی ماندگار تبدیل کرد. روژه ویویه، طراح فرانسوی، با طراحی “پاشنه‌ی سوزن‌دار” (aiguille=needle) در سال ۱۹۵۴، پدرخوانده‌ی کفش‌های پاشنه‌بلند باریک (استیلتو = stiletto) شناخته می‌شود. او اولین کسی بود که میله فلزی را در پاشنه کفش فرو برد تا ساختار آن را محکم کند و قامت زنان را کشیده‌تر نشان دهد. این برند همچنان کفش‌های پاشنه‌بلند را "ابزار اغواگری بی‌نظیر tools of unstoppable seduction" می‌نامد. کریستین لوبوتین، طراح لوکس فرانسوی، با کفش پاشنه بلند ۱۰ سانتی‌متری با زیره قرمز معروف خود، تحولی در دنیای مد ایجاد کرد. هر جفت از این کفش‌ها حدود ۸۰۰ یورو (۸۷۰ دلار) قیمت دارد.

امروزه کم رنگ شدن استفاده از کفش پاشنه بلند در فرانسه تا حدی به دلیل همه‌گیری کووید- ۱۹ و عادت کردن به دورکاری و رواج "استایل راحت" قابل توضیح است. این [محبوبیت کمتر کفش‌های پاشنه‌بلند] همچنین ممکن است نشانه‌ای از طغیان پس از جنبش #MeToo باشد. نسل جوان‌تر در حال روی گرداندن از ماهیت تغییر شکل‌دهنده‌ی پا توسط کفش‌های پاشنه‌بلند است - به این موضوع در فیلم «باربی» نیز اشاره شده است، جایی که پای بازیگر زن پس از درآوردن کفش‌های پاشنه بلند دیگر صاف نیست.

در طول جشن تعطیلات ، کفش پاشنه بلند - یا حداقل نوعی از آن با پاشنه پهن - ممکن است محبوبیت دوباره‌ای پیدا کند. با این حال، این محبوبیت می‌تواند زودگذر باشد. در خیابان‌ اصلی فرانسه، به نظر می‌رسد این روند تثبیت شده است. مدیر یک فروشگاه کفش در پاریس، زمانی که از او پرسیده می‌شود که آیا کفش‌های پاشنه‌بلند زیادی می‌فروشد، با اشاره به تعداد محدود کفش‌هایی که در قفسه بالایی قرار داده است، می‌گوید: «اوه لالا، نه! این تمام شده است. Oh là là, non! That’s over » به گفته‌ی دستیار فروش یکی دیگر از فروشگاه‌ها، "زنان به دنبال راحتی هستند". مهم این است که بتوانید چکمه‌های تخت و پهن را با یک لباس مجلسی بپوشید و همچنان شیک به نظر برسید.

مقاله اکونومیست: چرا نمی توان ایران را به راحتی تحت فشار قرار داد؟

  • فاضل احمدزاده
  • پنجشنبه ۱۷ اسفند ۰۲
  • ۱۲:۵۸

مقاله اکونومیست: چرا نمی توان ایران را به راحتی تحت فشار قرار داد

(چه عواملی باعث شده اند تا ایران در برابر تهدیدها و زورگویی ها مقاوم باشد؟

سربازان آمریکایی در منطقه، اهداف اصلی گروه‌های شبه‌نظامی مورد حمایت ایران به شمار می‌روند.

مترجم: فاضل احمدزاده

لینک خبر: در سایت اکونومیست

تاریخ خبر: 6 فوریه 2024

 

ترجمه مقاله اکونومیست: چرا آمریکا نمی تواند به ایران حمله کند

 

بازدارندگی به معنای جلوگیری از اقدام دشمن از طریق تهدید به اقدام متقابل است. آمریکا ممکن است قادر به مدیریت ایران از طریق روش‌های مختلف باشد. از نظر نیروی نظامی، دو طرف تفاوت‌های قابل توجهی دارند. یکی دارای نیروی زمینی گسترده است و دیگری بیشتر به ناوگان‌های جنگی و هواپیماهای جنگنده با سابقه‌ای طولانی تکیه می‌کند. ) کشور اول دارای نیروی نظامی با قابلیت عملیات گسترده در سطح جهان است، در حالی که کشور دوم به کشتی‌های جنگی و هواپیماهای جنگنده‌ای متکی است که از زمان فرود بر ماه قدمت بیشتری دارند.).

مهار ایران در عمل بسیار دشوار بوده است. اقدامات نظامی مانند حملات هوایی ممکن است در رویارویی با گروه‌های شورشی و شبه‌نظامی تأثیر چندانی نداشته باشد. هدف گروه‌های شورشی و شبه‌نظامی تحلیل رفتن قوای دشمن و بقا است، نه ایجاد دولتی منظم و کارآمد. آنها همچنین متحمل شدن تلفات را به راحتی می‌پذیرند.

تهاجم همه جانبه ممکن است تنها راه مطمئن برای بازدارندگی آنها باشد، اما با توجه به سابقه‌ی نامطلوب مداخلات نظامی، (استفاده از روش‌های دیپلماتیک و ابزارهای غیردخالت‌آمیز) کار آمدتر هستند.

از اکتبر ماه، نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در سوریه و عراق بیش از ۱۶۰ حمله به نیروهای آمریکایی انجام داده اند. برخی از این حملات بی‌خطر بودند - بیشتر نمایشی و برای ترساندن بودند تا تهدیدی جدی - اما حمله‌ی ۲۸ ژانویه چنین نبود؛ این حمله در یک پایگاه در شمال شرق اردن رخ داد و منجر به کشته شدن سه سرباز آمریکایی شد. حوثی‌ها، یک گروه شبه‌نظامی مورد حمایت ایران در یمن، ماه‌ها است که حملات موشکی و پهپادی را علیه کشتی‌های تجاری در دریای سرخ انجام می‌دهند و این مسیر حیاتی که حدود ۳۰ درصد تجارت جهانی کانتینر را کنترل می‌کند، مختل کرده‌اند.

آمریکا هم شروع به پاسخ دادن با حمله تلافی جویانه کرده است. در 3 فوریه، آمریکا بیش از 85 هدف در عراق و سوریه بمباران کرد، که اولین مرحله از پاسخ چند مرحله‌ای است که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، به حمله موشکی در اردن وعده داده بود. روز بعد، این حمله، حوثی‌ها را هدف قرار داد و در تاریخ ۵ فوریه نیز دوباره تکرار شد. دو روز بعد، حمله‌ای آمریکایی در بغداد منجر به کشته شدن یکی از رهبران کتائب حزب الله، یک گروه شبه‌نظامی عراقی مورد حمایت ایران شد. با این حال، حملات نیابتی ایران همچنان ادامه دارد.

منتقدان جنگ‌طلب آقای بایدن فکر می‌کنند دلیلش را می دانند: اعتبار تهدیدهای آمریکا علیه ایران به دلیل تردید در تمایل این کشور به اقدام نظامی مستقیم، زیر سوال رفته است. آنها به عملیات آخوندک در دهه ۱۹۸۰ و در طی «جنگ‌ نفتکش ها» اشاره می‌کنند، زمانی که آمریکا پنج کشتی جنگی ایران را غرق کرد و دو سکوی نفتی این کشور را در خلیج فارس نابود کرد.

منتقدان چپ‌گرا استدلال متفاوتی دارند. آنها صحبت از بازدارندگی را جنگ‌طلبی گمراه‌کننده می‌دانند و در عوض، راه‌حلی ساده ارائه می‌کنند: پایان دادن به جنگ در غزه. اگر اسرائیل کشتار فلسطینی‌ها را متوقف کند، گروه‌های شبه نظامی مورد حمایت ایران ممکن است اقدامات خشونت آمیز خود را متوقف کنند."

هر دو استدلال نادرست هستند. درست است که حمله به نیروی دریایی ایران در سال ۱۹۸۸ این کشور را مجبور کرد حملات خود به نفتکش‌ها را کاهش دهد (و به طور کلی به هدف قرار دادن آمریکایی‌ها پایان دهد).  اما ایرانِ سال ۱۹۸۸ بعد از جنگی هشت ساله و ویرانگر با عراقِ صدام حسین، خسته و بی‌پشتوانه از متحدان قدرتمند بود. ایران در آن زمان چاره ای جز عقب نشینی نداشت. ایرانِ امروز، برعکس، شبکه قدرتمندی از نیروهای نیابتی و تا حدودی حمایت از سویِ هر دو کشورِ روسیه و چین دارد. یک دور حملات آمریکایی ممکن است این کشور را حتی بیشتر به استفاده از این گروه‌های نیابتی سوق دهد - و شاید هم به عنوان تضمینی در برابر حملات آینده، به سرعت به دنبال دستیابی به بمب هسته‌ای باشد.

در مورد جنگ غزه، بسیاری از نیروهای نیابتی ایران این جنگ را به عنوان توجیهی برای اقدامات خود می دانند. اما تاریخ از هفتم اکتبر آغاز نشد. شبه‌نظامیان در سوریه و عراق در یک دهه گذشته ده‌ها حمله علیه نیروهای آمریکایی انجام داده‌اند. حوثی‌ها نیز سابقه‌ی حملات به کشتی‌ها را دارند؛ جنگ تنها بهانه‌ای برای تشدید اقداماتی است که آن‌ها از قبل انجام می‌دادند.

مشکل آمریکا در بازدارندگی ایران ناشی از تناقضات عمیق‌تر در سیاست خاورمیانه‌اش آن است، یعنی تمایلش برای دور شدن از منطقه در عین حال حفظ نیروهای نظامی در آن، به جا گذاشتن حضور نظامی به اندازه‌ای بزرگ که فهرستی از اهداف را ارائه دهد، اما برای محدود کردن واقعی ایران بسیار ناچیز است.

این ترتیب معکوس گولدِیلَکس در ۲۸ ژانویه عواقب مرگباری به دنبال داشت. حمله پهپادی در اردن به یک پایگاه به نام برج ۲۲ که مرکز تدارکاتی برای التنف (یک پادگان دور افتاده آمریکایی در سوریه) ضربه زد. پایگاه التنف که در جریان مبارزه با داعش تأسیس شد، اکنون وجودش به معمایی برای همگان تبدیل شده است. مقامات آمریکایی دلایل مختلفی برای حفظ این پایگاه اعلام کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد در عمل، این پایگاه بیشتر به هدفی آسان برای گروه‌های مورد حمایت ایران تبدیل شده است که هر زمان بخواهند علیه آمریکا اقدام تلافی‌جویانه انجام دهند، به آن حمله می‌کنند.

رژیم ایران نیروهای نیابتی خود را برای بقای خود حیاتی می‌داند: آنها درگیر یک جنگ طولانی‌مدت فرسایشی برای بیرون راندن نیروهای آمریکایی از خاورمیانه و تضعیف اسرائیل و متحدان آمریکا در خلیج فارس هستند. بازدارندگی تنها در صورتی موثر است که این ادراک تغییر کند.

شاید اگر ایران فکر می‌کرد آمریکا برای سرنگونی رژیمش آماده است، از به کارگیری نیروهای نیابتی خود منصرف می‌شد. با این حال، پس از دو دهه ماجراجویی‌‌های شکست‌خورده آمریکا در خاورمیانه، نه آمریکایی‌ها و نه ایرانی‌ها باور نمی‌کنند که چنین چیزی در دستور کار باشد.

متحدان آمریکا در منطقه نیز آن را باور ندارند. یک دهه پیش، اسرائیل و برخی کشورهای خلیج فارس ممکن بود از حملات آمریکا به گروه‌های نیابتی ایران حمایت کنند. در آن زمان، منطقه شعله‌ور بود: ایران به بشار اسد کمک می‌کرد تا سوریه را به قبرستان مخروبه ای تبدیل کند و حوثی‌ها از سنگر شمالی به سرعت در حال پیشروی بودند تا کنترل اکثر مراکز جمعیتی یمن را به دست بگیرند. حمله‌های مداوم آمریکا شاید می‌توانست روند جنگ‌های داخلی در هر دو کشور را تغییر دهد.

هرچند امروز، آن جنگ‌ها به نفع متحدان ایران عملاً حل و فصل شده‌اند. رژیم ایران چنگال‌های خود را در چهار کشور عربی فرو کرده است. چند عملیات نظامی پراکنده نمی تواند [ایران] را از جای خود تکان دهد. به همین دلیل است که عربستان سعودی و امارات متحده عربی سعی کرده‌اند روابط خود را با ایران بهبود بخشند: آنها معتقدند که اگر آمریکا نتواند از شرکای خود محافظت کند، برقراری آرامش از طریق تعامل دیپلماتیک و مشوق‌های اقتصادی، گزینه امن‌تری است.

مقامات آمریکایی پس از حملات هوایی به سوریه و عراق، در جلسه‌ای با خبرنگاران، نه در مورد بازدارندگی، بلکه در مورد تلاش برای «کاهش توان» گروه‌های تحت حمایت ایران صحبت کردند. این ممکن است واقع بینانه تر باشد: اگر آمریکا به اندازه ی کافی موشک های ضد کشتی حوثی ها را منفجر کند، آنها هم مجبورند شلیک به کشتی ها را متوقف کنند (حداقل تا زمانی که ایران بتواند موشک های بیشتری را تحویل دهد).

اما این امر مستلزم یک کارزار طولانی‌مدت است که ممکن است آقای بایدن بخواهد از آن اجتناب کند، که ما را به ریشه ی مشکل باز می‌گرداند. ایالات متحده در خاورمیانه در جدال میان ماندن و رفتن گرفتار شده و نمی داند با نیروهای باقی‌مانده‌اش در منطقه چه کند. وضعیت موجود کارآمد نیست و به طور متناقضی، این ایران است که آمریکا را از تغییر آن بازداشته است.

چرا ارعاب ایران توسط آمریکا دشوار است

  • فاضل احمدزاده
  • جمعه ۲۰ بهمن ۰۲
  • ۰۱:۵۳

چرا ارعاب ایران دشوار است؟

خبر زیر در سایت اکونومیست آمده و در این مطلب ترجمه فارسی آن را می خوانید.

 

Why Iran is hard to intimidate

چرا ارعاب ایران دشوار است؟ (چه عواملی باعث شده اند تا ایران در برابر تهدیدها و زورگویی مقاوم باشد؟

US soldiers are a bull’s-eye target for Iranian militias

سربازان آمریکایی در منطقه، اهداف اصلی گروه‌های شبه‌نظامی مورد حمایت ایران به شمار می‌روند.


مترجم: فاضل احمدزاده
تاریخ خبر: 6 فوریه 2024


 


DETERRENCE IS A simple concept: using the threat of force to stop an enemy from doing something. America ought to have no trouble restraining Iran thus. The former has a globe-striding army; the latter relies on warships and fighter jets that predate the Moon landing. In practice, though, Iran has proved devilishly difficult to deter. It is hard to put off insurgents and militias with air campaigns; their goals are attrition and survival, not well-ordered governance, and they are willing to take casualties. Full-scale invasion may be the only sure way to deter them but the history of such interventions is salutary.


بازدارندگی به معنای جلوگیری از اقدام دشمن از طریق تهدید به اقدام متقابل است. آمریکا ممکن است قادر به مدیریت ایران از طریق روش‌های مختلف باشد. از نظر نیروی نظامی، دو طرف تفاوت‌های قابل توجهی دارند. یکی دارای نیروی زمینی گسترده است و دیگری بیشتر به ناوگان‌های جنگی و هواپیماهای جنگنده با سابقه‌ای طولانی تکیه می‌کند. ) کشور اول دارای نیروی نظامی با قابلیت عملیات گسترده در سطح جهان است، در حالی که کشور دوم به کشتی‌های جنگی و هواپیماهای جنگنده‌ای متکی است که از زمان فرود بر ماه قدمت بیشتری دارند.).

مهار ایران در عمل بسیار دشوار بوده است. اقدامات نظامی مانند حملات هوایی ممکن است در رویارویی با گروه‌های شورشی و شبه‌نظامی تأثیر چندانی نداشته باشد. هدف گروه‌های شورشی و شبه‌نظامی تحلیل رفتن قوای دشمن و بقا است، نه ایجاد دولتی منظم و کارآمد. آنها همچنین متحمل شدن تلفات را به راحتی می‌پذیرند.

تهاجم همه جانبه ممکن است تنها راه مطمئن برای بازدارندگی آنها باشد، اما با توجه به سابقه‌ی نامطلوب مداخلات نظامی، (استفاده از روش‌های دیپلماتیک و ابزارهای غیردخالت‌آمیز) کار آمدتر هستند.

Devilishly= extremely, seriously

Insurgents= شورشیان

Attrition= تضعیف تدریجی

آیا پیوت فدرال رزرو برای بازار صعودی خواهد بود

  • فاضل احمدزاده
  • پنجشنبه ۱۰ فروردين ۰۲
  • ۰۱:۵۰

آیا پیوت فدرال رزرو برای بازار صعودی خواهد بود

مایکل لبوویتز از تحلیلگران سایت investing در مطلبی به تشریح این موضوع پرداخته است.

ترجمه متن مقاله به همراه اصل متن در ادامه مطلب اکونویست فارسی آورده شده است.

A Federal Reserve Pivot Is Not Necessarily Bullish

اگر فدرال رزرو پیوت انجام دهد، لزوما برای بازار صعودی نخواهد بود

 

An old saying cautions one to be careful of what one wishes for. Stock investors wishing for the Federal Reserve to pivot may want to rethink their logic and review the charts.

یک ضرب المثل قدیمی هست که می گوید، مراقب باش چه آرزویی می کنی (برای آیلتس مناسب است). سرمایه گذاران سهامی که مایل به چرخش (پیوت) فدرال رزرو هستند ممکن است بخواهند در منطق خود تجدید نظر کنند و نمودارها را بررسی کنند.

The second largest U.S. bank failure and the deeply discounted emergency sale of Credit Suisse (NYSE:CS) have investors betting the Federal Reserve will pivot. They don’t seem to care that inflation is running hot and sticky, and the Fed remains determined to keep rates “higher for longer” despite the evolving crisis.

دومین ورشکستگی بزرگ بانک ایالات متحده (کردیت سوییس) و فروش اضطراری با تخفیف عمیق باعث شده است که سرمایه گذاران شرط بندی کنند که فدرال رزرو پیوت یا چرخش سیاست خواهد کرد. به نظر می رسد که آن‌ها اهمیتی به این نمی دهند که تورم داغ و چسبنده است، و فدرال رزرو همچنان مصمم است که با وجود بحران در حال تحول، نرخ‌ها را برای مدت طولانی‌تری بالاتر نگه دارد.

Like Pavlov’s dogs, investors buy when they hear the pivot bell ringing. Their conditioning may prove harmful if the past proves prescient.

مانند سگ های پاولوف، سرمایه گذاران با شنیدن صدای زنگ پیوت خرید می کنند. شرطی شدن آنها ممکن است مضر باشد در صورتی که گذشته ثابت شود.

The Bearish History of Rate Cuts

Since 1970, there have been nine instances in which the Fed significantly cut the Fed Funds rate. The average maximum drawdown from the start of each rate reduction period to the market trough was 27.25%.

تاریخچه نزولی کاهش نرخ

از سال 1970، 9 مورد وجود داشته است که در آن فدرال رزرو به طور قابل توجهی نرخ وجوه فدرال رزرو را کاهش داده است. میانگین حداکثر کاهش از شروع هر دوره کاهش نرخ به پایین ترین سطح بازار 27.25 درصد بود.

The three most recent episodes saw larger-than-average drawdowns. Of the six other experiences, only one, 1974-1977, saw a drawdown worse than the average.

سه اپیزود اخیر شاهد کاهش‌های بزرگ‌تر از حد متوسط بود. از شش تجربه دیگر، تنها یک تجربه، 1974-1977، شاهد کاهشی بدتر از میانگین بود.

So why are the most recent drawdowns worse than those before 1990? Before 1990, the Fed was more active. As such, they didn’t allow rates to get too far above or below the economy’s natural rate. Indeed, high inflation during the 1970s and early 1980s forced Fed vigilance. Regardless of the reason, higher interest rates helped keep speculative bubbles in check.

پس چرا جدیدترین کاهش‌ها بدتر از قبل از سال 1990 است؟ قبل از سال 1990، فدرال رزرو فعال تر بود. به این ترتیب، آنها اجازه ندادند که نرخ‌ها بسیار بالاتر یا کمتر از نرخ طبیعی اقتصاد باشد. در واقع، تورم بالا در طول دهه 1970 و اوایل دهه 1980، فدرال رزرو را وادار به هوشیاری کرد. صرف نظر از دلیل، نرخ های بهره بالاتر به کنترل حباب های سفته بازی کمک کرد.

During the last 20 years, the Fed has presided over a low-interest rate environment. The graph below shows that real yields, yields less inflation expectations, have been trending lower for 40 years. From the pandemic until the Fed started raising rates in March 2022, the 10-year real yield was often negative.

در طول 20 سال گذشته، فدرال رزرو بر محیطی با نرخ بهره پایین نظارت داشته است. نمودار زیر نشان می دهد که بازدهی واقعی، بازدهی کمتر از انتظارات تورمی، برای 40 سال روند کاهشی داشته است. از زمان همه‌گیری تا زمانی که فدرال رزرو در مارس 2022 نرخ بهره را افزایش داد، بازده واقعی 10 ساله اغلب منفی بود.

Speculation often blossoms when interest rates are predictably low. As we are learning, such speculative behavior emanating from Fed policy in 2020 and 2021 led to conservative bankers and aggressive hedge funds taking outsized risks. While not coming to their side, what was their alternative? Accepting a negative real return is not good for profits.

سفته بازی اغلب زمانی شکوفا می شود که نرخ بهره به طور قابل پیش بینی پایین باشد. همانطور که می آموزیم، چنین رفتار سفته بازانه ای که از سیاست فدرال رزرو در سال های 2020 و 2021 نشأت می گیرد، منجر به ریسک های بزرگی از سوی بانکداران محافظه کار و صندوق های تامینی تهاجمی شد. در حالی که به سمت آنها نیامدند، جایگزین آنها چه بود؟ قبول بازده واقعی منفی برای سود خوب نیست.

چرا برخی از دموکراسی ها روسیه را محکوم نمی کنند؟

  • فاضل احمدزاده
  • جمعه ۲۶ فروردين ۰۱
  • ۰۰:۱۷

چرا برخی از دموکراسی ها روسیه را محکوم نمی کنند؟

مطلب ترجمه شده در اکونومیست فارسی

در آسیا، خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین، حتی متحدان و مشتریان دیرینه آمریکا درخواست‌های این کشور برای اعمال تحریم‌ها علیه روسیه یا صرفاً برای انتقاد از آن را رد می‌کنند.

افزایش قیمت مواد غذایی و سابقه ریاکاری و خودخواهی غرب کمکی نمی کند.

هند دلایل متعددی برای اجتناب از دشمنی با روسیه دارد: سنت بی طرفی در درگیری های جهانی، اولویت استراتژیک مقابله با چین، و وابستگی اش به تجهیزات نظامی روسیه.

کمتر کشوری به اندازه پاکستان بی پروا بوده است، پاکستانی که در زمان نخست وزیر برکنار شده خود، عمران خان، مدت کوتاهی پس از تهاجم، قرارداد تجاری با روسیه امضا کرد. ‌

اما آنها تنها نیستند.

Why some democracies won’t condemn Russia

In Asia, the Middle East, Africa and Latin America, even longtime allies and clients of America are rebuffing (reject) its entreaties (appeal) to impose sanctions on Russia or merely to criticize it.⁠


⁠Rising food prices and a history of Western hypocrisy and selfishness aren’t helping. ⁠

India has a number of reasons to avoid antagonizing (disagree) Russia: its tradition of neutrality in global conflict, its strategic priority of confronting China, and its dependence on Russian military equipment. ⁠

Few countries have been as brazen as Pakistan, which, under its since-ousted prime minister, Imran Khan, signed a trade deal with Russia shortly after the invasion. ⁠

But they aren't alone.

لیست مطالب اکونومیست فارسی

 

از لغات مهم این خبر می توان در بخشهای مختلف آزمون آیلتس استفاده کرد.

 

مثال استفاده از Condemn در رایتینگ آیلتس:

 

A large number of people condemned the government for spending money on building more houses instead of investing in preserving the polluted local environment.

 

تعداد زیادی از مردم دولت را به صرف هزینه برای ساخت خانه های بیشتر به جای سرمایه گذاری برای حفظ محیط پرجمعیت محلی محکوم کردند.

 

فواید بسیار ین، ارزان ترین ارز دنیای ثروت

  • فاضل احمدزاده
  • يكشنبه ۸ اسفند ۰۰
  • ۱۵:۴۹

فواید بسیار ین، ارزان ترین ارز دنیای ثروت

مطلب جدید سایت اکونومیست در رابطه آینده ین ژاپن که در اکونومیست فارسی ترجمه شده است.

کانال تلگرام اکونومیست فارسی

https://t.me/theeconomistfarsi

 

خورشید، همچنین طلوع هم می کند

فواید بسیار ین، ارزان ترین ارز دنیای ثروت (ثروتمندترین و بسیار توسعه یافته ترین کشورهای جهان)

ین واحد پول فراموش شده اقتصاد بزرگ ژاپن است که کمترین تورم را دارد. ‌

زمانی مانند فرانک سوئیس یا دلار آمریکا به عنوان پناهگاه شهرت خوبی داشت. وقتی مشکلی پیش می آمد، شما به دنبال پول ژاپنی می رفتید. اما اخیراً ین چندان قابل اعتماد عمل نکرده است.

ممکن است وضعیت ین به زودی به عنوان پناهگاه بازیابی شود؟

در دنیایی که تورم یک نگرانی جدی است، برای ارزی که قدرت خرید خود را حفظ می کند، حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد. ‌

 

ابراهیم رئیسی با رویارویی ایران و غرب روی کار می آید

  • فاضل احمدزاده
  • سه شنبه ۱۹ مرداد ۰۰
  • ۰۰:۴۵

ابراهیم رئیسی با رویارویی ایران و غرب روی کار می آید

دریافت

خبر the Economist در مورد آغاز بکار دولت ابراهیم رئیسی و بحران های پیش روی او را در اکونومیست فارسی ترجمه کرده ایم.

رئیس جمهور جدید ایران با بحران حمله به کشتییرانی مورد استقبال قرار گرفت. اما ممکن است او ناراحت این موضوع نباشد

ابراهیم رئیسی در اولین روز آغاز به کار دو مرحله ای خود، در سوم آگوست (12 مرداد) از اینکه محدودیت های کووید -19 اجازه نداد دست مراد خود ، آیت الله علی خامنه ای را ببوسد، اظهار تاسف کرد. اما هیچ تردیدی در پیوند آقای رئیسی ، رئیس جمهور جدید ایران و آقای خامنه ای ، رهبر ایرانجود نداشت. هر دو نفر روحانیون تندرویی هستند که به جهان و به ویژه غرب با شک و تردید نگاه می کنند. آقای خامنه ای در آستانه این مراسم گفت: "اعتماد به غرب نتیجه ای در بر ندارد."

برخی در ایران ممکن است برای رویارویی فشار بیاورند. در 29 ژوئیه ، درست چند روز قبل از آغاز به کار دولت ، یک هواپیمای بدون سرنشین مملو از مواد منفجره به سمت MV Mercer Street ، یک نفتکش نفتی در سواحل عمان که توسط یک شرکت متعلق به اسرائیل اداره می شد ، پرواز کرد. دو خدمه ، یک انگلیسی و یک رومانیایی کشته شدند. آمریکا ، بریتانیا ، اسرائیل و رومانی ایران را، که دخالت خود را رد کرد، مقصر می دانند. سعید خطیب زاده ، سخنگوی وزارت خارجه ایران ، اسرائیل را به ایجاد "بی ثباتی ، وحشت و خشونت" متهم کرد و هشدار داد که "هر کس باد بکارد ، گردباد را درو خواهد کرد".

دریافت

سپس ، در سوم آگوست ، حادثه دیگری در آبهای نزدیک ایران رخ داد (نقشه را ببینید). افراد مسلح سوار کشتی تانکر حامل قیر MV Asphalt Princess شدند، و آن را به سمت ایران می بردند و پس از آنکه خدمه موتورها را خراب کردند، پس از حدود 15 ساعت ، از کشتی پیاده شدند. بنابر ضبط ارتباطات بین کشتی و گارد ساحلی امارات توسط آرگوس مدیا ، یک شرکت اطلاعات انرژی ، خدمه می گویند مهاجمان ایرانی بودند. ایران دخالت خود را رد کرد. مالکیت آسفالت پرنسس متعلق به شرکتی در دبی است که دو سال پیش کشتی دیگری توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، قوی ترین نیروی نظامی ایران، ربوده شده بود.

ایران و وابستگانش در سال های اخیر با آمریکا ، عربستان سعودی و امارات متحده عربی تبادل حملات داشته اند. سایه جنگ بین ایران و اسرائیل نیز تشدید شده است. چندین کشتی مورد حمله قرار گرفته اند و هر طرف، طرف دیگر را مقصر می داند. اسرائیل مواضع ایران در سوریه را مورد حمله قرار داده و متهم است که به مردم و تأسیسات در ایران، گاهی اوقات با سلاح های سایبری، حمله کرده است. یک حمله در اوایل سال جاری به مجتمع اصلی غنی سازی اورانیوم ایران ، در نطنز ، با استفاده از مواد منفجره کار گذاشته شده ، خسارت قابل توجهی وارد کرد.

اگر سپاه پاسداران پشت حملات به کشتیرانی باشد ، جای تعجب نخواهد بود. عملکرد آن مبهم است ، اما به نظر می رسد اغلب سیاستی مغایر با دولت منتخب ضعیف را دنبال می کند. یا حداقل این رابطه را زمانی که حسن روحانی (شخصی عملگرا که تلاش برای ارتباط با غرب داشت ) هنوز رئیس جمهور بود، داشت. (او پس از دو دوره متوالی، رئیس جمهوری را به آقای رئیسی سپرد). در شرایطی که تندروها اکنون کنترل کل دولت را در دست دارند ، باید تنش کمتری ایجاد شود. محمد مرندی ، فرد دانشگاهی که از نزدیکان سپاه است می گوید: "در دولت جدید ، ایران بسیار قاطع تر خواهد بود."

همه اینها تلاش برای احیای توافق هسته ای امضا شده در سال 2015 توسط ایران و شش قدرت جهانی را پیچیده می کند. این توافقنامه که برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) نامیده می شد ، باعث می شد که ایران برنامه هسته ای خود را محدود کرده و در ازای لغو برخی از تحریم های بین المللی با بازرسی های دقیق موافقت کند. اما در سال 2018 ، در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ ، آمریکا این توافق را کنار گذاشت. در واکنش ، ایران شروع به نقض بخش هایی از آن کرد.

رئیس جمهور جو بایدن وعده داده است که اگر ایران به تعهدات خود بازگردد ، به توافق باز می گردد. آقای رئیسی در سخنرانی خود در 3 آگوست گفت که دولتش برای لغو تحریم های "ظالمانه" اعمال شده توسط آمریکا اقداماتی را انجام خواهد داد. اما ششمین دور مذاکرات غیرمستقیم برای احیای برجام در ماه ژوئن به پایان رسید. هنوز تاریخی برای از سرگیری مذاکرات تعیین نشده است. در همین حال ، ایران به گسترش فعالیت های هسته ای خود ادامه داده است. ایران غنی سازی اورانیوم فراتر از سطوح مورد نیاز برای استفاده غیرنظامی را انجام می دهد و همکاری با بازرسان را به شدت محدود کرده است.

بریتانیا اعتراضات خود را بر سر مرسر استریت در سازمان ملل متحد افزایش می دهد. دومینیک راب وزیر امور خارجه این کشور گفت: "انگلیس با شرکای بین المللی ما در حال پاسخگویی هماهنگ به این حمله غیرقابل قبول است." ژنرال سر نیک کارتر ، ارشدترین افسر نظامی گفت: "در نهایت ، ما باید بازدارندگی را بازگردانیم."
با این حال ، آمریکا و بریتانیا ممکن است بخواهند هر گونه پاسخی را برای زنده نگه داشتن مذاکرات برجام محدود کنند. رهبران اسرائیل ، هرگز طرفدار توافق هسته ای نیستند ، ممکن است اقدامات شدیدتری را ترجیح دهند. آموس یدلین ، رئیس سابق اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی می گوید: "این بار قیمت بالا می رود."

 

لیست مطالب اکونومیست فارسی

مترجم و مدرس: فاضل احمدزاده

 

Ebrahim Raisi takes office, as Iran and the West face off

Iran’s new president is greeted with a crisis over attacks on shipping. But he may not mind

ON THE FIRST day of his two-part inauguration on August 3rd, Ebrahim Raisi regretted that he could not kiss the hand of his mentor, Ayatollah Ali Khamenei, owing to covid-19 restrictions. But there was no doubting the bond between Mr Raisi, Iran’s new president, and Mr Khamenei, its supreme leader. Both men are hardline clerics who view the world, and the West in particular, with suspicion. “Trusting the West does not yield results,” said Mr Khamenei in the run-up to the ceremony.
Some in Iran may be pushing for confrontation. On July 29th, just days before the inauguration, a drone laden with explosives was flown into the MV Mercer Street, an oil tanker off the coast of Oman managed by an Israeli-owned firm. Two crew members, a Briton and a Romanian, were killed. America, Britain, Israel and Romania blamed Iran, which denied involvement. Saeed Khatibzadeh, an Iranian foreign-ministry spokesman, accused Israel of creating “instability, terror and violence” and warned that “whoever sows the wind shall reap the whirlwind”.

Then, on August 3rd, came another incident in nearby waters (see map). Gunmen boarded a bitumen tanker, the MV Asphalt Princess, and sailed it towards Iran before disembarking some 15 hours later, after the crew reportedly sabotaged the engines. The crew said the assailants were Iranians, according to recordings of communications between the ship and the Emirati coastguard heard by Argus Media, an energy-information firm. Iran denied involvement. The Asphalt Princess is owned by a firm in Dubai that had another vessel hijacked two years ago by the Islamic Revolutionary Guard Corps (IRGC), Iran’s most powerful military force.

Iran and its proxies have exchanged attacks with America, Saudi Arabia and the United Arab Emirates in recent years. A shadow war between Iran and Israel has also been escalating. Several vessels have been attacked, with each side blaming the other. Israel has struck Iranian positions in Syria and is accused of attacking people and facilities in Iran, sometimes with cyber-weapons. An attack earlier this year on Iran’s main uranium-enrichment complex, in Natanz, using planted explosives, did significant damage.

If the IRGC is behind the attacks on shipping, it will come as no surprise. Its workings are murky, but it often seems to pursue a policy at odds with that of the weak elected government. Or at least, it did when Hassan Rouhani, a pragmatist who reached out to the West, was still president (he handed over to Mr Raisi after the maximum two consecutive terms). With hardliners now in control of the entire government, there should be less tension. “Under the new administration, Iran will be much more assertive,” says Mohammad Marandi, an academic who is close to the IRGC.

All of this complicates efforts to revive the nuclear deal signed in 2015 by Iran and six world powers. That agreement, called the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA), had Iran curb its nuclear programme and agree to rigorous inspections in return for the lifting of some international sanctions. But in 2018, during the presidency of Donald Trump, America abandoned the deal. In response, Iran began breaking parts of it.

President Joe Biden has promised to return to the deal if Iran comes back into compliance. In an address on August 3rd Mr Raisi said his government would take steps to lift the “tyrannical” sanctions imposed by America. But a sixth round of indirect negotiations to revive the JCPOA ended in June. There is no date set for the resumption of talks. Iran, meanwhile, has continued to expand its nuclear activity. It is enriching uranium beyond the levels required for civilian use and it has sharply curbed co-operation with inspectors.

Britain will raise the strike on the Mercer Street at the UN. “The UK is working with our international partners on a concerted response to this unacceptable attack,” said Dominic Raab, its foreign secretary. “Ultimately, we have got to restore deterrence,” said General Sir Nick Carter, its most senior military officer.

Still, America and Britain may want to limit any response in order to keep the JCPOA talks alive. Israel’s leaders, never fans of the nuclear deal, may prefer more forceful action. “This time the price is going up,” says Amos Yadlin, a former head of Israeli military intelligence.

 

ترجمه اخبار، مقالات و مطالب سایت اکونومیست و پیج اینستاگرام the economist در سایت اکونومیست فارسی قرار می گیرند.
همچنین لغات انگلیسی مهم و آکادمیک هر متن در انتهای ترجمه وجود دارند تا خوانندگان سایت از آنها برای تقویت رایتینگ و ریدینگ آیلتس و تافل استفاده کنند.