اکونومیست فارسی

ترجمه اخبار انگلیسی و مقالات مجله The Economist در سایت اکونومیست فارسی

درگذشت رئیس‌جمهور ایران، آتش نبرد برای قدرت را شعله‌ور خواهد کرد

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۰۳
  • ۱۶:۵۸

درگذشت رئیس‌جمهور ایران، آتش نبرد برای قدرت را شعله‌ور خواهد کرد

به‌دنبالِ جنگ منطقه‌ای، نبردی داخلی میان روحانیون و نیروهای نظامی در کمین است.

خبر درگذشت رئیسی و آینده ایران

ترجمه: فاضل احمدزاده - اکونومیست فارسی

منبع

سه سال پیش، زمانی که ابراهیم رئیسی در یک انتخابات مهندسی شده به ریاست جمهوری رسید، برخی از ایرانیان فکر می کردند این سکوی پرشی برای رسیدن به جایگاه مهم تری است. علی خامنه ای، رهبر معظم سالخورده و بیمار، عمر زیادی برای زندگی کردن نداشت؛ آن‌ها تصور می کردند با مرگ او، ابراهیم رئیسی قطعا به دنبال جایگزینی او خواهد بود. اما تاریخ شوخ طبعی خاص خودش را دارد. به جای رساندن او به جایگاه ریاست جمهوری، پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به قیمت جان آقای رئیسی تمام شد.

در نوزدهم ماه مه، آقای رئیسی در حال بازگشت از سفر به جمهوری آذربایجان بود، جایی که سدی را در مرز افتتاح کرده بود. مقامات در منطقه کوهستانی حدود ۸۶ کیلومتری شمال شرقی تبریز (نگاه کنید به نقشه) ارتباط خود را با بالگرد حامل وی از دست دادند. در ابتدا آنها اصرار داشتند جای نگرانی نیست: بالگرد ریاست جمهوری “ فرود سختی” داشته است، هرچند به طور گیج کننده‌ای، چندین خبرگزاری ایرانی گزارش دادند که وی با خودرو به تبریز رفته است. با این حال، طی چند ساعت، آن گزارش‌ها حذف شد و تلویزیون دولتی شروع به پخش دعا برای سلامتی رئیس جمهور کرد. صبح روز بیستم اردیبهشت، رسانه‌های دولتی تأیید کردند که آقای رئیسی به همراه وزیر امور خارجه، حسین امیرعبداللهیان، که در همان بالگرد سفر می کرد، درگذشته‌اند.
بسیاری ابراهیم رئیسی را به عنوان یک چهره نمادین می‌شناسند، چرا که رئیس جمهور در ایران زیر نظر رهبر معظم قرار دارد. با این حال، درگذشت او بدون شک عرصه سیاست ایران را تکان خواهد داد. این رویداد، رژیم را مجبور خواهد کرد تا در شرایطی دشوار و در مدت زمانی کوتاه، رئیس جمهور جدیدی انتخاب کند. رژیم هم اکنون درگیر یک جنگ منطقه‌ای است که شامل اقدامات نظامی مستقیم ایران و شبکه نیروهای نیابتی منطقه‌ای آن می‌شود. رقیبان ایران، از جمله آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی، در حال بررسی عمیق‌تر کردن روابط امنیتی خود برای مقابله با ایران هستند. وضعیت اقتصادی ایران رو به وخامت است و با تشدید تحریم‌های آمریکا، احتمال ضربه خوردن بیشتر آن وجود دارد. همچنین، مرگ آقای رئیسی می‌تواند با حذف یکی از دو نامزد اصلی برای جانشینی آقای خامنه‌ای، ایران را در آستانه‌ی یک کشمکش مهم، دچار آشوب کند.

هنوز ابهامات زیادی در مورد سقوط بالگرد آقای رئیسی وجود دارد که از علت حادثه شروع می شود. روایت رسمی تا به امروز، هوای بد عنوان شده است. در زمان پرواز بارندگی و مه شدیدی وجود داشته و گفته می شود دید به چند متر محدود بوده است. شرایط به حدی نامناسب بوده که امدادگران امکان جستجوی هوایی برای رئیس جمهور را نداشته و حتی پهپادها هم نتوانسته اند محل سقوط را پیدا کنند؛ هلال احمر مجبور به اعزام تیم های جستجو به صورت زمینی شده است.
طبیعتا یکی از گزینه های محتمل، شرایط بد جوی است. با این حال، در سیاست ایران هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد، ساده نیست و بسیاری از ایرانیان شروع به گمانه زنی در مورد دلایل شوم تر کرده اند. آقای رئیسی فهرست بلندبالایی از دشمنان داخلی دارد، از میانه روهای نسبی که به حاشیه رانده شده اند تا همفکران اصولگرایی که او را رئیس جمهوری نالایق می دانند. این که آیا دشمنان داخلی توطئه قتل او را چیده اند، پرسشی است که نمی توان به راحتی از آن چشم پوشی کرد.

جای تعجب ندارد که برخی از ایرانیان در مورد نقش داشتن اسرائیل در سانحه هوایی اخیر گمانه زنی کرده اند. ماه گذشته، این دو دشمن دیرینه پس از ترور یک ژنرال ایرانی توسط اسرائیل در دمشق و حمله تلافی جویانه ایران با شلیک بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد به سمت اسرائیل، درگیری خونینی را تجربه کردند. موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل، سابقه طولانی در ترور دشمنان خود، از جمله در ایران، جایی که دانشمندان هسته ای برجسته ای را کشته است، دارد. اما دلایل محکمی برای تردید در دخالت اسرائیل وجود دارد. این سازمان جاسوسی هرگز تا ترور یک رئیس جمهور که اقدامی قطعی برای جنگ به شمار می رود و واکنش شدید ایران را به دنبال خواهد داشت، پیش نرفته است. به خطر انداختن چنین عواقبی برای کشتن آقای رئیسی، سیاستمداری به شدت غیرمحبوب که در واقع حرف آخر را در بسیاری از تصمیمات مهم سیاسی ایران نمی زند، کاری احمقانه به نظر می رسد.

ایرانیان کمی برای او سوگواری خواهند کرد. آن‌ها او را به عنوان «قاضی اعدام»، دادستانی در تهران به یاد خواهند آورد که به فرستادن هزاران زندانی سیاسی به چوبه دار در سال ۱۹۸۸ کمک کرد. و آن‌ها مدیریت ناشیانه اوضاع اقتصادی را به خاطر خواهند آورد - رئیس جمهوری که کابینه خود را با نظامیان و روحانیونی پر کرد که نظاره گر سقوط ۵۵ درصدی ارزش ریال در کمتر از سه سال بودند.
قانون اساسی، روندی روشن برای جانشین‌نشینی تعیین می‌کند. محمد مخبر (معاون اول رئیس جمهور) عهده دار مسئولیت ریاست جمهوری خواهد بود و طبق قانون یک انتخابات جدید باید طی 50 روز برگزار شود. مخبر بیشتر یکی از مهره های سیستم است تا اینکه از بازیگران قدرت باشد. شورای نگهبان، که متشکل از روحانیون و حقوقدانان است، صلاحیت داوطلبان برای حضور در انتخابات را تایید می کند. پیش از آخرین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۱، آن‌ها صدها نامزد بالقوه را رد صلاحیت کردند؛ از بین هفت نفری که اجازه نامزدی پیدا کردند، تنها آقای رئیسی شانس قابل قبولی برای پیروزی داشت. در حالی که رژیم نزد بسیاری از ایرانیان محبوبیت ندارد، به احتمال زیاد می تواند هرگونه اعتراضات عمومی را که حول انتخابات شکل می گیرد، سرکوب کند، همانطور که در گذشته این کار را انجام داده است.
آقای رئیسی می‌توانست گزینه‌ای ایده‌آل برای اجماع در رژیمی جناحی باشد. هیچ کس نمی‌توانست بر سوابق سخت‌گیرانه او خدشه‌ای وارد کند، اما او پایگاه قدرت مستقلی نداشت. محافظه‌کاران مذهبی امیدوار بودند از او برای پیشبرد منافع خود استفاده کنند؛ اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه) نیز همینطور. مشخص نیست چه کسی دیگر می‌تواند این نقش را ایفا کند. به نظر می‌رسد سپاه در حال حاضر از نظر سیاسی در موقعیت بالاتری قرار دارد: نفوذ جنگ طلبانه آنها، پرده از راز حمله اخیر و بی سابقه ایران به اسرائیل برمی‌دارد. با این حال، این لزوماً به این معنا نیست که سپاه می‌خواهد در انتصاب رئیس‌جمهور دخیل دیده شود، بخشی به این دلیل که فردی که این جایگاه را به دست می‌آورد، از سوی مردم برای وضعیت وخیم اقتصادی ایران سرزنش می‌شود.
مهم‌تر از این جانشینی، جانشینی دیگری است که کمی در آینده دورتر قرار دارد. آیت‌الله خامنه ای ماه گذشته ۸۵ ساله شد. در سال‌های اخیر، ایرانیان فکر می‌کردند که فقط دو نامزد اصلی برای تصدی جای ایشان بعد از فوتشان وجود دارد. یکی مجتبی، پسر دوم آقای خامنه ای بود که در سال‌های اخیر در حال تقویت جایگاه مذهبی خود بوده و به بقای رژیم وفادار است. دیگری هم آقای رئیسی بود. هرچند از برخی دیگر از روحانیون به عنوان گزینه‌های غیرمنتظره یاد می‌شود، اما تصور اینکه آنها بتوانند حمایت کافی کسب کنند، دشوار است.
با این حال، هیچکدام از پیشتازان انتخابات، برتری آشکاری نداشتند: آقای رئیسی از محبوبیت پایینی برخوردار بود و مجتبی نماد انتقال موروثی قدرت در رژیمی بود که با سرنگونی یک سلطنت موروثی به قدرت رسیده بود. با درگذشت آقای رئیسی، به نظر می رسد مجتبی مسیر روشنی برای رسیدن به جایگاه رهبری دارد. او برای مقابله با هرگونه واکنش منفی، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) تکیه خواهد کرد و این امر به نوبه خود می تواند نقش سپاه را در درون رژیم تقویت کند. ایران ممکن است از یک رژیم ترکیبی نظامی و روحانی به سمت یک رژیم بیشتر نظامی تکامل یابد. این می تواند به معنای کاهش محافظه کاری مذهبی در داخل کشور باشد، اما خصومت بیشتری را در عرصه بین المللی به دنبال داشته باشد.

با این حال، هیچکدام از پیشتازان انتخابات، برتری آشکاری نداشتند: آقای رئیسی از محبوبیت پایینی برخوردار بود و مجتبی نماد انتقال موروثی قدرت در رژیمی بود که با سرنگونی یک سلطنت موروثی به قدرت رسیده بود. با درگذشت آقای رئیسی، به نظر می رسد مجتبی مسیر روشنی برای رسیدن به جایگاه رهبری دارد. او برای مقابله با هرگونه واکنش منفی، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) تکیه خواهد کرد و این امر به نوبه خود می تواند نقش سپاه را در درون رژیم تقویت کند. ایران ممکن است از یک رژیم ترکیبی نظامی و روحانی به سمت یک رژیم بیشتر نظامی تکامل یابد. این می تواند به معنای کاهش محافظه کاری مذهبی در داخل کشور باشد، اما خصومت بیشتری را در عرصه بین المللی به دنبال داشته باشد.

سال‌ها بود که تندروها سعی داشتند انتقال قدرت را بدون مشکل انجام دهند: آنها آقای رئیسی را به عنوان رئیس جمهور و گروهی از محافظه‌کاران را در مجلس نصب کردند. حال آن‌ها مجبور هستند تا به سرعت رئیس جمهور جدیدی انتخاب کنند، و برخی از سیاستمداران احتمالا این شک را خواهند داشت که آیا سیاستمداران دیگر برای پیشبرد منافع خود، سانحه هلیکوپتر را طراحی کرده‌اند. روزهای پر از اضطرابی برای رژیم ایران در پیش است.

بایدها و نبایدهای نوشتن رزومه انگلیسی از نظر اکونومیست

  • فاضل احمدزاده
  • چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۳
  • ۰۳:۰۰

بایدها و نبایدهای نوشتن رزومه انگلیسی از نظر اکونومیست

یک رزومه‌ی حرفه‌ای یا CV همچنان کلیدی برای ایجاد تاثیرگذاری خوب بر روی سرپرستان جذب نیرو و کارفرمایان بالقوه است.

ترجمه فاضل احمدزاده از سایت اکونومیست فارسی

منبع

فرقی نمی‌کند که یک هدفیاب [Headhunter] شما را برای موقعیت شغلی جدیدی در نظر گرفته باشد یا مستقیماً برای موقعیت جدیدی درخواست داده باشید، رزومه‌ی شما همچنان کلیدی برای بازاریابی خودتان است. حتی اگر یک مدیر اجرایی با حرفه‌ای تثبیت‌شده هستید که دستاوردهایتان احتمالاً به ‌خودی خود گویا هستند، به احتمال زیاد لازم است زمانی را اختصاص دهید و مطمئن شوید که رزومه‌ی شما وسعت و دامنه‌ی موفقیت‌هایتان را به درستی منعکس می‌کند.

هر کسی دیدگاه متفاوتی در مورد آنچه یک رزومه‌ی خوب را تشکیل می‌دهد، دارد، اما اجماع بین هدف‌یاب‌ها واضح است. با رعایت این دستورالعمل‌ها، رزومه‌ی یا سی وی قدرتمندی برای ارائه باورپذیر مهارت‌های حرفه‌ای خود خواهید داشت.

نکته: رزومه‌ها و CV ها تنها از نظر اسمی با هم فرق دارند. هر دوی آن‌ها به سندی گفته می‌شود که شامل جزئیات شخصی، سابقه‌ی کاری و دستاوردها می‌شود.

قواعد طلایی رزومه نویسی انگلیسی

به خاطر داشته باشید که رزومه‌‌ی شما برای افراد حرفه‌ای‌ای در نظر گرفته شده است که وقت کمی دارند. آن را به گونه‌ای تنظیم کنید که به راحتی متوجه شوند شما کاندیدای مناسبی هستید.

مهم‌تر از همه، دروغ نگویید و حقیقت را اغراق نکنید. امروزه بررسی صلاحیت‌ها بسیار آسان‌تر شده است. در نهایت، شما لو خواهید رفت و در آن صورت، یک دروغ کوچک به احتمال زیاد شانس موفقیت شما را از بین خواهد برد.

ظاهری آراسته برای رزومه انگلیسی

طول رزومه‌ی خود را در حد معقولی نگه دارید. یک صفحه تقریباً قطعاً خیلی کم است، دو صفحه هم برای کسی که حرفه‌ی کاملی را پشت سر گذاشته است، ممکن است برای پوشش جزئیات ضروری کافی نباشد و سه صفحه احتمالاً حداکثر مجاز است.

از یک چیدمان واضح و خلوت، بدون افکت‌های ویژه زیاد استفاده کنید. اگر می‌خواهید از متن درشت، تورفتگی یا حتی قالب رزومه استفاده کنید، به راحتی می‌توانید این کار را انجام دهید، اما به خاطر داشته باشید که هدف نهایی این است که رزومه به سرعت خوانده شود.

این کارهارو نکن: برای جای دادن اطلاعات بیشتر، وسوسه نشوید که فونت را کوچک‌تر یا حاشیه‌ها را کم کنید. خوانایی را در اولویت قرار دهید. اگر نیاز به توضیح بیشتری دارید، از صفحه‌ی دیگری استفاده کنید، اما قبل از آن از خود بپرسید که آیا جزئیات اضافی واقعا ارزش افزوده‌ای ایجاد می‌کنند؟

این کارهارو انجام بده:

فرمت معکوس زمانی (Reverse Chronological):

به نظر می‌رسد تنها مشاوران انتقال شغلی (Outplacement Consultant) طرفدار رویکرد جایگزین یعنی "مهارتی" (Functional) هستند. ساختار رزومه به صورت زیر است:

سربرگ: نام شما (احتمالاً با برجسته‌ترین مدرک تحصیلی‌تان)، آدرس و اطلاعات تماس، شامل شماره تلفن منزل و محل کار.

معرفی کوتاه (اختیاری): در صورت تمایل می‌توانید یک معرفی کوتاه از خود بنویسید، اما از اغراق و کلی‌گویی پرهیز کنید. (عجیب است که تعداد زیادی از رزومه ‌نویسان، رهبران ذاتی و متفکران استراتژیک با مهارت‌های ارتباطی عالی به دنیا می‌آیند!)

سابقه تحصیلی: سوابق تحصیلی خود را با ذکر تاریخ شروع و پایان دوره و هرگونه مهارت زبانی که دارید به طور خلاصه ذکر کنید. برای شفافیت بیشتر، می‌توانید سابقه‌ی کاری خود را نیز به صورت زمانی فهرست کنید.

بخش اصلی: با شروع از شغل فعلی و حرکت به عقب، شرکت‌هایی را که برای آن‌ها کار کرده‌اید و دستاوردهای اصلی خود را به صورت لیست گلوله‌ای توصیف کنید. در مورد اولین مسئولیت‌های خود مختصر باشید تا بتوانید نقش‌های اخیر را با جزئیات بیشتری شرح دهید.

اطلاعات اضافی (اختیاری): در صورت نیاز، سرگرمی‌ها و علایق، تاریخ تولد و جزئیات خانوادگی را ذکر کنید. بسته به موقعیت دریافت‌کننده‌ی رزومه، شرکت‌های بریتانیایی دوست دارند تاریخ تولد را ببینند، در حالی که شرکت‌های آمریکایی به دلیل ترس از شکایت تبعیض سنی، ترجیح می‌دهند این اطلاعات را ارائه ندهید.

سبک نگارش رزومه یا سی وی:

سبک نگارش را مختصر و پرمحتوا نگه دارید. نوشتن به صورت سوم شخص (بدون ضمیر) و شروع جملات با فعل‌های “عملی” (Action Verb) معمولاً بهتر است. به جای «در راه‌اندازی محصول جدید مشارکت داشتم»، از عبارت «رهبری راه‌اندازی محصول جدید» استفاده کنید.

همه چیز را در Resume ذکر کنم؟

خیر، لیست بلندبالایی از دوره‌های مبهم در مورد مدیریت زمان را که گذرانده‌اید، در رزومه خود نگنجانید.

جزئیات مربوط به مدارک تحصیلی بالاتر مانند مدرک MBA یا دوره‌های اجرایی که در آنها شرکت کرده‌اید را ذکر کنید.

از توصیه‌نامه‌ها و بریده‌های جراید صرف‌نظر کنم؟

خیر، اما صفحات متعدد حاوی توصیه‌نامه‌های مبهم، منابع، بریده‌های جراید و بروشورها را در رزومه خود نگنجانید.

در مورد سابقه‌ی کاری، فرض بر آشنایی کارفرما با شرکت نکنم؟

خیر، هنگام توصیف شغل‌های قبلی خود، فرض نکنید که استخدام‌کننده با شرکت شما آشنا است.
همیشه یک یا دو جمله برای توصیف اندازه و حوزه‌ی فعالیت شرکت در نظر بگیرید، به عنوان مثال، «مایکروسافت یک شرکت نرم‌افزاری جهانی با گردش مالی چند میلیارد دلاری است.»

نقش و مسئولیت‌هایم را شرح دهم؟

بله، نقش خود و تعداد افرادی را که تحت مسئولیت شما بوده‌اند توصیف کنید: «به مدیرعامل گزارش می‌دادم و تیمی متشکل از ۲۰۰ نفر را با هفت گزارش مستقیم رهبری می‌کردم.»

هر زمان که ممکن است، دستاوردهای خود را قابل اندازه‌گیری بیان کنید. اگر محصول X را راه‌اندازی کرده‌اید، ذکر کنید که این راه‌اندازی طی دو سال، درآمد جدیدی به ارزش ۲۲ میلیون دلار به همراه داشته است. اجازه ندهید خواننده اهمیت شما را حدس بزند.

دوره‌های وقفه در تحصیل یا کار خود را توضیح دهم؟

بله، تمام وقفه‌های قابل‌توجه در شغل یا تحصیل خود را توضیح دهید. استخدام‌کنندگان از فواصل بدون توضیح متنفرند.

بخوانید و دوباره بخوانید: ویرایش دقیق رزومه ضروری است!

با دقت و کامل بررسی کنید، سپس دوباره چک کنید. غلط املایی، اشتباهات تایپی و تاریخ‌های نامنظم در سطوح بالا حتی مخرب‌تر از فارغ‌التحصیلان کم‌تجربه هستند.

یک بار دیگر نگاهی بیندازید: آیا رزومه‌ی شما تمام اطلاعات مورد نیاز را به روشی واضح و قابل خواندن برای یک خواننده‌ی پرمشغله که شما را نمی‌شناسد، ارائه می‌کند؟ در صورت امکان، از فرد دیگری بخواهید که به آن نگاهی بیندازد. خدمات رزومه سازی با دریافت هزینه آن را ارزیابی می‌کند؛ یک دوست یا همکار ممکن است این کار را به صورت رایگان (و سریع‌تر) انجام دهد.

اگر به نامه‌ی پوششی یا کاورلتر نیاز دارید، آن را کوتاه و سرراست نگه دارید. علاقه‌مندی خود را تأیید کنید، شاید دلایل خود را دوباره بیان کنید؛ به هر گونه مساله‌ای مانند آمادگی برای جابجایی که ممکن است در رزومه مشخص نباشد، رسیدگی کنید؛ هر گونه محدودیتی را برای در دسترس بودن خود برای جلسه ذکر کنید.

اگر قصد دارید آن را ایمیل کنید - که معمولاً در بین مدیران استخدامی پرمشغله محبوب است - از یک برنامه‌ی پردازش متن رایج استفاده کنید و یک کپی متن ساده را ضمیمه کنید یا شاید آن را به صورت HTML ارسال کنید. مطمئن شوید که در طرف مقابل به درستی چاپ می‌شود.
برایتان آرزوی موفقیت می‌کنیم!

 

دانشگاه‌ها در تقویت رشد اقتصادی ناموفق بوده‌اند

  • فاضل احمدزاده
  • چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۳
  • ۰۲:۰۱

دانشگاه‌ها در تقویت رشد اقتصادی ناموفق بوده‌اند

آن‌ها اغلب ایده‌هایی را تولید می‌کنند که کسی نمی‌داند چگونه از آن‌ها استفاده کند.

ترجمه: فاضل احمدزاده از سایت اکونومیست فارسی

منبع

در دهه‌های اخیر، شاهد رونق چشمگیری در تعداد دانشگاه‌ها بوده‌ایم. موسسات آموزش عالی در سراسر جهان اکنون در حدود ۱۵ میلیون پژوهشگر را به کار گرفته‌اند، در حالی که این رقم در سال ۱۹۸۰ تنها ۴ میلیون نفر بود. این پژوهشگران سالانه پنج برابر تعداد مقالات گذشته را منتشر می‌کنند. دولت‌ها نیز هزینه‌های خود را در این بخش افزایش داده‌اند.

تا حدودی، توجیه این گسترش سریع با اصول اقتصادی معقول همراه بوده است. دانشگاه‌ها قرار است به نوآوری‌های فکری و علمی دست یابند که بتوان از آن‌ها توسط کسب‌وکارها، دولت و مردم عادی استفاده کرد. چنین ایده‌هایی در مالکیت عمومی قرار می‌گیرند و در دسترس همگان قرار می‌گیرند. بنابراین، در تئوری، دانشگاه‌ها باید منبعی عالی برای رشد بهره‌وری باشند.

با این حال، در عمل، گسترش چشمگیر آموزش عالی با کندی رشد بهره‌وری همراه بوده است. در حالی که در دهه‌های 1950 و 1960 خروجی کارگران در هر ساعت در سراسر کشورهای ثروتمند سالانه 4 درصد افزایش می‌یافت، در دهه‌ی قبل از همه‌گیری کووید-19، تنها 1 درصد در سال روند عادی بود. حتی با موج نوآوری در هوش مصنوعی (AI)، رشد بهره‌وری همچنان ضعیف باقی مانده است - طبق برآوردی تقریبی، کمتر از 1 درصد در سال - که خبر بدی برای رشد اقتصادی است.  پژوهش جدیدی که توسط پنج اقتصاددان، آشیش آرورا، شارون بلنزون، لاریسا سی. سیواکا، لیا شیر و هانسن ژانگ انجام شده، نشان می‌دهد که رشد سریع دانشگاه‌ها و رکود بهره‌وری در کشورهای ثروتمند می‌توانند دو روی یک سکه باشند.

برای درک علت این موضوع، نگاهی به تاریخ می‌اندازیم. آموزش عالی در دوره‌ی پس از جنگ نقش اندکی در نوآوری ایفا می‌کرد. در آن زمان، کسب‌وکارها مسئولیت بیشتری برای دستیابی به پیشرفت‌های علمی بر عهده داشتند: شرکت‌های آمریکایی در دهه‌ی 1950 چهار برابر دانشگاه‌ها برای تحقیق هزینه می‌کردند. شرکت‌هایی مانند AT&T (شرکت مخابراتی) و جنرال الکتریک (شرکت انرژی) به اندازه‌ی سودآوری‌شان، علمی و پژوهشی نیز بودند. در دهه‌ی 1960، واحد تحقیق و توسعه (R&D) شرکت داو (DuPont)، یک شرکت مواد شیمیایی، مقالات بیشتری در مجله‌ی انجمن شیمی آمریکا نسبت به مجموع مؤسسه‌ی فناوری ماساچوست (MIT) و مؤسسه‌ی فناوری کالیفرنیا (Caltech) به چاپ رساند . در آزمایشگاه‌های بل (Bell Labs) که زمانی بخشی از AT&T بود، حدود ده نفر به پژوهش مشغول بودند که منجر به کسب جوایز نوبل برای آن‌ها شد.

بخش عظیمی از ظهور آزمایشگاه‌های غول‌آساک شرکت‌ها به دلیل قوانین سخت‌گیرانه‌ی ضد انحصار بود. این قوانین اغلب، خرید اختراعاتِ یک شرکت توسط شرکت دیگر را دشوار می‌کرد. بنابراین، برای کسب‌وکارها چاره‌ای جز توسعه‌ی مستقل ایده‌ها باقی نمی‌ماند. دوران طلایی آزمایشگاه‌های شرکتی با سهل‌گیری سیاست‌های رقابت در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به پایان رسید. همزمان، رشد تحقیقات دانشگاهی بسیاری از مدیران را متقاعد کرد که دیگر نیازی به صرف هزینه برای آزمایشگاه‌های اختصاصی خود ندارند. امروزه، تنها تعداد اندکی از شرکت‌ها در حوزه‌ی فناوری‌های بزرگ و داروسازی، چیزی قابل مقایسه با شرکت‌های دوبون در گذشته (DuPont) ارائه می‌دهند.
مقاله جدید آقای آرورا و همکارانش، به همراه مقاله دیگری از سال ۲۰۱۹ با گروهی کمی متفاوت از نویسندگان، حاوی پیشنهادی ظریف اما تکان‌دهنده است: اینکه در زمینه‌ی دستیابی به پیشرفت‌های بهره‌وری، مدل قدیمی کسب‌وکارهای بزرگ برای علم، بهتر از مدل جدید دانشگاه‌محور عمل کرده است. نویسندگان از گستره‌ای عظیم از داده‌ها، شامل همه‌چیز از تعداد دکتراها تا تحلیل ارجاعات (Citations) استفاده می‌کنند. آن‌ها برای شناسایی پیوند علی بین علم دولتی و تحقیق و توسعه‌ی شرکتی، از روش‌شناسی پیچیده‌ای بهره می‌گیرند که شامل تحلیل تغییرات در بودجه‌های فدرال است. به‌طور کلی، آن‌ها دریافتند که دستاوردهای علمی نهادهای دولتی، در طول چندین سال، «واکنش کم یا اصلاً هیچ واکنشی از سوی شرکت‌های تثبیت‌شده» ایجاد نمی‌کند. یک پژوهشگر در آزمایشگاه دانشگاهی ممکن است مقاله‌های درخشان را پشت سر هم منتشر کند و مرزهای یک رشته را جابه‌جا کند. با این حال، این امر اغلب تأثیری بر انتشارات خود شرکت‌ها، اختراعات آن‌ها یا تعداد دانشمندانی که استخدام می‌کنند، ندارد (علوم زیستی یک استثنا است). و این موضوع، در مقابل، به تأثیر اندک بر بهره‌وری کل اقتصاد اشاره می‌کند.

چرا شرکت‌ها در استفاده از ایده‌های تولیدشده توسط دانشگاه‌ها با مشکل مواجه می‌شوند؟ یکی از پاسخ‌ها به این پرسش، افول آزمایشگاه‌های شرکتی است. چنین مؤسساتی محل گردهمایی ترکیبی پویا از نظریه‌پردازان و عمل‌گرایان بود. آزمایشگاه‌های بل در دهه‌ی ۱۹۴۰ میلادی، تیمی میان‌رشته‌ای از شیمی‌دانان، متالورژیست‌ها و فیزیکدانان را در خود جای داده بود که برای حل مسائل نظری و عملیِ درهم‌تنیده‌ی مرتبط با توسعه‌ی ترانزیستور ضروری بودند. این تخصص همپوشانی [میان رشته‌ها] اکنون عمدتاً از بین رفته است. بخش دیگری از پاسخ به دانشگاه‌ها مربوط می‌شود. پژوهش‌های دانشگاهی، فارغ از الزاماتِ سرپرستانِ شرکتی، بیشتر بر ارضای کنجکاویِ افراد متخصص [گیک‌ها] یا بالا بردنِ شمار استنادها تمرکز دارد تا یافتنِ نوآوری‌هایی که بتوانند جهان را تغییر دهند یا سود به ارمغان آورند. پژوهش صرفاً به‌خاطرِ پژوهش، اگر در حد اعتدال باشد، چیز بدی نیست؛ برخی فناوری‌های پیشگام، مانند پنی‌سیلین، تقریباً به‌طور تصادفی کشف شدند. اما اگر همگان بر سر اینکه چند فرشته می‌توانند روی نوک سوزنی برقصند، به جدل بپردازند، اقتصاد لطمه می‌خورد.

زمانی که مؤسسات آموزش عالی کارهایی را تولید می‌کنند که ارتباط بیشتری با دنیای واقعی دارند، پیامدهای آن نگران‌کننده است. نویسندگان مقاله می‌گویند، با افزایش فارغ‌التحصیلان دکترای تازه نفس از دانشگاه‌ها، به نظر می‌رسد شرکت‌ها اختراع چیزهای جدید را آسان‌تر می‌یابند. با این حال، ثبت اختراع دانشگاه‌ها اثر خنثی‌کننده‌ای دارد و شرکت‌ها را تحریک می‌کند تا خودشان اختراعات کمتری داشته باشند. این احتمال وجود دارد که کسب‌وکارهای مستقر، نگران رقابت با شرکت‌های تابعه دانشگاه‌ها، تحقیق و توسعه خود را در آن حوزه کاهش دهند. اگرچه هیچکس به طور قطع نمی‌داند که چگونه این اثرات متضاد یکدیگر را خنثی می‌کنند، نویسندگان به کاهش خالص ثبت اختراع شرکت‌ها به میزان حدود 1.5 درصد در سال اشاره می‌کنند. به عبارت دیگر، منابع مالی عظیمی که به علم عمومی اختصاص داده می‌شود، احتمالاً باعث می‌شود کسب‌وکارها در سراسر جهان نوآوری کمتری داشته باشند.

اگر انقدر باهوشید، چرا ثروتمند نیستید؟

شاید با گذشت زمان، دانشگاه‌ها و بخش خصوصی برای سودآوری بیشتر با یکدیگر همکاری کنند. سیاست‌های رقابتی سخت‌گیرانه‌تر می‌تواند باعث شود تا کسب‌وکارها کمی شبیه به رفتارشان در دوران پس از جنگ جهانی دوم عمل کرده و تحقیقات داخلی خود را تقویت کنند. همچنین، در حال حاضر محققان بخش خصوصی، نه دانشگاه‌ها، پیشروِ جهش نوآوری در هوش مصنوعی تولیدکننده هستند: در چند مورد، آزمایشگاه‌های شرکت‌ها از خاکستر برخاسته‌اند.

با این حال، در ‌‌نهایت، دولت‌ها باید پرسش‌های سختی از خود بپرسند. در دنیایی با رشد اقتصادی ضعیف، حمایت مالی سخاوتمندانه از دانشگاه‌ها ممکن است به یک تجمل غیرقابل توجیه تبدیل شود.

 

کاهش ترازنامه فدرال رزرو: تاثیر احتمالی بر قیمت طلا و بیت کوین

  • فاضل احمدزاده
  • يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۰۳
  • ۱۸:۴۵

کاهش ترازنامه فدرال رزرو: تاثیر احتمالی بر قیمت طلا و بیت کوین

بانک مرکزی آمریکا در تاریخ می 2024 ، بالانس شیت یا ترازنامه خود را در یک هفته 9 میلیارد دلار کاهش داد. در ادامه می خواهیم بررسی کنیم که این کاهش ترازنامه یعنی چه و و این کاهش چه تاثیر بر روی بیت کوین و طلا خواهد داشت.

بانک مرکزی آمریکا  (Fed)، که به اختصار فدرال رزرو Federal Reserve خوانده می‌شود، نقش مهمی در مدیریت اقتصاد ایالات متحده ایفا می‌کند. یکی از راه‌هایی که این بانک به این هدف دست می‌یابد، از طریق ترازنامه (Balance Sheet) است.

ترازنامه، صورت مالی است که دارایی‌های فدرال رزرو (آنچه در اختیار دارد assets) و بدهی‌های آن (آنچه بدهکار است liabilites) را نشان می‌دهد.

اخیرا، ترازنامه فدرال رزرو در یک هفته کاهش ۹ میلیارد دلاری را تجربه کرده است (Shrank by $9 billion). این به این معنی است که کل ارزش دارایی‌های فدرال رزرو Fed’s holdings کاهش یافته است. اما این موضوع چگونه بر قیمت طلا و بیت کوین تأثیر می‌گذارد؟

کاهش ترازنامه و نرخ بهره Interest Rate:

کاهش ترازنامه اغلب نشان‌دهنده‌ی سیاست‌های انقباضی پولی (tightening of monetary policy) توسط فدرال رزرو است. این امر می‌تواند منجر به افزایش نرخ بهره شود. نرخ بهره‌ی بالاتر به طور کلی باعث گران‌تر شدن استقراض borrowing می‌شود و به طور بالقوه فعالیت‌های اقتصادی را کند می‌کند.

تاثیر کاهش ترازنامه بر طلا:

طلا به عنوان پناهگاه امن (Safe Haven)  : در زمان عدم اطمینان اقتصادی، سرمایه‌گذاران اغلب به طلا به عنوان یک دارایی پناهگاه امن روی می‌آورند. این بدان معناست که آن‌ها طلا را سرمایه‌گذاری باثباتی می‌دانند که حتی در صورت نوسان سایر دارایی‌ها، ارزش خود را حفظ می‌کند.

افزایش احتمالی قیمت: اگر سرمایه‌گذاران نسبت به رکود احتمالی اقتصاد به دلیل افزایش نرخ بهره نگران شوند، ممکن است سرمایه‌گذاری بیشتری روی طلا انجام دهند و این امر به طور بالقوه باعث افزایش قیمت آن شود.

تاثیر کاهش ترازنامه بر بیت کوین Bitcoin:

تاثیر بر بیت کوین چندان مشخص نیست. در اینجا دلیل آن را بررسی می‌کنیم:

بحث در مورد وضعیت پناهگاه امن: برخی بیت کوین را به عنوان یک دارایی پناهگاه امن مشابه با طلا می‌دانند، در حالی که برخی دیگر آن را یک سرمایه‌گذاری پر ریسک‌تر می‌بینند.

تمایلات سرمایه‌گذاران (Investor Sentiment )  : کاهش ترازنامه فدرال رزرو می‌تواند بسته به تمایلات کلی سرمایه‌گذاران investor sentiment نسبت به بیت کوین و ریسک درک شده perceived risk در بازارهای مالی سنتی، قیمت بیت کوین را بالا یا پایین ببرد.

رابطه‌ای پیچیده:

مهم است به خاطر داشته باشید که رابطه بین ترازنامه فدرال رزرو و قیمت طلا و بیت کوین پیچیده است. عوامل متعدد دیگری می‌توانند بر این قیمت‌ها تأثیر بگذارند و پیش‌بینی نتیجه‌ی دقیق را دشوار کنند. این توضیح یک مرور کلی برای کمک به درک ارتباط بالقوه ارائه می‌دهد.

 

روشی غیرمستقیم فدرال رزرو برای کوچک کردن ترازنامه‌اش

برخلاف تصور، فدرال رزرو برای کوچک کردن ترازنامه‌اش دارایی‌های خود را به طور مستقیم به فروش نمی‌رساند sell off. در عوض، رویکردی غیرمستقیم‌تری را در پیش می‌گیرد passive approach.

اجازه به سررسید اوراق بهادار Letting securities mature: فدرال رزرو بخشی از دارایی‌های خود را به صورت اوراق قرضه Treasury bonds خزانه‌داری و اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن Mortgage-backed securities (MBS) نگه می‌دارد. هنگامی که این اوراق به تاریخ سررسید خود (یعنی زمانی که باید بازپرداخت شوند) می‌رسند، فدرال رزرو تصمیم می‌گیرد اصل مبلغ (مبلغ اولیه وام داده شده) را دوباره سرمایه‌گذاری نکند. این کار به اوراق بهادار مذکور اجازه می‌دهد تا به سادگی از ترازنامه «خارج شوند roll off»، و در نتیجه کل دارایی‌های فدرال رزرو کاهش یابد.

درک جزئیاتِ این فرآیند:

سررسید Maturity: اوراق قرضه خزانه‌داری یا اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن که در اختیار فدرال رزرو است، به تاریخ سررسید خود می‌رسد.

عدم سرمایه‌گذاری مجدد No Reinvestment: به جای اینکه فدرال رزرو از اصل مبلغ دریافتی از اوراق سررسید شده برای خرید اوراق جدید استفاده کند، آن را به وام‌گیرنده (وزارت خزانه‌داری برای اوراق و یا موسسه‌ مالی اولیه برای اوراق MBS) بازمی‌گرداند.

کاهش ترازنامه: از آنجایی که فدرال رزرو اصل مبلغ را دوباره سرمایه‌گذاری نمی‌کند، کل ارزش دارایی‌های آن کاهش می‌یابد و ترازنامه کوچک می‌شود.

این رویکرد به فدرال رزرو اجازه می‌دهد تا بدون تأثیر مستقیم بر بازار با فروش مقادیر زیادی از اوراق بهادار، به تدریج اندازه ترازنامه خود را کاهش دهد. آن‌ها با تعیین محدودیت‌هایی برای میزان اصل مبلغ سررسید شده که هر ماه مجدداً سرمایه‌گذاری نمی‌شود، سرعت کاهش را کنترل می‌کنند.

نکات کلیدی:

  • این روش به جای ایجاد شوک در بازار، با رویکردی ملایم‌تر، ترازنامه را کوچک می‌کند.
  • فدرال رزرو اصل مبلغ دریافتی را نگه نمی‌دارد، بلکه آن را به سیستم مالی بازمی‌گرداند.
  • کنترل سرعت کاهش ترازنامه با تعیین محدودیت بر سرمایه‌گذاری مجدد انجام می‌شود.

ستاپ معملاتی یا Trading Setups چیست؟

  • فاضل احمدزاده
  • جمعه ۱۴ ارديبهشت ۰۳
  • ۲۳:۴۲

ستاپ معملاتی یا Trading Setups چیست؟

در مطلب زیر در اکونومیست فارسی، من، یک نگاه عمیق به بحث تریدینگ ستاپ انجام داده ام.

تریدینگ ستاپ یک الگوی قابل تشخیص Recognizable است که روی یک نمودار قیمت Price Chart شناسایی می‌شود و احتمال یک حرکت قیمتی آینده را نشان می‌دهد. معامله‌گران از این الگوها برای تصمیم‌گیری آگاهانه در مورد ورود و خروج از معاملات استفاده می‌کنند تا از حرکت قیمتی پیش‌بینی‌شده سود کسب کنند.

برخی از جنبه‌های کلیدی تریدینگ ستاپ:

تشکیل‌شده از کندل‌های قیمتی (Price Bars): ستاپ ها با چیدمان کندل‌های قیمتی (شمعی Candlesticks، خطی و غیره) روی یک نمودار شکل می‌گیرند که نشان‌دهنده حرکات قیمت در یک بازه زمانی خاص است.

احتمال بالاتر (Increased Probability): در حالی که هیچ ستاپی سود را تضمین نمی‌کند، آن‌ها احتمال بالاتری را برای حرکت قیمت در جهت خاصی نسبت به یک معامله تصادفی Random trader نشان می‌دهند.

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis): تریدینگ ستاپ ها عمدتاً بر اساس تحلیل تکنیکال بنا شده‌اند که بر مطالعه داده‌های تاریخی قیمت و حجم برای شناسایی الگوها و پیش‌بینی روندهای آتی تمرکز دارد.

انواع ستاپ ها (Types of Setups): ستاپ های معاملاتی متعددی وجود دارد که هر کدام ویژگی‌های خاص خود و نقاط ورود و خروج ایده‌آل را دارند. برخی از نمونه‌های رایج عبارتند از:

  • الگوهای ادامه‌دهنده (Continuation patterns): نشان‌دهنده مکثی در روند فعلی قبل از ادامه آن (به عنوان مثال، پرچم‌ها pennants، مثلث‌ها Triangles).
  • Ascending Triangle
  • Descending Triangle
  • الگوهای برگشتی (Reversal patterns): سیگنالی برای تغییر احتمالی در روند فعلی (به عنوان مثال، سر و شانه head and shoulders، دو قله/کف double tops/bottoms).
  • الگوهای شکست (Breakout patterns): نشان‌دهنده خروج از دوره تثبیت قیمت period of consolidation که به طور بالقوه منجر به یک روند قوی می‌شود (به عنوان مثال، شکست بالاتر از مقاومت یا پایین‌تر از حمایت breakout above resistance or below support).

استفاده مؤثر از ستاپ های معاملاتی:

تایید (Confirmation): قبل از ورود به معامله، استفاده از سایر اندیکاتورهای تکنیکال یا تحلیل بنیادی برای تایید سیگنال‌های ناشی از ستاپ معاملاتی ضروری است.

مدیریت ریسک (Risk Management): حتی با وجود یک ستاپ به ظاهر قوی، همیشه باید تکنیک‌های مناسب مدیریت ریسک (به عنوان مثال، حد ضرر stop-loss) را برای محدود کردن ضررهای بالقوه اجرا کنید.

دیسیپلین (Discipline): ستاپ های معاملاتی ابزار هستند و اجرای موفقیت‌آمیز آنها نیازمند دیسیپلین در پیروی از برنامه معاملاتی Trading plan خود و اجتناب از تصمیمات احساسی است.

الگوهای برگشت Reversal Patterns
 

حتٰی یک کندل برگشتی قوی گاوی یا بولیش Bullish (مثل کندلی که قبلا در موردش صحبت کردیم)، به تنهایی دلیل کافی برای ورود به معامله نیست. در اینجا به اهمیت در نظر گرفتن روند قیمتی گذشته اشاره می‌کنیم:

اهمیت روند قیمتی گذشته (Prior Price Action):

شناسایی روند (Trend Identification): درک روند کلی (صعودی، نزولی یا خنثی) ضروری است. یک کندل برگشتی گاوی که به دنبال یک روند نزولی قوی ظاهر می‌شود، از وزنه بیشتری نسبت به کندلی که در دوره تثبیت (Consolidation) ظاهر می‌شود، برخوردار است.

سطوح حمایت و مقاومت (Support and Resistance Levels): موقعیت کندل برگشتی را نسبت به سطوح حمایت و مقاومت در نظر بگیرید. یک کندل برگشتی گاوی که نزدیک به سطح حمایت قوی تشکیل شود، بر پتانسیل معکوس شدن روند تأکید می‌کند.

تایید با سایر اندیکاتورها (Confirmation from Other Indicators): برای تقویت سیگنال برگشتی از کندل، به دنبال تایید از سایر اندیکاتورهای تکنیکال مانند میانگین‌های متحرک، شاخص قدرت نسبی (RSI) یا حجم معاملات باشید.

مثال‌ها:

کندل برگشتی بعد از روند نزولی (Reversal Bar After Downtrend): یک کندل برگشتی گاوی قوی که به دنبال یک روند نزولی آشکار ظاهر می‌شود، حاکی از یک فرصت بالقوه خرید است. با این حال، همین کندل اگر در یک عقب‌نشینی جزئی در یک روند نزولی ظاهر شود، ممکن است از اعتبار کمتری برخوردار باشد.

کندل برگشتی نزدیک به حمایت (Reversal Bar Near Support): یک کندل برگشتی گاوی که نزدیک به سطح حمایت قوی تشکیل می‌شود، با توجه به اینکه سطح حمایت به عنوان منطقه خرید عمل می‌کند، بر مورد معکوس شدن روند تأکید می‌کند.

تایید با RSI (Confirmation with RSI): اگر اندیکاتور RSI نیز علائمی از واگرایی صعودی (افزایش RSI در حالی که قیمت هنوز در حال کاهش است) نشان دهد، بر سیگنال برگشتی گاوی از کندل تأکید می‌کند.

 

نکته کنکوری در مورد Double Bottom:

More volume on the second candlestick forming the double bottom suggests a stronger potential reversal.

تاثیر استفاده از موبایل بر کودکان چیست؟

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۳ ارديبهشت ۰۳
  • ۱۳:۵۸

تاثیر استفاده از موبایل بر کودکان چیست؟

درخواست‌ها برای محدود کردن دسترسی جوانان به تلفن‌های همراه و رسانه‌های اجتماعی در حال افزایش است.

ترجمه: فاضل احمدزاده در سایت اکونومیست فارسی

منبع

دو ماه پیش، دیزی گرین‌ول و کلر فرنیهو گروهی در واتس‌اپ راه‌اندازی کردند تا در مورد چگونگی مقابله با درخواست‌های فرزندان خردسالشان برای تلفن‌های هوشمند بحث کنند. پس از اینکه آنها در مورد برنامه‌های خود در اینستاگرام پست گذاشتند، والدین دیگری نیز خواهان عضویت در این گروه شدند. اکنون گروه آنها، «کودکانی بدون گوشی هوشمند»، بیش از ۶۰ هزار دنبال‌کننده دارد که در مورد چگونگی دور نگه داشتن فرزندانشان از دستگاه‌های شیطانی بحث می‌کنند - بحثی که طبیعتاً آنها با گوشی‌های هوشمند خود انجام می‌دهند

این گروه مستقر در بریتانیا تنها گروهی نیست که نگران زمان استفاده کودکان از صفحه نمایش است. ماه گذشته ایالت فلوریدا قانونی را تصویب کرد که استفاده از شبکه‌های اجتماعی را برای افراد زیر ۱۴ سال ممنوع می‌کند. گزارش‌ها حاکی از آن است که دولت بریتانیا در حال بررسی ممنوعیت فروش تلفن همراه به افراد زیر ۱۶ سال است. این نگرانی‌ها در کتاب اخیر جاناتان هایت با عنوان «نسل مضطرب» خلاصه شده است، که استدلال می‌کند تلفن‌های هوشمند، و به ویژه شبکه‌های اجتماعی که از طریق آن‌ها قابل دسترسی هستند، باعث «تغییر بدخواهانه‌ی دوران کودکی» می‌شوند.

در یک بحث جنجالی، دو نکته به طور نسبتاً واضح است. اول اینکه، گوشی‌های هوشمند و رسانه‌های اجتماعی به بخش بزرگی از دوران کودکی تبدیل شده‌اند. طبق تحقیقات انجام‌شده در بریتانیا، تقریباً همه کودکان تا سن ۱۲ سالگی صاحب گوشی می‌شوند. به محض اینکه آن‌ها گوشی به دست می‌آورند، بیشتر وقت خود را در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنند. طبق نظرسنجی‌های مؤسسه گالوپ، نوجوانان آمریکایی تقریباً پنج ساعت در روز را در برنامه‌های شبکه های اجتماعی سپری می‌کنند. یوتیوب، تیک‌تاک و اینستاگرام محبوب‌ترین گزینه‌ها هستند (فیس‌بوک، بزرگترین شبکه اجتماعی جهان، در جایگاه چهارم قرار دارد).

دوم، اکثر افراد موافقند که در بخش زیادی از دنیای ثروتمند، سلامت روان در میان جوانان کاهش یافته است. سهم نوجوانان آمریکایی که در سال گذشته حداقل یک «مورد افسردگی عمده» را گزارش کرده‌اند، از سال ۲۰۱۰ بیش از ۱۵۰ درصد افزایش یافته است. شاید شکاکان پیشنهاد کنند که چنین اصطلاحاتی به سادگی کمتر تابو شده اند. اما این فراتر از صحبت است. در ۱۷ کشور عمدتاً ثروتمند، افزایش قابل توجهی در خودکشی در بین دختران نوجوان و زنان جوان رخ داده است، اگرچه میزان خودکشی آنها همچنان پایین ترین میزان در هر گروه سنی است (نگاه کنید به نمودار).

آیا این پدیده‌ها به هم مرتبط هستند؟ زمان‌بندی گویاست: سلامت روان درست زمانی که تلفن‌های هوشمند و برنامه‌های اجتماعی در دهه ۲۰۱۰ رونق گرفت، شروع به کاهش کرد. برخی مطالعات همچنین نشان می‌دهند که کودکانی که زمان بیشتری را در شبکه‌های اجتماعی سپری می‌کنند، سلامت روانی ضعیف‌تری نسبت به کاربران کم‌مصرف دارند. اما چنین همبستگی‌هایی، علیت را ثابت نمی‌کنند: برای مثال، ممکن است کودکان افسرده و تنها بیشتر از کودکان شاد به «اسکرول سیاه» (گردش بی‌هدف در فضای مجازی و برخورد مداوم با محتوای منفی) روی بیاورند.

تعداد کمی از مطالعات تجربی تصادفی‌سازی‌شده در حال بررسی علّیِ [تأثیر فیس‌بوک بر سلامت روان] هستند. در سال ۲۰۱۷، روبرتو موسکرا از دانشگاه لاس امریکاس و همکارانش، گروهی از کاربران فیس‌بوک در آمریکا را برای یک هفته از این پلتفرم دور نگه داشتند. افرادی که از فیس‌بوک دوری کردند، نسبت به گروه کنترل [گروه شاهد] احساس افسردگی کمتری را گزارش کردند و در فعالیت‌های متنوع‌تری شرکت داشتند؛ همچنین اخبار کمتری را دنبال کردند.

در سال ۲۰۱۸، محققان دانشگاه استنفورد و دانشگاه نیویورک آزمایشی مشابه را انجام دادند، باز هم در آمریکا. پس از یک ماه دوری از فیس‌بوک، افرادی که تحت سم‌زدایی قرار گرفته بودند، نسبت به گروه کنترل احساس خوشبختی بیشتری می‌کردند، زمان کمتری را به صورت آنلاین می‌گذراندند، زمان بیشتری را با خانواده و دوستان سپری می‌کردند و از لحاظ سیاسی کمتر قطبی شده بودند. (باز هم، آن‌ها دانش کمتری در مورد اخبار داشتند و زمان بیشتری را صرف تماشای تلویزیون به تنهایی می‌کردند.) تأثیرات هر دو مطالعه روی احساس رضایت‌مندی متوسط بود.

"متیو گنتسکاو" از دانشگاه استنفورد، یکی از نویسندگان مطالعه ۲۰۱۸، اذعان می‌کند: «شواهد علی معلولی واقعاً قانع‌کننده‌ای که در اختیار داریم بسیار محدود است». اما او استدلال می‌کند که اکثر نکات، مشابه شواهد غیرمستقیم در مورد زمان‌بندی، به یک جهت اشاره دارند. «اگر همه این موارد را کنار هم بگذاریم، فکر می‌کنم برای گفتن این موضوع که احتمال قابل توجهی وجود دارد که این آسیب‌ها بزرگ و واقعی باشند، کافی است.»

بسیاری از موارد همچنان نامشخص است. بهترین آزمایش‌های تصادفی روی بزرگسالان انجام شده است، که آن‌ها موضوع اصلی نگرانی نیستند. اکثر مطالعات روی فیس‌بوک تمرکز می‌کنند، که این روزها بخش کوچکی از رژیم رسانه‌ای نوجوانان است. و آن‌ها عمدتاً در آمریکا هستند، که این با کشورهایی که اکثر نوجوانان جهان در آنجا زندگی می‌کنند، متفاوت است. مطالعه‌ای در 72 کشور که سال گذشته توسط مؤسسه اینترنتی آکسفورد انجام شد، نشان داد که پذیرش فیس‌بوک با بهبود کمی در رفاه در بین جوانان مرتبط است.

رابطه مردم با شبکه‌های اجتماعی نیز از طبقه‌بندی سر باز می‌زند. آزمایش موسکرا نشان داد که اگرچه افراد هنگام عدم استفاده از فیس‌بوک احساس خوشحالی بیشتری می‌کردند، اما همچنان فایده آن را معادل ۶۷ دلار در هفته ارزیابی می‌کردند – و جالب اینجاست که بعد از یک هفته ترک، ارزش آن برای ترک‌کنندگان حتی بیشتر هم شد. پیت اتچلز، نویسنده کتاب «آزادشده» (نگاهی خوش‌بینانه‌تر به زمان صرف‌شده مقابل صفحه نمایش) و از دانشگاه باث اسپا، استدلال می‌کند که پرسیدن اینکه شبکه‌های اجتماعی برای سلامت روان خوب هستند یا بد، سوال اشتباهی است. او می‌گوید شاید سوال بهتر این باشد: «چرا برخی از [کودکان] واقعاً در فضای آنلاین پیشرفت می‌کنند؟ و چرا برخی دیگر… واقعاً با مشکل مواجه می‌شوند؟»

تا زمانی که به این سوال پاسخ داده نشود، به گفته دکتر اتچلز، ممنوعیت استفاده از تلفن یا شبکه‌های اجتماعی تا سنین بالاتر صرفاً باعث به تعویق انداختن مشکل می‌شود. همچنین مشخص نیست که چنین ممنوعیتی چه چیزهایی را باید در بر گیرد. دکتر اتچلز اشاره می‌کند که شبکه‌های اجتماعی همه‌چیز را شامل می‌شوند، از فیس‌بوک گرفته تا بخش چت بازی‌هایی مانند فورتنایت. دکتر گنتسکوف که از حداقل سن بالاتر برای برخی شبکه‌های اجتماعی حمایت می‌کند، در مورد محدود کردن همه آنها هشدار می‌دهد. او می‌گوید: «ارتباط واقعی با دوستان - از طریق تلفن، پیامک یا چت ویدیویی - ممکن است چیزهایی باشد که ما می‌خواهیم بیشتر آن‌ها را تشویق کنیماکثر برنامه‌های اجتماعی ترکیبی از عملکردهایی را ارائه می‌دهند که می‌توان از آنها به درستی استفاده کرد یا سوءاستفاده نمود

در حالی که کارشناسان در حال بررسی چگونگی مهار بدترین جنبه‌های شبکه‌های اجتماعی هستند، نشانه‌هایی وجود دارد که کاربران عادی خودشان در حال یافتن راه‌هایی برای این کار هستند. به اشتراک گذاشتن پست در مورد خود در فضای مجازی کم‌رنگ‌تر می‌شود: طبق گفته‌ی گارتنر، یک شرکت تحقیقاتی، تنها 28 درصد از آمریکایی‌ها در سال گذشته اعلام کردند که از مستندسازی آنلاین زندگی خود لذت می‌برند، در حالی که این رقم در سال 2020، 40 درصد بود. پیام‌ها از شبکه‌های باز به چت‌های خصوصی در حال انتقال هستند. اینستاگرام می‌گوید که در حال حاضر به اشتراک گذاری عکس‌ها در پیام‌های مستقیم بیشتر از فید اصلی است. به نظر می‌رسد در حالی که افراد میانسال مشکلات شبکه‌های اجتماعی‌ای را که با آن‌ها بزرگ شده‌اند، شناسایی می‌کنند، جوانان ممکن است در حال حاضر به سمت پلتفرم‌های دیگری در حال حرکت باشند.

ترجمه اخبار، مقالات و مطالب سایت اکونومیست و پیج اینستاگرام the economist در سایت اکونومیست فارسی قرار می گیرند.
همچنین لغات انگلیسی مهم و آکادمیک هر متن در انتهای ترجمه وجود دارند تا خوانندگان سایت از آنها برای تقویت رایتینگ و ریدینگ آیلتس و تافل استفاده کنند.