اکونومیست فارسی

ترجمه اخبار انگلیسی و مقالات مجله The Economist در سایت اکونومیست فارسی

داروهای اصلاح ژن با سرعت باور نکردنی از آزمایشگاه به مرحله درمان وارد می‌شوند

  • فاضل احمدزاده
  • سه شنبه ۱۶ مرداد ۰۳
  • ۱۷:۲۳

داروهای اصلاح ژن با سرعت باور نکردنی از آزمایشگاه به مرحله درمان وارد می‌شوند.

اگرچه این درمان‌ها بسیار امیدوارکننده هستند، اما هنوز موانع تکنولوژیکی و اقتصادی وجود دارد که باید برطرف شوند.

در یک روز پاییزی سال ۲۰۲۰ بود که پاتریک داهِرتی داشت با سگش در کوه‌های شیب‌دار شهرستان دانگل ایرلند قدم می‌زد. او در مسیر حرکت متوجه شد که برخلاف همیشه، دچار تنگی نفس شده است. تشخیص پزشکان بیماری نادری به نام آمیلوئیدوز بود که در آن پروتئین خاصی به نام آمیلوئید در بدن تجمع پیدا می‌کند و باعث آسیب به اندام‌ها می‌شود. متأسفانه، این بیماری به مرور زمان باعث درد شدید و در نهایت مرگ بیمار خواهد شد. آقای دوهرتی با یک بیماری سخت دست و پنجه نرم می‌کرد اما خوشبختانه توانست در یک آزمایش دارویی جدید شرکت کند. پس از تنها یک تزریق ، بیماری او به طور کامل بهبود یافت. حالا او به زندگی عادی خود برگشته و هر هفته از کوه‌های کانتی دانگل لذت می‌برد.

با بهره‌گیری از تکنولوژی پیشرفته ویرایش ژن به نام کریسپر-کاس۹، پزشکان موفق به اصلاح ساختار ژنتیکی آقای داهری شدند. این فناوری که در مدت کوتاهی از آزمایشگاه به محیط بالینی انتقال یافته است، پیش‌تر نیز در بهبود بینایی بیماران مبتلا به کوری ارثی به کار رفته بود. این داروها نشان داده‌اند که توانایی درمان بیماری سلول داسی شکل و بازگرداندن شنوایی به موش‌های ناشنوا را دارند. انتظار می‌رود که این دسته از داروها در سال آینده با سرعت بیشتری توسعه پیدا کنند و برای درمان بیماری‌های قلبی و سرطان مورد استفاده قرار گیرند. همزمان، ابزارهای ویرایش ژن پیشرفته‌تری نیز در حال آزمایش هستند.

CRISPR-Cas9 ابزاری است که مانند قیچی عمل می‌کند و می‌تواند DNA را در نقطه دلخواه برش دهد. یک قطعه RNA به این ابزار متصل است و آن را به جایگاه مشخصی از DNA هدایت می‌کند تا آنزیم برش‌زننده دقیقاً در همان نقطه عمل کند. زمانی که DNA شکافته می‌شود، سلول برای ترمیم خود به فعالیت می‌پردازد. داروهای ویرایش ژن با بهره‌گیری از این فرآیند طبیعی، قسمت آسیب‌دیده‌ی کد ژنتیکی را شناسایی کرده و آن را با یک بخش صحیح جایگزین می‌کنند.

پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ای در حوزه نوآوری رخ داده است. فناوری ویرایش ژن CRISPR-Cas9 که در سال 2012 کشف شد، به سرعت در صنعت زیست‌فناوری مورد استفاده قرار گرفت و شرکت ای‌جِنِسیس در مدت کوتاهی توانست با استفاده از آن، جنین خوک را به گونه‌ای تغییر دهد که اندام‌های آن برای پیوند به انسان مناسب‌تر شود. در سال ۲۰۱۶، گامی مهم در مبارزه با سرطان برداشته شد. دانشمندان توانستند مجوز آزمایش درمانی جدیدی را بگیرند که از تکنولوژی کریسپر-کاس۹ استفاده می‌کرد. در این روش، سلول‌های ایمنی از بدن بیمار خارج شده، با استفاده از کریسپر-کاس۹ تقویت شده و سپس دوباره به بدن بازگردانده می‌شدند تا با سرطان مبارزه کنند.

در سال بعد، دو شرکت دارویی برجسته، یکی از آمریکا و دیگری از سوئیس، همکاری کردند تا با استفاده از فناوری پیشرفته، دارویی برای درمان دو بیماری خونی نادر و خطرناک به نام‌های سلول داسی شکل و بتا تالاسمی تولید کنند. این دارو CTX001 نام دارد. دلیل بروز هر دو بیماری این است که تغییرات ژنتیکی در روند ساخت هموگلوبین، پروتئین حیاتی برای انتقال اکسیژن توسط گلبول‌های قرمز خون، رخ داده است.

داروی CTX001 که اکنون با نام تجاری Casgevy شناخته می‌شود، در ماه نوامبر سال ۲۰۲۳ به عنوان یک درمان یک‌باره وارد بازار دارویی شد. قیمت بسیار بالای این دارو که ۲.۲ میلیون دلار است، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در این روش درمانی، سلول‌های بنیادی خون بیمار گرفته شده و در آزمایشگاه، یک ژن در آن‌ها دستکاری می‌شود تا نوعی هموگلوبین که تنها در دوران جنینی تولید می‌شود، دوباره ساخته شود. سپس این سلول‌های اصلاح‌شده به بدن بیمار بازگردانده می‌شوند. بیمار پس از انجام درمان، قادر می‌شود تعداد کافی گلبول قرمز سالم تولید کند که منجر به کاهش علائم اختلالات خونی می‌شود.

CRISPR-Cas9 تکنولوژی پیشرفته‌ای است، اما مانند هر فناوری دیگری، دارای محدودیت‌هایی است. یکی از این مشکلات، امکان ایجاد برش‌های اشتباه در DNA بیمار به دلیل عدم دقت مولکول راهنمای RNA است. این ابزار با شکستن هر دو رشته DNA، امکان بروز خطا در فرایند ترمیم را افزایش می‌دهد. این خطاها شامل اضافه شدن یا حذف اشتباه اطلاعات ژنتیکی هستند که می‌توانند منجر به بیماری‌هایی مانند سرطان یا اختلال در عملکرد طبیعی سلول شوند.

به منظور کاهش خطرات احتمالی، فناوری در حال بهبود است. یکی از این روش‌ها استفاده از آنزیم‌های نیکاز CRISPR-Cas9 است که برخلاف نسخه اصلی، تنها یک رشته از DNA را برش می‌دهند. از آنجایی که برای ایجاد تغییر ژنتیکی به دو برش نیاز است، استفاده از این آنزیم‌ها به صورت جفت احتمال ایجاد تغییرات ناخواسته را کاهش می‌دهد. دو آنزیم برش مورد استفاده در ویرایش ژن، به ندرت به محل اشتباهی از DNA متصل می‌شوند. علاوه بر این، روش دیگری به نام "ویرایش پایه" امکان تغییر یک حرف از توالی DNA را بدون نیاز به برش فراهم می‌کند.

برخی از تکنیک‌های جدید ویرایش ژن در حال حاضر در محیط‌های بالینی مورد آزمایش قرار می‌گیرند. به‌عنوان مثال، در سال ۲۰۲۲، یک بیمار مبتلا به بیماری ارثی کلسترول بالا، تحت درمان آزمایشی با روش ویرایش پایه قرار گرفت. این بیماری که به صورت ژنتیکی منتقل می‌شود، باعث افزایش سطح کلسترول بد خون می‌شود. دارو VERVE-101 که توسط شرکت Verve Therapeutics ساخته شده است، با تغییر یک حرف از A به G در ساختار ژنتیکی کبد، ژن PCSK9 را غیرفعال می‌کند که این ژن در کنترل سطح کلسترول خون نقش دارد.

شرکت بیم تراپوتیکس مستقر در کمبریج ماساچوست با استفاده از یک روش پیشرفته به نام ویرایش پایه در حال تولید درمان‌هایی برای بیماری‌های مختلف است. این شرکت توانسته است با تغییر چهار حرف از DNA در سلول‌های ایمنی، آن‌ها را برای مبارزه با سرطان خون تقویت کند. همچنین، آن‌ها در حال توسعه محصولی مشابه داروی کاسجوی هستند. شرکت مدعی است که داروی ویرایش پایه آنها در مقایسه با فناوری کریسپر-کاس۹ توانایی بیشتری در افزایش سطح هموگلوبین دارد. نتایج اولیه آزمایش‌های بالینی این دارو برای بیماران در نیمه دوم سال جاری منتشر خواهد شد.

در حوزه تحقیقات پزشکی، روش جدیدی به نام "ویرایش اولیه" در حال ظهور است. این روش با ترکیب آنزیم Cas9 اصلاح‌شده و یک مولکول RNA خاص، قادر است به طور دقیق به بخش مورد نظر DNA رفته و آن را مطابق با الگوی از پیش تعیین‌شده تغییر دهد. در کنار پروتئین کریسپر، آنزیمی به نام رونویست معکوس وجود دارد که وظیفه آن تبدیل اطلاعات ژنتیکی از RNA به DNA است. این آنزیم در محل برش ایجاد شده توسط پروتئین کریسپر، یک توالی DNA دقیق را می‌سازد که منجر به ویرایش ژن می‌شود.

باورنکردنی است که تنها چهار سال و نیم از ارائه مقاله علمی درباره فناوری ویرایش اصلی توسط آزمایشگاه دیوید لیو، دانشمند دانشگاه هاروارد، گذشته و اکنون اولین آزمایش انسانی این فناوری مجوز گرفته است. این خبر را خود او در ماه آوریل در ایکس منتشر کرد. یک شرکت دارویی به نام پرایم مدیسین در ماساچوست در حال تحقیق بر روی دارویی است که امیدوار است بتواند بیماری گرانولوماتوز مزمن را درمان کند. این بیماری نادر و خطرناک باعث ضعف سیستم ایمنی بدن در مقابله با عفونت‌ها می‌شود.

با استفاده از روش ویرایش اولیه، دانشمندان قادر خواهند بود قطعات بزرگی از دی‌ان‌ای را تغییر دهند. این پیشرفت می‌تواند برای درمان بیماری‌هایی مانند هانتینگتون که ناشی از نقص‌های گسترده در ژنوم هستند، بسیار مفید باشد. علاوه بر این، این تکنیک می‌تواند به کاهش هزینه‌های بالای درمان بیماری‌های نادر کمک کند. برخلاف روش‌های سنتی که تنها یک جهش ژنتیکی خاص را هدف قرار می‌دهند، این تکنولوژی جدید قادر است با یک روش درمانی، انواع مختلف جهش‌های ژنتیکی را اصلاح کند. این فناوری به دلیل انعطاف‌پذیری بالا، پتانسیل تصحیح تقریباً ۹۰ درصد از تغییرات ژنتیکی مرتبط با بیماری‌ها را دارد.

پیشرفت‌های اخیر در حوزه ویرایش ژن همچنان ادامه دارد. یکی از این پیشرفت‌ها، روش جدیدی به نام "RNA پل‌زن" است که در مجله نیچر منتشر شده است. این روش از نوع خاصی از RNA استفاده می‌کند که قادر است دو نقطه مشخص در DNA را شناسایی کند: نقطه‌ای که قرار است تغییر در آن ایجاد شود و ژنی که باید جایگزین شود. این تکنیک پیشرفته به دانشمندان اجازه می‌دهد تا قطعات بزرگی از ماده ژنتیکی را به دلخواه اضافه، حذف یا تغییر دهند.

تمام این تکنولوژی‌های جدید در آینده با مشکلات فنی و ایمنی روبرو خواهند بود. یکی از بزرگترین چالش‌ها این است که چگونه داروها را به طور دقیق به قسمت مورد نظر بدن برسانیم. رساندن دارو به سلول‌های خونی، سلول‌های سرطانی، شبکیه و کبد نسبتاً ساده است، اما رساندن دارو به مغز و ریه بسیار پیچیده‌تر است. یکی از راهکارهایی که برای حل مشکل انتقال دارو ارائه شده، استفاده از کپسید است. این ذره بسیار کوچک که توسط شرکت آئرا تراپوتیکس در ماساچوست طراحی شده، دارای پوششی از پروتئین‌های انسانی است. به همین دلیل، می‌تواند بدون ایجاد واکنش شدید سیستم ایمنی، دارو را به بافت‌های مورد نظر منتقل کند.

اگرچه پیشرفت‌های چشمگیری در زمینه داروهای ژنومی حاصل شده است، اما هزینه بسیار بالای این داروها چالش اصلی محسوب می‌شود. به عنوان نمونه، داروی هموژنیکس برای درمان هموفیلی B قیمتی نجومی دارد که حدود 3.5 میلیون دلار است و نسبت به کسجوی یک میلیون دلار گران‌تر می‌باشد. شرکت‌های دارویی بر این باورند که می‌توانند قیمت‌های بالایی برای داروهای خود تعیین کنند، زیرا علاوه بر هزینه‌های سنگین تحقیق و تولید، این داروها به بیماران وعده بهبودی طولانی‌مدت می‌دهند، گرچه دوام اثربخشی این داروها هنوز مورد تردید است.

دلایل منطقی وجود دارد که نشان می‌دهد هزینه‌های بالای فعلی ویرایش ژن ممکن است در آینده کاهش یابد. یکی از راهکارها، تمرکز بر بیماری‌های شایع مانند بیماری قلبی است که تعداد بیماران بیشتری را شامل می‌شود. همچنین، برخی معتقدند که این فناوری به سمت یک ساختار پایه پیش خواهد رفت که بتوان با تغییرات جزئی، آن را برای درمان‌های مختلف به کار برد. این تکنولوژی می‌تواند نیاز به انجام آزمایش‌های بالینی گسترده برای هر داروی جدید را کاهش دهد. اما تا آن زمان، شرکت‌های دارویی به دلیل شرایط اقتصادی بازار تحت فشار هستند و ممکن است مجبور شوند برخی از داروهای امیدوارکننده را کنار بگذارند. با این حال، با توجه به پیشرفت سریع فناوری ویرایش ژن، به نظر می‌رسد که این داروهای جدید در نهایت بر مشکلات خود غلبه کرده و به بازار خواهند آمد.

آمریکا چگونه با استفاده از فناوری هوش مصنوعی توانست سیستمی ایجاد کند که حملات احتمالی طالبان را پیش‌بینی کند؟

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۱۵ مرداد ۰۳
  • ۲۳:۰۷

آمریکا چگونه با استفاده از فناوری هوش مصنوعی توانست سیستمی ایجاد کند که حملات احتمالی طالبان را پیش‌بینی کند؟

پروژه "ریون سنتری" با بهره‌گیری از اطلاعات قابل دسترسی عمومی، به عنوان یک آزمایش موفق در حوزه جمع‌آوری اطلاعات به شمار می‌آید.

در طول تابستان سال ۲۰۲۰، تحلیلگران اطلاعاتی آمریکا که در افغانستان مشغول به فعالیت بودند، یک هشدار جدی از ابزار هوش مصنوعی به نام "ریون سنتری" دریافت کردند. این ابزار چند ماه بود که توسط آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت. هوش مصنوعی هشدار داده بود که احتمال حمله شدید و خونباری که منجر به کشته شدن بین ۲۰ تا ۴۰ نفر شود، در اوایل ماه جولای در جلال‌آباد، مرکز ولایت ننگرهار، بسیار زیاد است. این پیش‌بینی متأسفانه با تأخیر اندکی در دوم آگوست محقق شد، زمانی که گروه تروریستی داعش با حمله به زندان شهر، حدود ۲۹ نفر را به کام مرگ کشید.

پروژه رِیون سِنتری در اکتبر ۲۰۱۹ آغاز شد، زمانی که نیروهای آمریکایی در افغانستان با کاهش شدید منابع انسانی و مالی مواجه بودند. کاهش تعداد سربازان، تعطیلی پایگاه‌ها و محدودیت در دسترسی به اطلاعات، توانایی آن‌ها را برای مقابله با تهدیدات امنیتی کاهش داده بود. در همین زمان، طالبان با افزایش قابل توجه حملات، امنیت منطقه را به خطر انداخته بودند. برای مقابله با این چالش پیچیده، نیروهای آمریکایی تصمیم گرفتند از فناوری نوین هوش مصنوعی استفاده کنند.

خشونت سیاسی تصادفی نیست. یک مقاله منتشر شده در مجله سازمان بین‌المللی توسط اندرو شاور و الکساندر بولفراس در سال ۲۰۲۳ نشان داد که برای مثال، دمای بالای هوا با خشونت در افغانستان و عراق ارتباط دارد. پژوهشگران دریافتند که افزایش شدید دما از ۱۶ به ۳۸ درجه سانتیگراد با رشد قابل توجهی در احتمال حمایت مردان عراقی از اقدامات خشونت‌آمیز علیه نیروهای بین‌المللی، که از طریق نظرسنجی‌ها سنجیده شده بود، همراه است.

پروژه ریون سنتری برای پیشبرد اهداف خود، گروهی از افسران اطلاعاتی باهوش و خلاق را انتخاب کرد و آن‌ها را در محیط پویا و چالش‌برانگیز یک واحد نیروهای ویژه قرار داد تا بتوانند با آزادی بیشتری آزمایش‌ها و نوآوری‌های خود را انجام دهند. آن‌ها تحقیقات خود را با تحلیل الگوهای مداوم حملات شورشیان که از زمان اشغال افغانستان توسط شوروی در دهه ۱۹۸۰ تکرار شده‌اند، آغاز کردند. سرهنگ توماس اسپهر در مقاله‌ای در مجله پارامترها، نشریه کالج جنگ ارتش آمریکا، به تشریح این تحقیق پرداخته است.

با کمک متخصصان فناوری از سیلیکون ولی، یک سیستم هوشمند ساخته شد که با بررسی داده‌های تاریخی خشونت و اطلاعات عمومی مانند وضعیت هوا، محتواهای شبکه‌های اجتماعی، اخبار و تصاویر ماهواره‌ای، توانست ارتباطات بین این داده‌ها را شناسایی کند. مدلی که از این تحقیق به دست آمد، توانست زمان و مکان حملات احتمالی را تعیین کند و همچنین تعداد افرادی که ممکن است در این حملات جان خود را از دست بدهند تخمین بزند.

در ابتدا سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و بروکراسی پیچیده پنتاگون به این تلاش با تردید نگاه می‌کردند (و هنوز هم اطلاعات زیادی در این باره منتشر نکرده‌اند). اما سرهنگ اسپهر که در آن زمان مسئول ارشد اطلاعاتی ناتو در افغانستان بود، اعلام کرده است که نتایج این پروژه بسیار چشمگیر بوده است. تا اکتبر ۲۰۲۰، این مدل به مرحله‌ای رسید که توانست احتمال وقوع حملات را با دقت ۷۰ درصد پیش‌بینی کند. این بدان معناست که وقتی مدل پیش‌بینی می‌کرد که احتمال وقوع حمله بسیار بالاست (بین ۸۰ تا ۹۰ درصد)، در ۷۰ درصد مواقع این پیش‌بینی درست از آب درمی‌آمد. این سطح از عملکرد قابل مقایسه با تحلیلگران انسانی است، اما این مدل با سرعت بسیار بیشتری قادر به انجام این کار بود.

انشو روی، مدیرعامل شرکت رومبوس پاور، توضیح می‌دهد: "من در تلاش بودم دلیل موفقیت چشمگیر این سیستم را درک کنم. پس از تجزیه و تحلیل دقیق، متوجه شدیم که داده‌های شهرها حاوی نشانه‌هایی است که نشان می‌دهد سیستم به نوعی توانسته است از الگوهای موجود در شهرها استفاده کند." ماهواره‌هایی که نور را تشخیص می‌دهند، متوجه خواهند شد که شدت نور در کل شهرها پیش از یک حمله کاهش می‌یابد. با این حال، برخی مناطق که سابقه فعالیت‌های دشمن را دارند، افزایش نور خواهند داشت که نشان‌دهنده فعالیت‌های مشکوک است. ماهواره‌های رادار دهانه مصنوعی SAR با ارسال امواج رادار و دریافت بازتاب آن‌ها از سطوح فلزی می‌توانند افزایش تعداد خودروها در یک منطقه را تشخیص دهند. علاوه بر این، ماهواره‌های دیگر نیز افزایش میزان گاز دی‌اکسید کربن را نشان می‌دهند، اما علت دقیق این افزایش هنوز مشخص نشده است.

یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که احتمال وقوع حملات در دمای بالاتر از ۴ درجه سانتی‌گراد، در شرایط نور کم ماه و نبود باران افزایش می‌یابد. سرهنگ اسپهر معتقد است که در برخی موارد، حملات اخیر از نظر مکان، ترکیب نیروهای مهاجم، زمان وقوع و حتی نوع سلاح‌ها با حملات شوروی در دهه ۸۰ تطابق کامل دارد. بر اساس گفته‌های سرهنگ اسپهر، سیستم هوش مصنوعی ریون سنتری بدون نیاز به آموزش خارجی توانایی یادگیری و بهبود عملکرد داشت. این سیستم که در آگوست ۲۰۲۱ به دلیل خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان غیرفعال شد، اطلاعات و تجربیات ارزشمندی را جمع‌آوری کرده بود.

تحلیلگران انسانی به خروجی سیستم به عنوان یک پاسخ قطعی اعتماد نمی‌کردند. در عوض، از آن به‌عنوان یک سرنخ برای استفاده از سیستم‌های سری مانند ماهواره‌های جاسوسی و شنود ارتباطات استفاده می‌کردند تا اطلاعات دقیق‌تری درباره منطقه مورد نظر جمع‌آوری کنند. هنگام ورود تحلیلگران جدید به تیم، آن‌ها را با دقت در مورد نقاط ضعف و محدودیت‌های مدل اطلاعات می‌دادیم. آقای روی توضیح می‌دهد که مدل در برخی مناطق به دلیل کمبود اطلاعات تاریخی، دقت پایینی داشت. به عبارت دیگر، بدون داده‌های کافی، حتی بهترین مدل‌ها نیز نمی‌توانند پیش‌بینی دقیقی ارائه دهند.

با گذشت سه سال از غیرفعال شدن سیستم رِیون سِنتری که وظیفه پیش‌بینی حملات را بر عهده داشت، نیروهای نظامی و سازمان‌های اطلاعاتی تلاش‌های گسترده‌ای برای توسعه هوش مصنوعی جهت پیش‌بینی حملات آغاز کردند. بسیاری از این مدل‌های هوش مصنوعی در مدت اخیر به بلوغ رسیده‌اند. یک مقام اطلاعاتی بریتانیا اظهار داشته است که در صورت وجود این الگوریتم‌ها در زمان پیش از تهاجم روسیه به اوکراین، می‌توانستیم از این حمله جلوگیری کنیم یا حداقل آمادگی بیشتری برای مقابله با آن داشته باشیم. "در گذشته، تکنولوژی ما قادر به ردیابی دقیق برخی اهداف نبود." چهار سال پیش، تصاویر راداری ماهواره‌ای با وضوح پایین بودند، اما اکنون می‌توانیم تصاویری با وضوح بسیار بالا تهیه کنیم که قادر به تشخیص اشیاء بسیار کوچک است. آقای روی می‌گوید مدلی مثل Raven Sentry که با استفاده از داده‌های واقعی میدان جنگ اوکراین آموزش دیده است، به‌سرعت به هوش مصنوعی پیشرفته‌ای تبدیل خواهد شد.

سرهنگ اسپهر توضیح می‌دهد که این مسئله به سادگی یک خط مستقیم پیش نمی‌رود. او می‌گوید: "همانطور که شورشیان عراقی با استفاده از روش‌های ابتدایی توانستند قابلیت‌های دیداری هواپیماهای پیشرفته آمریکایی را مختل کنند و چریک‌های ویتنامی با حفر تونل از تکنولوژی نظارت هوایی فرار کردند، دشمنان آینده نیز با استفاده از روش‌های خلاقانه می‌توانند سیستم‌های پیچیده هوش مصنوعی را گمراه کنند و داده‌های ورودی به آن را آلوده نمایند." با وجود برتری تکنولوژیکی چشمگیر آمریکا و ناتو، طالبان موفق شد در افغانستان پیروز شود که نتیجه‌ای غیرمنتظره بود.

اکونومیست : فایده ی اهدای جوایز صنعتی چیست؟

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۱۵ مرداد ۰۳
  • ۱۱:۲۸

فایده ی اهدای جوایز صنعتی چیست؟

محیطی پر از نوشیدنی‌های الکلی، افراد در حال رقص و تعریق، و دیوارهای شفاف

جوایز صنعتی که به طور بی‌رویه و اغلب بی‌معنی برگزار می‌شوند، نشان دهنده وضعیت ناامیدکننده‌ای از جامعه هستند. با این حال، این جوایز همچنین بازتابی از ارزش‌ها و انگیزه‌های کارمندان هستند.

مشخص است که چقدر این مراسم‌ها خنده‌دار و بی‌معنی هستند. آن‌ها سعی می‌کنند مثل مراسم جایزه‌های تلویزیونی پر زرق و برق باشند، اما فاقد هرگونه جذابیت و هیجان هستند. برخلاف بازیگران و خواننده‌های معروف که با اعتماد به نفس روی فرش قرمز می‌درخشند، شرکت‌کنندگان این مراسم‌ها اغلب احساس ناراحتی و دست و پا گیر دارند. آن‌ها با کت و شلوارهای اجاره‌ای و پاپیون‌های قلابی، بیشتر به فکر پس دادن لباس‌ها هستند تا لذت بردن از مراسم. گاهی اوقات در این جمع، ناگهان کسی با کفش پاشنه بلند جدیدش زمین می‌خورد و به طور غیرمنتظره‌ای از دیدها پنهان می‌شود. همه هیجان‌زده هستند، اما دلیل اصلی این هیجان، نوشیدنی‌های رایگان است. همه کمی عرق کرده‌اند.

وقتی مشخص می شود که مجری برنامه شب کیست، همه با کنجکاوی منتظر می مانند تا ببینند چه کسی است. اما وقتی چهره مجری را می بینند، برای لحظه ای همه جا ساکت می شود و بعد همه با تعجب می پرسند "این فرد کیست؟" مجری سعی می کند اهمیت کار همه نامزدها را با جدیت مطرح کند (مثل اینکه دنیا به صنعت کامپوزیت وابسته است، یا جوش شیرین فقر را حل می کند!) اما مهمان ها مشغول نوشیدن نوشابه و دزدکی برداشتن منو هستند.

پس از آن، قسمت اصلی مراسم آغاز می‌شود. در این مرحله، جوایز به برندگان اعطا می‌شود و عکس‌های نامزدها بر روی پرده نمایش داده می‌شود تا بینندگان بتوانند چهره واقعی آن‌ها را بدون تأثیر الکل (و با ظاهر جوان‌تر) مشاهده کنند. برخی از دسته‌های جایزه آنقدر غیرمعمول هستند که انسان شک می‌کند که آیا این یک شوخی است یا خیر. صنعت آب بریتانیا به طرز عجیبی برای کسب جایزه‌ای به نام "بهترین طرح کاهش نشت آب سال" رقابت می‌کند. صنعت عروسی هم جایزه‌ای برای بهترین محل برگزاری عروسی در انبار اهدا می‌کند. برخی جوایز دیگر حتی از این‌ها معتبرتر هستند. برای مثال، "جایزه عالی" بالاترین افتخار در "جوایز آجر" است.

هیچ کس معتقد نیست که این رقابت بدون تبعیض برگزار می‌شود. احتمالاً نامزدها به صورت خود انتخابی وارد رقابت می‌شوند، زیرا اغلب خودشان برای شرکت در مسابقه اقدام می‌کنند. علاوه بر این، روش انتخاب برندگان معمولا مشخص نیست. شرکت در مراسم اهدای جوایز بسیار گران است و برگزارکنندگان تلاش می‌کنند تا جوایز را به طور عادلانه توزیع کنند. هرچند، این بدان معنا نیست که همه باید برنده شوند. شرکت‌هایی که هزینه زیادی برای خرید میزهای ویژه و جایگاه‌های برتر پرداخت می‌کنند، معمولاً انتظار دارند که این سرمایه‌گذاری برای آن‌ها بازدهی داشته باشد.

برندگان به این مسائل توجهی ندارند. (بازنده‌ها سعی می‌کنند با رفتار بزرگوارانه خود را برتر نشان دهند و سپس با نوشتن ستون‌های انتقادی انتقام بگیرند.) وقتی نامشان اعلام می‌شود، با عجله به جلو می‌روند و لبخندی تصنعی می‌زنند. شرکت کنندگان با در دست داشتن یک قطعه بزرگ پلکسی گلاس به جایگاه های خود بازمی گردند. همکاران با اشتیاق فراوان برای بررسی دقیق آن مانند یک اثر باستانی دور هم جمع می شوند. پس از اتمام همه موضوعات، افراد حاضر در جلسه و شوخی های کم مزه، مجری برنامه را به پایان می رساند. برای نوشیدن آخرین نوشیدنی، شرکت کنندگان به سمت بار می روند. با امیدواری از رایگان بودن نوشیدنی سوال می کنند.

اگر این مراسم‌ها اینقدر پوچ و بی‌مفهوم هستند، چرا همچنان برگزار می‌شوند؟ پاسخ ساده است: تفریح و افزایش اعتبار. برای مثال، اگر در صنعت آجر فعالیت می‌کردید، قطعا دوست داشتید بگویید که برنده جایزه عالی شده‌اید تا رزومه یا سی وی CV خود را تقویت کنید. جوایز می‌توانند به بازسازی تصویر بخش‌هایی از شرکت‌ها که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند، کمک کنند. همچنین، برای شرکت‌هایی که هزینه‌های زیادی برای حضور در مراسم جایزه می‌پردازند، این رویدادها فرصتی برای تبلیغات با هزینه کم است.

اما مراسم اعطای جوایز نه تنها جنبه تشریفاتی دارند، بلکه نقش مهمی در برآورده کردن نیازهای عمیق کارکنان ایفا می‌کنند. آن‌ها به کارکنان نشان می‌دهند که تلاش‌های آن‌ها دیده شده و ارزش‌گذاری می‌شود، حتی اگر این قدردانی کامل نباشد. اینکه رئیس یا صنعت به عنوان یک فرد موفق به شما نگاه کند، می‌تواند انگیزه و رضایت شغلی شما را افزایش دهد. جوایز به افراد کمک می‌کنند تا احساس کنند بخشی از یک هدف بزرگ هستند. این جمعیتی که اینجا گرد آمده‌اند، نمایندگان صنعتی هستند که نقش مهمی در جامعه دارد و به همین دلیل شایسته تقدیر و جشن است.

جوایز علاوه بر تقدیر از افراد، می‌توانند حس تعلق به یک گروه را تقویت کنند. رقابت، عنصری کلیدی در سیستم اقتصادی سرمایه‌داری است، اما برای بسیاری از کارکنان، این رقابت به صورت انتزاعی تجربه می‌شود. مراسم اعطای جوایز، با ایجاد فضایی رسمی و رقابتی، تصویری کوچک از این رقابت واقعی را ارائه می‌دهند. در فضایی دوستانه و رقابتی، که با دستمال‌های تا شده به شکل گل تزئین شده است، نامزدها از شرکت‌های مختلف مقابل هم قرار می‌گیرند. برندگان به عنوان افراد موفق جشن گرفته می‌شوند و بازنده‌ها دلداری می‌گیرند. جوایز ممکن است از نظر محتوا بی‌معنی به نظر برسند، اما از نظر روانشناختی نقش مهمی در ایجاد حس تعلق و انگیزه در کارکنان دارند.

 

تلاش آشکار برای پاک کردن یادآوری یک سانحه هوایی بسیار غم‌انگیز در چین

  • فاضل احمدزاده
  • يكشنبه ۱۴ مرداد ۰۳
  • ۱۴:۰۵

تلاش آشکار برای پاک کردن یادآوری یک سانحه هوایی بسیار غم‌انگیز در چین

چین با حذف اخبار مربوط به بلایا از رسانه‌ها، سعی در پنهان کردن آن‌ها دارد

تنها بقایای سوخته چند درخت و شاخه که زیر پوشش سرخس‌های جوان قرار دارند، نشان‌دهنده فاجعه‌ای است که حدود دو سال پیش در این دره جنوبی چین رخ داده است. هیچ یادمانی برای 132 مسافری که در پرواز داخلی از کونمینگ به گوانگجو در حال سفر بودند، ساخته نشده است. آن‌ها در بعدازظهر 21 مارس 2022 زمانی که هواپیمای بوئینگ 737 چین شرقی با سرعت بسیار بالا به طور عمودی به زمین برخورد کرد، جان باختند.

یک جاده خاکی و بی‌نشان به محل سقوط در استان جنوبی گوانگشی منتهی می‌شود که از میان باغ‌های مرکبات و درختان اکالیپتوس روستای مولانگ عبور می‌کند. برای مدتی، این محل قبلاً با دیوار فلزی محصور شده بود. اما اکنون کشاورزان با موتورسیکلت از ورودی ها عبور می‌کنند تا به مزارع خود برسند. با این حال، کنترل‌ها همچنان برقرار هستند. وقتی چگوآن در یک بعدازظهر اخیر به سمت دهانه رفت، معاون رئیس کمیته حزب کمونیست روستا که مانند بیشتر مردم محلی نام خانوادگی مو را دارد، به او نزدیک شد. آقای مو در حالی که با گوشی خود از ستون‌نویس فیلم می‌گرفت، توضیح داد: "ما اینجا خیلی به امنیت کشور اهمیت می‌دهیم." روستاییان به دستور دولت برای گزارش "افراد غریبه، جاسوس‌ها و غیره" به او از ورود یک خارجی خبر داده بودند. وی افزود، اهالی محل از گفتن چیزی درباره سقوط هواپیما خودداری می‌کنند.

تا به این لحظه، مسئولان چینی هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای برای این حادثه هوایی ارائه نکرده‌اند. آنها تأیید کرده‌اند که هواپیما، خدمه و شرایط جوی قبل از پرواز در وضعیت نرمال بوده‌اند. تصاویر ضبط شده از لحظه سقوط نشان می‌دهد که هواپیما بدون انفجار یا تکه تکه شدن به زمین برخورد کرده است. با وجود اینکه شرکت بوئینگ در حال حاضر با مشکلات مربوط به ایمنی مواجه است و شهرتش خدشه‌دار شده، اما هیچ‌گونه اطلاعیه یا هشدار ایمنی در رابطه با سانحه هوایی سال 2022 از سوی شرکت‌های بوئینگ و چین شرقی منتشر نشده است. این هشدارها معمولاً برای آگاه‌سازی سایر شرکت‌های هواپیمایی از خطرات احتمالی صادر می‌شوند. به نظر متخصصان هواپیمایی، تنها توضیح منطقی برای این سانحه، "عمل عمدی خلبان" است. همان متخصصانی که پیش‌تر موضوعی را مطرح کرده بودند، اشاره می‌کنند که چین به طور قابل توجهی بر روی نظارت بر سلامت روان خلبانان تمرکز کرده است. این موضوع با برگزاری جلسات تخصصی درباره بیماری‌های روانی در اجلاس ایمنی پرواز آسیا-اقیانوسیه که در ماه آگوست به میزبانی مشترک چین برگزار می‌شود، مشخص می‌شود.

خودکشی خلبان پیش از این نیز منجر به فجایع هوایی شده است، همانطور که در حادثه هواپیمایی جرمن‌وینگز در سال ۲۰۱۵ رخ داد. در این حادثه، کمک‌خلبان هواپیما را عمداً به کوه کوبید و ۱۵۰ نفر جان باختند. با این حال، دولت چین از همان آغاز، پرسش‌های مربوط به احتمال سقوط عمدی پرواز MU5735 شرکت هواپیمایی چین شرقی را رد کرده و این پرسش‌ها را شایعه‌پراکنی خوانده است. متأسفانه، مقامات چینی از بررسی علل دیگر این حادثه خودداری کرده‌اند و به نظر می‌رسد تلاش می‌کنند این فاجعه را به فراموشی بسپارند. پس از سقوط هواپیما، گروهی از افراد با گرایشات ملی‌گرایانه در فضای آنلاین به شدت به خبرنگارانی که با خانواده‌های قربانیان مصاحبه کرده بودند، حمله کردند. از آن زمان تاکنون، خانواده‌های قربانیان و وکلای آن‌ها نتوانسته‌اند فشار لازم را برای پاسخگویی شرکت هواپیمایی دولتی چین شرقی ایجاد کنند. با وجود الزامات بین‌المللی برای ارائه گزارش‌های سالانه درباره تحقیقات سوانح هوایی، گزارش‌های چین در سالگردهای اول و دوم بسیار مختصر و غیرقابل قبول بود. مقامات دولتی دلیل این امر را پیچیدگی حادثه و نیاز به زمان بیشتر اعلام کرده‌اند.

چاگوآن برای تماشای صحنه فاجعه به گوانگشی سفر نکرد. هدف او بررسی نحوه عملکرد فراموشی تحمیلی در سطح زمین بود. این سوال ارزش پرسیدن دارد زیرا فراموشی تحمیلی در چین شی جین پینگ جسورتر می‌شود. رهبران حزب سنتی پنهان‌کاری داشتند و در مواقع بحران، اطلاعات را مخفی می‌کردند. با این حال، در آغاز دوران اصلاحات و با گرایش چین به اقتصاد بازار و تعامل با جامعه جهانی، رسانه‌ها، وکلا، سازمان‌های مردم‌نهاد و برخی مقامات دولتی شروع به پرسشگری از دولت کردند. در سال ۲۰۱۱، تصادف شدیدی بین دو قطار سریع‌السیر در نزدیکی شهر ونژو رخ داد که منجر به کشته شدن چهل نفر شد. مقامات راه‌آهن پس از هشت ساعت تلاش برای یافتن بازماندگان، جستجو را متوقف کرده و برخی از واگن‌های قطار را در گودالی دفن کردند. با این حال، به دلیل اعتراضات شدید عمومی و انتقادهای رسانه‌ای، آن‌ها مجبور شدند عملیات جستجو را از سر بگیرند. پس از بیست و یک ساعت جستجو، یک دختر بچه دو ساله زنده پیدا شد. همچنین، واگن‌های دفن شده را از زیر خاک بیرون آوردند.

در زمان ریاست‌جمهوری آقای شی، رسانه‌های دولتی تحت کنترل شدید سیاسی و سانسور قرار دارند و حزب توانایی پنهان‌سازی حتی بزرگترین فجایع را دارد. پس از حذف ناگهانی محدودیت‌های شدید کرونایی در چین در اواخر سال ۲۰۲۲، بسیاری از پزشکان ادعا می‌کنند که از ثبت کووید-۱۹ به عنوان علت مرگ ممنوع شده‌اند. در ادامه، برای جلوگیری از اینکه محققان مستقل بتوانند تعداد مرگ و میرهای بیش از حد در دوران کاهش شیوع کرونا را محاسبه کنند، مقامات کشوری انتشار آمار سوزاندن اجساد را متوقف کردند.

 

حکومت خودکامه، استفاده از فناوری و دیدگاه بدبینانه در عمل

با وجود کنترل‌های شدید در مولانگ، آزادی کامل وجود ندارد. آقای مو، در سفر به روستا با یک خارجی، به انتقاد از تاکید غرب بر آزادی پرداخت و گفت که در چین باید از دستورات امنیتی پیروی کرد. او همچنین ادعا کرد که روستاییان به دلیل حضور او چیزی نخواهند گفت، اما این ادعا نادرست بود. با وجود سکوت بسیاری از مردم محلی، برخی از آنها حاضر به صحبت در مورد حادثه شدند. یک روستایی مسن به یاد آورد که چگونه برای کمک به سانحه هواپیما عجله کرده و سپس شاهد عزاداری خانواده‌های قربانیان در مولانگ بوده است. با حضور آقای مو، این روستایی با این عقیده موافق بود که نبود یک بنای یادبود فیزیکی برای چنین فاجعه‌ای عجیب است و افزود: "اگر این تعداد نفر در یک جنگ کشته شده بودند، قطعاً یک یادمان ساخته می‌شد." وقتی از او پرسیده شد که چرا چنین بنایی ساخته نشده است، پاسخ داد: "چگونه می‌توانم توضیح دهم؟ من فقط یک کشاورز ساده هستم."

فاجعه‌های بزرگ تأثیر عمیقی بر مردم می‌گذارند و رهبران از این موضوع آگاهند. آن‌ها با ایجاد فضای سکوت، تلاش می‌کنند تا برخی موضوعات را از دستور کار خارج کنند. در حال حاضر، شهروندان بیشتر از گذشته با مخالفت کردن متحمل ضرر می‌شوند. اگر افراد در فضای مجازی درباره موضوعات ممنوعه صحبت کنند، ممکن است دسترسی آن‌ها به اپلیکیشن‌های ضروری برای زندگی روزمره در چین مانند پیام‌رسانی، خرید و امور مالی قطع شود. در این شرایط، زمان به نفع حکومت است. محل سقوط مولانگ در حال پوشیده شدن توسط پوشش گیاهی است و به زودی هیچ اثری از آن باقی نخواهد ماند.

شهرهای هند هیچ آمادگی‌ای برای فاجعه‌ای که در راهه، ندارن.

  • فاضل احمدزاده
  • شنبه ۱۳ مرداد ۰۳
  • ۱۳:۱۶

شهرهای هند هیچ آمادگی‌ای برای فاجعه‌ای که در راهه، ندارن

در اکونومیست فارسی ، ترجمه تخصصی اخبار سایت اکونومیست The Economist را می خوانید.

متن انگلیسی خبر، به درخواست شما از طریق راه های ارتباطی، برای شما ارسال خواهد شد.

خبر اکونومیست درباره هند

 

انگار که بدبیاری‌ها پشت سر هم میاد.
 

شهرهای هند هیچ آمادگی‌ای برای فاجعه‌ای که در راهه، ندارن.
 

شهر بمبئی که به عنوان ثروتمندترین، پر جمعیت ترین و آزادترین شهر هند شناخته میشه، در واقع نمایانگر شدیدترین شکل مشکلات متعددی است که شهرهای این کشور با اون‌ها دست و پنجه نرم می‌کنن.
 

این شهر در هفته‌های اخیر تحت تاثیر بارش‌های سیل‌آسای موسمی قرار گرفته که باعث آبگرفتگی شدید و تخریب جاده‌ها شده است. سیستم حمل و نقل عمومی آن با ازدحام غیرقابل تحمل مواجه است. روزانه به طور متوسط هفت نفر در قطار شهری جان خود را از دست می‌دهند.
 

دولت معتقد است که افزایش ساخت و ساز، راه حل مسئله است. با این حال، سرمایه‌گذاری سنگین روی زیرساخت، اگرچه ضروری است، نمی‌تواند به تنهایی مشکل را برطرف کند.
 

ایده ساخت خطوط مترو و بزرگراه‌های ساحلی در بمبئی به دهه 1960 برمی‌گردد، زمانی که جمعیت شهر کمتر از 5 میلیون نفر بود. اما اکنون با جمعیت تقریبی 20 میلیونی، نیاز به این زیرساخت‌ها بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

 

با این همه، پیش‌بینی می‌شود که جمعیت شهرنشین تا سال 2050 به دو برابر افزایش یابد. اما هند برای این رشد جمعیت آماده نیست.

درگذشت رئیس جمهور (رئیسی)، معادلات سیاسی ایران را بر هم می زند

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۷ خرداد ۰۳
  • ۲۰:۲۱

درگذشت رئیس جمهور (رئیسی)، معادلات سیاسی ایران را بر هم می زند

فرزند رهبر احتمالا سود خواهد برد.

منبع خبر

ترجمه: فاضل احمدزاده - اکونومیست فارسی

 

اگر رهبر معظم، آیت الله علی خامنه ای، در زمان قرائت پیام تسلیت خود برای رئیس جمهور فقید، اندکی از جدیت چهره‌اش می‌کاست، شاید ایرانیان بیشتری باور می‌کردند که درگذشت رئیس جمهور تنها یک حادثه بوده است. حتی مقامات آقای خامنه ای هم، نحوه برخورد سرسری او با مرگ ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران، در سانحه سقوط بالگرد در ۱۹ مه را با هق‌هق غیرقابل کنترل رهبر پس از ترور چهار سال پیش فرمانده ارشدش، قاسم سلیمانی، مقایسه کردند. رهبر در سخنرانی روز بعد، زمان بیشتری را به غزه اختصاص داد تا به فقدان ابراهیم رئیسی. در مراسم تشییع جنازه رئیسی، وزیر کشور گفت که مرگ رئیس جمهور "به راحتی قابل مدیریت" است.

تلاش‌های امدادرسانی، تردیدهای ایرانیان را افزایش داد. امدادگران هلال احمر از اینکه از ورود تیم‌های امداد هوایی برای جستجوی رئیس‌جمهور جلوگیری شده و آنها مجبور شده‌اند با پای پیاده حرکت کنند، حیرت‌زده شدند. آنها همچنین نمی‌توانستند باور کنند که با تأخیر به محل برسند. بسیاری در ایران همچنین این موضوع را عجیب می‌دانستند که دو بالگرد اسکورت‌کننده رئیس‌جمهور سالم به تبریز بازگشتند. یک فرد مطلع از رژیم می‌گوید: «حتی تحت تحریم‌ها، هواپیمای رئیس‌جمهور تحت کنترل‌های دقیق قرار می‌گیرد.» گزارش‌های اولیه درباره « فرود سخت» و عکس‌هایی که مقامات منتشر کردند، گمراه‌کننده بود. در واقع بالگرد منفجر شده بود.

"آقای خامنه ای تمام تلاش خود را برای کم اهمیت جلوه دادن این بحران – یا هر بحران دیگری – به کار خواهد بست. او پیر است و دغدغه اصلی‌اش این است که چه کسی پس از او رهبر معظم خواهد شد. نزدیک به ۹۰ میلیون ایرانی از شوک‌های پی‌درپی که کشورشان را مختل می‌کند، خسته شده‌اند. از زمان ترور سردار سلیمانی، ارزش پول ملی آن‌ها بیش از نصف کاهش یافته است. اعتراضات گسترده‌ای علیه گشت‌های ارشاد جمهوری اسلامی شکل گرفته است. و آیت‌الله‌ها از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، اولین حمله مستقیم خود را علیه اسرائیل انجام داده‌اند. "ما فقط خواهان ثبات هستیم"، این حرف یک هنرمند در تهران، پایتخت ایران است.  آقای خامنه ای، برای اثبات اینکه دست چپش همچنان پشت فرمان محکم است (دست راست او در سوءقصد دهه ۱۹۸۰ فلج شد)، به سرعت یک رئیس جمهور موقت و یک وزیر خارجه جدید معرفی کرد. مغازه ها باز ماندند. بورس اوراق بهادار ایران که برای آن روز تعطیل شده بود، پس از بازگشایی با افزایش [قیمت سهام] روبرو شد. به گفته یک استاد دانشگاه در تهران، ارزش پول ایران به طور موقت سقوط کرد، اما سپس دوباره احیا شد. "آنها نشان می دهند که همه چیز طبق روال است."

با توجه به شرایط، رواج پیدا کردن تئوری‌های توطئه اجتناب‌ناپذیر بود. با این حال، آسودگی خاطر نه چندان پنهان برخی از اطرافیان آقای خامنه ای، ایرانیان را شگفت‌زده کرده است. از میان پنج رئیس‌جمهوری که آقای خامنه ای داشته‌اند، آقای رئیسی وفادارترین آنها به شمار می‌رفت. بسیاری او را به عنوان جانشین احتمالی رهبر [مقام معظم رهبری] پیش بینی کرده بودند. برای چندین دهه، آقای خامنه ای او را به عنوان فردی بله‌قربان‌گو در قلب دولت پنهان خود پرورش داده بود. او هم فاقد کاریزما و هم فاقد زیرکی بود. به گفته یک کارشناس ایرانیِ در تبعید، او شخصیتِ دستگیره درِ اتاق را داشت. اما برای رهبر معظم، آقای رئیسی تمام گزینه‌ها را داشت. او یک سیاستمدار مطیع، روحانی و سادات، یعنی از نوادگان پیامبر بود. کلیدی‌ترین نکته این است که او [رئیسی] هیچ پسری برای برپایی یک سلسله‌ی رقیب نداشت. او دادستان و قاضی‌ای بود که حکم اعدام هزاران نفر از دشمنان رژیم را صادر کرد. آقای خامنه‌ای، آقای رئیسی را به عنوان رئیس امپراتوری عظیم تجاری خود منصوب کرد؛ مجموعه‌ای که بر بزرگترین حرم امام رضا در شهر دوم ایران، مشهد، نظارت دارد. سپس او را رئیس قوه قضائیه کرد و در نهایت، انتخابات نمایشی سال ۲۰۲۱ را که او را به ریاست جمهوری رساند، مهندسی کرد. آقای رئیسی چهره‌ی ایده‌آلی را به خود گرفته بود؛ او اداره امور کشور را به بیت آقای خامنه ای، که توسط پسرش مجتبی اداره می‌شود، واگذار کرد.

اما همه چیز طبق نقشه پیش نرفت. به نظر مجتبی، یکی دیگر از مدعیان جانشینی، آقای رئیسی داشت از او پیشی می‌گرفت. آقای رئیسی با اینکه صلاحیت‌های لازم را نداشت، خود را آیت‌الله خطاب می‌کرد، که یکی از الزامات رهبر شدن است. (آقای خامنه ای با مفهومی خاص، این لقب را در تمجیدنامه‌اش ذکر نکرد. طرفداران رئیسی، همسر او را با لقب «بانوی اول» که تاکنون در ایران ناشناخته بود، خطاب می‌کردند؛ لقبی که برای همسران روسای جمهور در برخی کشورها به کار می‌رود. او همچنین از حمایت پدرزن قدرتمندش، احمد علم‌الهدی، که برجسته‌ترین روحانی شرق ایران است، برخوردار بود. اعتماد به نفس او به حدی بود که علنا با آقای محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس وقت و از بستگان نزدیک آقای خامنه ای که روابط تجاری با بیت داشت، به رویارویی پرداخت. اخیراً جایگاه بین‌المللی او نیز ارتقا یافته بود. ایشان در راستای بهبود روابط ایران با همسایگان تلاش بسیاری کرد و به عربستان سعودی و اخیراً آذربایجان سفر نمود (در مسیر بازگشت از همین سفر ترور شد). وی همچنین هدایت هیئت‌های اعزامی به سازمان ملل در نیویورک و پکن را بر عهده داشت. همانطور که در فارسی ضرب المثلی وجود دارد که «کسی که بالندگی داشته باشد، دم درمی‌آورد»، او در حال کسب اعتبار و نفوذ روز افزون بود.

برخی در بیت همچنین بیم آن را داشتند که جمعی قدرتمند از دشمنان آقای علی خامنه‌ای در درون حاکمیت، پیرامون آقای ابراهیم رئیسی گرد هم آیند. این دشمنان شامل روحانیونی هستند که از تبدیل شدن انقلاب علیه سلطنت به یک سلسله‌ی دیگر توسط خاندان خامنه‌ای نگرانند؛ همچنین شامل سرداران ملی‌گرای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌شود که از هدر دادن انرژی خود برای مسائل کم‌اهمیت مانند اجرای حجاب اجباری خسته شده‌اند؛ و حتی خانواده‌های قدرتمندی مانند رفسنجانی‌ها را نیز در بر می‌گیرد که در جدال‌های قدرت پیشین با آقای خامنه‌ای شکست خورده‌اند، اما همچنان بخش اعظمی از ثروت خود را حفظ کرده‌اند. به گفته‌ی یک وزیر سابق ایرانی، «برنده‌ی مرگ رئیسی، مجتبی [= فرزند آقای خامنه‌ای] است.»

رژیم ایران برای مقابله با هرگونه بی‌ثباتی پس از مرگ آقای رئیسی، ابزارهای زیادی در اختیار دارد. طبق قانون اساسی، ایران ۵۰ روز برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مهلت دارد. رای گیری برای 8 تیر تعیین شده است. اما آقای خامنه‌ای در دستکاری نتایج مهارت دارد. شورای نگهبان، یک نهاد نظارتی، تمایل دارد تنها به نامزدهای مورد علاقه او اجازه حضور در انتخابات را بدهد. (در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، این شورا همه نامزدها به جز هفت نفر از صدها نامزد را رد صلاحیت کرد.) دادگاه‌های انقلاب با مخالفان در حوزه‌های علمیه و سپاه پاسداران که با گرایش خودکامه‌تر رژیم مخالف هستند، برخورد می‌کنند.
از نامزدهای احتمالی می‌توان به محمد مخبر، رئیس جمهور موقت جدید، یک دیوان‌سالار وفادار که امپراتوری‌های تجاری عظیم بیت رهبری را مدیریت کرده است، یا سعید جلیلی، یک محافظه‌کار تندرو و نامزد سابق ریاست جمهوری اشاره کرد. سابقه آن‌ها در سوء مدیریت اقتصادی و تعصب به ترتیب ممکن است میزان مشارکت را کاهش دهد، اما به نظر می‌رسد آقای خامنه‌ای از رای‌دهی ضعیف انتخابات اخیر چندان نگران نیست. برای او، قدرت تئوکراتیک ولایت فقیه، با فقدان پاسخگویی، بر نهادهای منتخب اولویت دارد.

مجلس خبرگان، نهادی که رهبر را انتخاب می‌کند، حالا که آقای رئیسی دیگر عضویت یا نامزدی ندارد، شاید پذیرای آقای مجتبی باشد. اما پسر آقای خامنه‌ای برای غلبه بر مخالفت‌های داخلی با جانشینی‌اش، همچنان به نوعی مشروعیت مردمی نیاز دارد. این [چنین سناریویی] به نظر یک مبارزه سخت و طاقت‌فرسا می‌رسد. اکثر ایرانیان از رژیمی که آنها را از اقتصاد جهانی جدا کرده، پس‌اندازهایشان را از بین برده، از پلیس امنیت اخلاقی برای آزار و اذیت آنها، گاهی تا سر حد مرگ، استفاده کرده و درگیر جدال‌های داخلی است، خسته شده‌اند. بسیاری با شکلک‌های به هم زدن لیوان‌های شامپاین، مرگ رئیس‌جمهورشان را جشن گرفتند و به تمسخر او در مرگ نیز همانند زندگی‌اش ادامه دادند. فردی بذله‌گو با دانش اندکی از شکسپیر، آنلاین پست گذاشت که ”خروج با تعقیب خرس“، با این امید که حیوانات وحشی کوهستان پیش از تیم‌های امداد او را پیدا کنند. فرد دیگری به سرعت صحنه را در قالب یک آهنگ روایت کرد.

یکی از راه‌های احتمالی برای رهبر معظم آتی برای برقراری مجدد ارتباط با مردم ایران، بازگرداندن مقامات محبوبی است که رژیم به حاشیه رانده است. تنها یک روز پس از مرگ آقای رئیسی، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق که در سال ۲۰۱۵ توافق هسته‌ای با آمریکا و سایر قدرت‌های جهانی را مذاکره کرد، از چنگ محافظان مسلح مستقر در مقابل درب منزلش خارج شد تا مصاحبه‌ای در تلویزیون دولتی انجام دهد. (او وظیفه‌شناسانه سقوط را به تحریم‌های آمریکا علیه قطعات یدکی بالگرد نسبت داد.) محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور پیشین پوپولیستی که با آقای علی خامنه‌ای دچار اختلاف شد، نیز با پیراهنی سفید و نه سیاه عزادار، در تلویزیون ظاهر شد.

شاید آشکارترین مسیری که هم اکنون پیش روی ایران قرار دارد، روی کار آمدن رئیس جمهوری جدیدی باشد که وفادار به تندروهای نظامی حامی رژیم است و در نهایت، مجتبی خامنه‌ای جانشین پدرش به عنوان رهبر معظم شود. مجتبی بدون حمایت مردمی یا پایگاه قدرتمند داخلی، به این پشتیبانان تندرو وابسته خواهد بود. با انزوا از بازارهای جهانی، رژیم و اقتصادی که آن را کنترل می‌کند، به فرسودگی خود ادامه خواهد داد. نارضایتی فزاینده مردم همراه با کشمکش‌های داخلی برای قدرت می‌تواند ایران را سرکوب‌گرتر و جنگ‌طلب‌تر کند و پیامدهای هشداردهنده‌ای برای شهروندان و همسایگانش به همراه داشته باشد.

با این حال، مسیر دیگری نیز وجود دارد. شاید جانشینی بتواند جرقه‌ی نوسازی ایران را بزند. مجتبی، به گفته‌ی یکی از مقامات سابق که او را به خوبی می‌شناسد، مجذوب مدل محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، شده است. این فرد مورد اعتماد (مجتبی) پیشنهاد می‌کند که اگر او (مجتبی) از ولیعهد سعودی الگو بگیرد، ممکن است قوانین مذهبی ایران را تسهیل کند، زندانیان سیاسی را آزاد کند و به دنبال روابطی جدید با آمریکا و حتی اسرائیل باشد. او معتقد است که اگر چنین گزینه‌ای به ایرانیان در ازای تداوم دیکتاتوری ارائه شود، دو سوم آن‌ها می‌پذیرند. و دیگر آقای رئیسی در راس تشکیلات وجود نخواهد داشت تا این خواسته را رد کند. این یک ایده‌ی فریبنده است، اما برخلاف عربستان سعودی، ایران بیش از یک قرن قدرت مردم و دوره‌های مبارزه دموکراتیک را تجربه کرده است. همانطور که شاه، رهبر سکولار پیشین، در سال ۱۹۷۹ با خطر بزرگی مواجه شد، تلاش برای نوسازی از طریق اعمال قدرت مطلق در کشوری به پیچیدگی و تنوع ایران می‌تواند منجر به سرنگونی رهبر معظم شود.

تاثیر استفاده از موبایل بر کودکان چیست؟

  • فاضل احمدزاده
  • دوشنبه ۳ ارديبهشت ۰۳
  • ۱۳:۵۸

تاثیر استفاده از موبایل بر کودکان چیست؟

درخواست‌ها برای محدود کردن دسترسی جوانان به تلفن‌های همراه و رسانه‌های اجتماعی در حال افزایش است.

ترجمه: فاضل احمدزاده در سایت اکونومیست فارسی

منبع

دو ماه پیش، دیزی گرین‌ول و کلر فرنیهو گروهی در واتس‌اپ راه‌اندازی کردند تا در مورد چگونگی مقابله با درخواست‌های فرزندان خردسالشان برای تلفن‌های هوشمند بحث کنند. پس از اینکه آنها در مورد برنامه‌های خود در اینستاگرام پست گذاشتند، والدین دیگری نیز خواهان عضویت در این گروه شدند. اکنون گروه آنها، «کودکانی بدون گوشی هوشمند»، بیش از ۶۰ هزار دنبال‌کننده دارد که در مورد چگونگی دور نگه داشتن فرزندانشان از دستگاه‌های شیطانی بحث می‌کنند - بحثی که طبیعتاً آنها با گوشی‌های هوشمند خود انجام می‌دهند

این گروه مستقر در بریتانیا تنها گروهی نیست که نگران زمان استفاده کودکان از صفحه نمایش است. ماه گذشته ایالت فلوریدا قانونی را تصویب کرد که استفاده از شبکه‌های اجتماعی را برای افراد زیر ۱۴ سال ممنوع می‌کند. گزارش‌ها حاکی از آن است که دولت بریتانیا در حال بررسی ممنوعیت فروش تلفن همراه به افراد زیر ۱۶ سال است. این نگرانی‌ها در کتاب اخیر جاناتان هایت با عنوان «نسل مضطرب» خلاصه شده است، که استدلال می‌کند تلفن‌های هوشمند، و به ویژه شبکه‌های اجتماعی که از طریق آن‌ها قابل دسترسی هستند، باعث «تغییر بدخواهانه‌ی دوران کودکی» می‌شوند.

در یک بحث جنجالی، دو نکته به طور نسبتاً واضح است. اول اینکه، گوشی‌های هوشمند و رسانه‌های اجتماعی به بخش بزرگی از دوران کودکی تبدیل شده‌اند. طبق تحقیقات انجام‌شده در بریتانیا، تقریباً همه کودکان تا سن ۱۲ سالگی صاحب گوشی می‌شوند. به محض اینکه آن‌ها گوشی به دست می‌آورند، بیشتر وقت خود را در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنند. طبق نظرسنجی‌های مؤسسه گالوپ، نوجوانان آمریکایی تقریباً پنج ساعت در روز را در برنامه‌های شبکه های اجتماعی سپری می‌کنند. یوتیوب، تیک‌تاک و اینستاگرام محبوب‌ترین گزینه‌ها هستند (فیس‌بوک، بزرگترین شبکه اجتماعی جهان، در جایگاه چهارم قرار دارد).

دوم، اکثر افراد موافقند که در بخش زیادی از دنیای ثروتمند، سلامت روان در میان جوانان کاهش یافته است. سهم نوجوانان آمریکایی که در سال گذشته حداقل یک «مورد افسردگی عمده» را گزارش کرده‌اند، از سال ۲۰۱۰ بیش از ۱۵۰ درصد افزایش یافته است. شاید شکاکان پیشنهاد کنند که چنین اصطلاحاتی به سادگی کمتر تابو شده اند. اما این فراتر از صحبت است. در ۱۷ کشور عمدتاً ثروتمند، افزایش قابل توجهی در خودکشی در بین دختران نوجوان و زنان جوان رخ داده است، اگرچه میزان خودکشی آنها همچنان پایین ترین میزان در هر گروه سنی است (نگاه کنید به نمودار).

آیا این پدیده‌ها به هم مرتبط هستند؟ زمان‌بندی گویاست: سلامت روان درست زمانی که تلفن‌های هوشمند و برنامه‌های اجتماعی در دهه ۲۰۱۰ رونق گرفت، شروع به کاهش کرد. برخی مطالعات همچنین نشان می‌دهند که کودکانی که زمان بیشتری را در شبکه‌های اجتماعی سپری می‌کنند، سلامت روانی ضعیف‌تری نسبت به کاربران کم‌مصرف دارند. اما چنین همبستگی‌هایی، علیت را ثابت نمی‌کنند: برای مثال، ممکن است کودکان افسرده و تنها بیشتر از کودکان شاد به «اسکرول سیاه» (گردش بی‌هدف در فضای مجازی و برخورد مداوم با محتوای منفی) روی بیاورند.

تعداد کمی از مطالعات تجربی تصادفی‌سازی‌شده در حال بررسی علّیِ [تأثیر فیس‌بوک بر سلامت روان] هستند. در سال ۲۰۱۷، روبرتو موسکرا از دانشگاه لاس امریکاس و همکارانش، گروهی از کاربران فیس‌بوک در آمریکا را برای یک هفته از این پلتفرم دور نگه داشتند. افرادی که از فیس‌بوک دوری کردند، نسبت به گروه کنترل [گروه شاهد] احساس افسردگی کمتری را گزارش کردند و در فعالیت‌های متنوع‌تری شرکت داشتند؛ همچنین اخبار کمتری را دنبال کردند.

در سال ۲۰۱۸، محققان دانشگاه استنفورد و دانشگاه نیویورک آزمایشی مشابه را انجام دادند، باز هم در آمریکا. پس از یک ماه دوری از فیس‌بوک، افرادی که تحت سم‌زدایی قرار گرفته بودند، نسبت به گروه کنترل احساس خوشبختی بیشتری می‌کردند، زمان کمتری را به صورت آنلاین می‌گذراندند، زمان بیشتری را با خانواده و دوستان سپری می‌کردند و از لحاظ سیاسی کمتر قطبی شده بودند. (باز هم، آن‌ها دانش کمتری در مورد اخبار داشتند و زمان بیشتری را صرف تماشای تلویزیون به تنهایی می‌کردند.) تأثیرات هر دو مطالعه روی احساس رضایت‌مندی متوسط بود.

"متیو گنتسکاو" از دانشگاه استنفورد، یکی از نویسندگان مطالعه ۲۰۱۸، اذعان می‌کند: «شواهد علی معلولی واقعاً قانع‌کننده‌ای که در اختیار داریم بسیار محدود است». اما او استدلال می‌کند که اکثر نکات، مشابه شواهد غیرمستقیم در مورد زمان‌بندی، به یک جهت اشاره دارند. «اگر همه این موارد را کنار هم بگذاریم، فکر می‌کنم برای گفتن این موضوع که احتمال قابل توجهی وجود دارد که این آسیب‌ها بزرگ و واقعی باشند، کافی است.»

بسیاری از موارد همچنان نامشخص است. بهترین آزمایش‌های تصادفی روی بزرگسالان انجام شده است، که آن‌ها موضوع اصلی نگرانی نیستند. اکثر مطالعات روی فیس‌بوک تمرکز می‌کنند، که این روزها بخش کوچکی از رژیم رسانه‌ای نوجوانان است. و آن‌ها عمدتاً در آمریکا هستند، که این با کشورهایی که اکثر نوجوانان جهان در آنجا زندگی می‌کنند، متفاوت است. مطالعه‌ای در 72 کشور که سال گذشته توسط مؤسسه اینترنتی آکسفورد انجام شد، نشان داد که پذیرش فیس‌بوک با بهبود کمی در رفاه در بین جوانان مرتبط است.

رابطه مردم با شبکه‌های اجتماعی نیز از طبقه‌بندی سر باز می‌زند. آزمایش موسکرا نشان داد که اگرچه افراد هنگام عدم استفاده از فیس‌بوک احساس خوشحالی بیشتری می‌کردند، اما همچنان فایده آن را معادل ۶۷ دلار در هفته ارزیابی می‌کردند – و جالب اینجاست که بعد از یک هفته ترک، ارزش آن برای ترک‌کنندگان حتی بیشتر هم شد. پیت اتچلز، نویسنده کتاب «آزادشده» (نگاهی خوش‌بینانه‌تر به زمان صرف‌شده مقابل صفحه نمایش) و از دانشگاه باث اسپا، استدلال می‌کند که پرسیدن اینکه شبکه‌های اجتماعی برای سلامت روان خوب هستند یا بد، سوال اشتباهی است. او می‌گوید شاید سوال بهتر این باشد: «چرا برخی از [کودکان] واقعاً در فضای آنلاین پیشرفت می‌کنند؟ و چرا برخی دیگر… واقعاً با مشکل مواجه می‌شوند؟»

تا زمانی که به این سوال پاسخ داده نشود، به گفته دکتر اتچلز، ممنوعیت استفاده از تلفن یا شبکه‌های اجتماعی تا سنین بالاتر صرفاً باعث به تعویق انداختن مشکل می‌شود. همچنین مشخص نیست که چنین ممنوعیتی چه چیزهایی را باید در بر گیرد. دکتر اتچلز اشاره می‌کند که شبکه‌های اجتماعی همه‌چیز را شامل می‌شوند، از فیس‌بوک گرفته تا بخش چت بازی‌هایی مانند فورتنایت. دکتر گنتسکوف که از حداقل سن بالاتر برای برخی شبکه‌های اجتماعی حمایت می‌کند، در مورد محدود کردن همه آنها هشدار می‌دهد. او می‌گوید: «ارتباط واقعی با دوستان - از طریق تلفن، پیامک یا چت ویدیویی - ممکن است چیزهایی باشد که ما می‌خواهیم بیشتر آن‌ها را تشویق کنیماکثر برنامه‌های اجتماعی ترکیبی از عملکردهایی را ارائه می‌دهند که می‌توان از آنها به درستی استفاده کرد یا سوءاستفاده نمود

در حالی که کارشناسان در حال بررسی چگونگی مهار بدترین جنبه‌های شبکه‌های اجتماعی هستند، نشانه‌هایی وجود دارد که کاربران عادی خودشان در حال یافتن راه‌هایی برای این کار هستند. به اشتراک گذاشتن پست در مورد خود در فضای مجازی کم‌رنگ‌تر می‌شود: طبق گفته‌ی گارتنر، یک شرکت تحقیقاتی، تنها 28 درصد از آمریکایی‌ها در سال گذشته اعلام کردند که از مستندسازی آنلاین زندگی خود لذت می‌برند، در حالی که این رقم در سال 2020، 40 درصد بود. پیام‌ها از شبکه‌های باز به چت‌های خصوصی در حال انتقال هستند. اینستاگرام می‌گوید که در حال حاضر به اشتراک گذاری عکس‌ها در پیام‌های مستقیم بیشتر از فید اصلی است. به نظر می‌رسد در حالی که افراد میانسال مشکلات شبکه‌های اجتماعی‌ای را که با آن‌ها بزرگ شده‌اند، شناسایی می‌کنند، جوانان ممکن است در حال حاضر به سمت پلتفرم‌های دیگری در حال حرکت باشند.

مقاله اکونومیست: چرا زنان فرانسوی دیگر کفش پاشنه بلند نمی پوشند؟

  • فاضل احمدزاده
  • شنبه ۱۹ اسفند ۰۲
  • ۱۲:۴۸

مقاله اکونومیست: چرا زنان فرانسوی دیگر کفش پاشنه بلند نمی پوشند؟

انقلابی در نوع کفش پوشیدن در پایتخت مد جهان رخ داد

مترجم: فاضل احمدزاده

چرا زنان فرانسه کفش پاشنه بلند نمی پوشند

ترجمه مقالات سایت Economist را در اکونومیست فارسی بخوانید.

منبع

20 دسامبر 2023

کفش‌های پاشنه‌بلند که زمانی (پیش از انقلاب فرانسه) در میان مردان فرانسه محبوب بود، اکنون در خیابان‌های پاریس مورد علاقه زنان قرار نمی‌گیرد. صدای آشنا و خوشایند تق تق کفش‌های پاشنه‌دار روی سنگفرش، کم‌کم جای خود را به سکوت زیره‌های لاستیکی می‌دهد. امروزه، نویسندگان مد به زنان فرانسوی درباره «چکمه‌های کلفت les chunky boots» (بوت‌های سنگین، مشکی و با زیره شیاردار) توصیه‌هایی ارائه می‌کنند. در گذشته، کفش های ورزشی در محله‌های اعیان‌نشین پاریس (Beaux Quartiers)، اقدامی زننده به حساب می آمدند و به عنوان یک بدعت آمریکایی مسخره می‌شدند، اما امروزه به پوششی روزمره در کافه‌ها و دفاتر این شهر تبدیل شده است. نزدیک به نیمی از زنان فرانسوی بر اساس یک نظرسنجی، نمی‌توانند با کفش پاشنه‌بلند راه بروند. چه خبر شده است؟

فرانسه‌ی مدرن پاشنه بلند زنانه را به نمادی ماندگار تبدیل کرد. روژه ویویه، طراح فرانسوی، با طراحی “پاشنه‌ی سوزن‌دار” (aiguille=needle) در سال ۱۹۵۴، پدرخوانده‌ی کفش‌های پاشنه‌بلند باریک (استیلتو = stiletto) شناخته می‌شود. او اولین کسی بود که میله فلزی را در پاشنه کفش فرو برد تا ساختار آن را محکم کند و قامت زنان را کشیده‌تر نشان دهد. این برند همچنان کفش‌های پاشنه‌بلند را "ابزار اغواگری بی‌نظیر tools of unstoppable seduction" می‌نامد. کریستین لوبوتین، طراح لوکس فرانسوی، با کفش پاشنه بلند ۱۰ سانتی‌متری با زیره قرمز معروف خود، تحولی در دنیای مد ایجاد کرد. هر جفت از این کفش‌ها حدود ۸۰۰ یورو (۸۷۰ دلار) قیمت دارد.

امروزه کم رنگ شدن استفاده از کفش پاشنه بلند در فرانسه تا حدی به دلیل همه‌گیری کووید- ۱۹ و عادت کردن به دورکاری و رواج "استایل راحت" قابل توضیح است. این [محبوبیت کمتر کفش‌های پاشنه‌بلند] همچنین ممکن است نشانه‌ای از طغیان پس از جنبش #MeToo باشد. نسل جوان‌تر در حال روی گرداندن از ماهیت تغییر شکل‌دهنده‌ی پا توسط کفش‌های پاشنه‌بلند است - به این موضوع در فیلم «باربی» نیز اشاره شده است، جایی که پای بازیگر زن پس از درآوردن کفش‌های پاشنه بلند دیگر صاف نیست.

در طول جشن تعطیلات ، کفش پاشنه بلند - یا حداقل نوعی از آن با پاشنه پهن - ممکن است محبوبیت دوباره‌ای پیدا کند. با این حال، این محبوبیت می‌تواند زودگذر باشد. در خیابان‌ اصلی فرانسه، به نظر می‌رسد این روند تثبیت شده است. مدیر یک فروشگاه کفش در پاریس، زمانی که از او پرسیده می‌شود که آیا کفش‌های پاشنه‌بلند زیادی می‌فروشد، با اشاره به تعداد محدود کفش‌هایی که در قفسه بالایی قرار داده است، می‌گوید: «اوه لالا، نه! این تمام شده است. Oh là là, non! That’s over » به گفته‌ی دستیار فروش یکی دیگر از فروشگاه‌ها، "زنان به دنبال راحتی هستند". مهم این است که بتوانید چکمه‌های تخت و پهن را با یک لباس مجلسی بپوشید و همچنان شیک به نظر برسید.

مقاله اکونومیست: چرا نمی توان ایران را به راحتی تحت فشار قرار داد؟

  • فاضل احمدزاده
  • پنجشنبه ۱۷ اسفند ۰۲
  • ۱۲:۵۸

مقاله اکونومیست: چرا نمی توان ایران را به راحتی تحت فشار قرار داد

(چه عواملی باعث شده اند تا ایران در برابر تهدیدها و زورگویی ها مقاوم باشد؟

سربازان آمریکایی در منطقه، اهداف اصلی گروه‌های شبه‌نظامی مورد حمایت ایران به شمار می‌روند.

مترجم: فاضل احمدزاده

لینک خبر: در سایت اکونومیست

تاریخ خبر: 6 فوریه 2024

 

ترجمه مقاله اکونومیست: چرا آمریکا نمی تواند به ایران حمله کند

 

بازدارندگی به معنای جلوگیری از اقدام دشمن از طریق تهدید به اقدام متقابل است. آمریکا ممکن است قادر به مدیریت ایران از طریق روش‌های مختلف باشد. از نظر نیروی نظامی، دو طرف تفاوت‌های قابل توجهی دارند. یکی دارای نیروی زمینی گسترده است و دیگری بیشتر به ناوگان‌های جنگی و هواپیماهای جنگنده با سابقه‌ای طولانی تکیه می‌کند. ) کشور اول دارای نیروی نظامی با قابلیت عملیات گسترده در سطح جهان است، در حالی که کشور دوم به کشتی‌های جنگی و هواپیماهای جنگنده‌ای متکی است که از زمان فرود بر ماه قدمت بیشتری دارند.).

مهار ایران در عمل بسیار دشوار بوده است. اقدامات نظامی مانند حملات هوایی ممکن است در رویارویی با گروه‌های شورشی و شبه‌نظامی تأثیر چندانی نداشته باشد. هدف گروه‌های شورشی و شبه‌نظامی تحلیل رفتن قوای دشمن و بقا است، نه ایجاد دولتی منظم و کارآمد. آنها همچنین متحمل شدن تلفات را به راحتی می‌پذیرند.

تهاجم همه جانبه ممکن است تنها راه مطمئن برای بازدارندگی آنها باشد، اما با توجه به سابقه‌ی نامطلوب مداخلات نظامی، (استفاده از روش‌های دیپلماتیک و ابزارهای غیردخالت‌آمیز) کار آمدتر هستند.

از اکتبر ماه، نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در سوریه و عراق بیش از ۱۶۰ حمله به نیروهای آمریکایی انجام داده اند. برخی از این حملات بی‌خطر بودند - بیشتر نمایشی و برای ترساندن بودند تا تهدیدی جدی - اما حمله‌ی ۲۸ ژانویه چنین نبود؛ این حمله در یک پایگاه در شمال شرق اردن رخ داد و منجر به کشته شدن سه سرباز آمریکایی شد. حوثی‌ها، یک گروه شبه‌نظامی مورد حمایت ایران در یمن، ماه‌ها است که حملات موشکی و پهپادی را علیه کشتی‌های تجاری در دریای سرخ انجام می‌دهند و این مسیر حیاتی که حدود ۳۰ درصد تجارت جهانی کانتینر را کنترل می‌کند، مختل کرده‌اند.

آمریکا هم شروع به پاسخ دادن با حمله تلافی جویانه کرده است. در 3 فوریه، آمریکا بیش از 85 هدف در عراق و سوریه بمباران کرد، که اولین مرحله از پاسخ چند مرحله‌ای است که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، به حمله موشکی در اردن وعده داده بود. روز بعد، این حمله، حوثی‌ها را هدف قرار داد و در تاریخ ۵ فوریه نیز دوباره تکرار شد. دو روز بعد، حمله‌ای آمریکایی در بغداد منجر به کشته شدن یکی از رهبران کتائب حزب الله، یک گروه شبه‌نظامی عراقی مورد حمایت ایران شد. با این حال، حملات نیابتی ایران همچنان ادامه دارد.

منتقدان جنگ‌طلب آقای بایدن فکر می‌کنند دلیلش را می دانند: اعتبار تهدیدهای آمریکا علیه ایران به دلیل تردید در تمایل این کشور به اقدام نظامی مستقیم، زیر سوال رفته است. آنها به عملیات آخوندک در دهه ۱۹۸۰ و در طی «جنگ‌ نفتکش ها» اشاره می‌کنند، زمانی که آمریکا پنج کشتی جنگی ایران را غرق کرد و دو سکوی نفتی این کشور را در خلیج فارس نابود کرد.

منتقدان چپ‌گرا استدلال متفاوتی دارند. آنها صحبت از بازدارندگی را جنگ‌طلبی گمراه‌کننده می‌دانند و در عوض، راه‌حلی ساده ارائه می‌کنند: پایان دادن به جنگ در غزه. اگر اسرائیل کشتار فلسطینی‌ها را متوقف کند، گروه‌های شبه نظامی مورد حمایت ایران ممکن است اقدامات خشونت آمیز خود را متوقف کنند."

هر دو استدلال نادرست هستند. درست است که حمله به نیروی دریایی ایران در سال ۱۹۸۸ این کشور را مجبور کرد حملات خود به نفتکش‌ها را کاهش دهد (و به طور کلی به هدف قرار دادن آمریکایی‌ها پایان دهد).  اما ایرانِ سال ۱۹۸۸ بعد از جنگی هشت ساله و ویرانگر با عراقِ صدام حسین، خسته و بی‌پشتوانه از متحدان قدرتمند بود. ایران در آن زمان چاره ای جز عقب نشینی نداشت. ایرانِ امروز، برعکس، شبکه قدرتمندی از نیروهای نیابتی و تا حدودی حمایت از سویِ هر دو کشورِ روسیه و چین دارد. یک دور حملات آمریکایی ممکن است این کشور را حتی بیشتر به استفاده از این گروه‌های نیابتی سوق دهد - و شاید هم به عنوان تضمینی در برابر حملات آینده، به سرعت به دنبال دستیابی به بمب هسته‌ای باشد.

در مورد جنگ غزه، بسیاری از نیروهای نیابتی ایران این جنگ را به عنوان توجیهی برای اقدامات خود می دانند. اما تاریخ از هفتم اکتبر آغاز نشد. شبه‌نظامیان در سوریه و عراق در یک دهه گذشته ده‌ها حمله علیه نیروهای آمریکایی انجام داده‌اند. حوثی‌ها نیز سابقه‌ی حملات به کشتی‌ها را دارند؛ جنگ تنها بهانه‌ای برای تشدید اقداماتی است که آن‌ها از قبل انجام می‌دادند.

مشکل آمریکا در بازدارندگی ایران ناشی از تناقضات عمیق‌تر در سیاست خاورمیانه‌اش آن است، یعنی تمایلش برای دور شدن از منطقه در عین حال حفظ نیروهای نظامی در آن، به جا گذاشتن حضور نظامی به اندازه‌ای بزرگ که فهرستی از اهداف را ارائه دهد، اما برای محدود کردن واقعی ایران بسیار ناچیز است.

این ترتیب معکوس گولدِیلَکس در ۲۸ ژانویه عواقب مرگباری به دنبال داشت. حمله پهپادی در اردن به یک پایگاه به نام برج ۲۲ که مرکز تدارکاتی برای التنف (یک پادگان دور افتاده آمریکایی در سوریه) ضربه زد. پایگاه التنف که در جریان مبارزه با داعش تأسیس شد، اکنون وجودش به معمایی برای همگان تبدیل شده است. مقامات آمریکایی دلایل مختلفی برای حفظ این پایگاه اعلام کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد در عمل، این پایگاه بیشتر به هدفی آسان برای گروه‌های مورد حمایت ایران تبدیل شده است که هر زمان بخواهند علیه آمریکا اقدام تلافی‌جویانه انجام دهند، به آن حمله می‌کنند.

رژیم ایران نیروهای نیابتی خود را برای بقای خود حیاتی می‌داند: آنها درگیر یک جنگ طولانی‌مدت فرسایشی برای بیرون راندن نیروهای آمریکایی از خاورمیانه و تضعیف اسرائیل و متحدان آمریکا در خلیج فارس هستند. بازدارندگی تنها در صورتی موثر است که این ادراک تغییر کند.

شاید اگر ایران فکر می‌کرد آمریکا برای سرنگونی رژیمش آماده است، از به کارگیری نیروهای نیابتی خود منصرف می‌شد. با این حال، پس از دو دهه ماجراجویی‌‌های شکست‌خورده آمریکا در خاورمیانه، نه آمریکایی‌ها و نه ایرانی‌ها باور نمی‌کنند که چنین چیزی در دستور کار باشد.

متحدان آمریکا در منطقه نیز آن را باور ندارند. یک دهه پیش، اسرائیل و برخی کشورهای خلیج فارس ممکن بود از حملات آمریکا به گروه‌های نیابتی ایران حمایت کنند. در آن زمان، منطقه شعله‌ور بود: ایران به بشار اسد کمک می‌کرد تا سوریه را به قبرستان مخروبه ای تبدیل کند و حوثی‌ها از سنگر شمالی به سرعت در حال پیشروی بودند تا کنترل اکثر مراکز جمعیتی یمن را به دست بگیرند. حمله‌های مداوم آمریکا شاید می‌توانست روند جنگ‌های داخلی در هر دو کشور را تغییر دهد.

هرچند امروز، آن جنگ‌ها به نفع متحدان ایران عملاً حل و فصل شده‌اند. رژیم ایران چنگال‌های خود را در چهار کشور عربی فرو کرده است. چند عملیات نظامی پراکنده نمی تواند [ایران] را از جای خود تکان دهد. به همین دلیل است که عربستان سعودی و امارات متحده عربی سعی کرده‌اند روابط خود را با ایران بهبود بخشند: آنها معتقدند که اگر آمریکا نتواند از شرکای خود محافظت کند، برقراری آرامش از طریق تعامل دیپلماتیک و مشوق‌های اقتصادی، گزینه امن‌تری است.

مقامات آمریکایی پس از حملات هوایی به سوریه و عراق، در جلسه‌ای با خبرنگاران، نه در مورد بازدارندگی، بلکه در مورد تلاش برای «کاهش توان» گروه‌های تحت حمایت ایران صحبت کردند. این ممکن است واقع بینانه تر باشد: اگر آمریکا به اندازه ی کافی موشک های ضد کشتی حوثی ها را منفجر کند، آنها هم مجبورند شلیک به کشتی ها را متوقف کنند (حداقل تا زمانی که ایران بتواند موشک های بیشتری را تحویل دهد).

اما این امر مستلزم یک کارزار طولانی‌مدت است که ممکن است آقای بایدن بخواهد از آن اجتناب کند، که ما را به ریشه ی مشکل باز می‌گرداند. ایالات متحده در خاورمیانه در جدال میان ماندن و رفتن گرفتار شده و نمی داند با نیروهای باقی‌مانده‌اش در منطقه چه کند. وضعیت موجود کارآمد نیست و به طور متناقضی، این ایران است که آمریکا را از تغییر آن بازداشته است.

چرا برخی از دموکراسی ها روسیه را محکوم نمی کنند؟

  • فاضل احمدزاده
  • جمعه ۲۶ فروردين ۰۱
  • ۰۰:۱۷

چرا برخی از دموکراسی ها روسیه را محکوم نمی کنند؟

مطلب ترجمه شده در اکونومیست فارسی

در آسیا، خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین، حتی متحدان و مشتریان دیرینه آمریکا درخواست‌های این کشور برای اعمال تحریم‌ها علیه روسیه یا صرفاً برای انتقاد از آن را رد می‌کنند.

افزایش قیمت مواد غذایی و سابقه ریاکاری و خودخواهی غرب کمکی نمی کند.

هند دلایل متعددی برای اجتناب از دشمنی با روسیه دارد: سنت بی طرفی در درگیری های جهانی، اولویت استراتژیک مقابله با چین، و وابستگی اش به تجهیزات نظامی روسیه.

کمتر کشوری به اندازه پاکستان بی پروا بوده است، پاکستانی که در زمان نخست وزیر برکنار شده خود، عمران خان، مدت کوتاهی پس از تهاجم، قرارداد تجاری با روسیه امضا کرد. ‌

اما آنها تنها نیستند.

Why some democracies won’t condemn Russia

In Asia, the Middle East, Africa and Latin America, even longtime allies and clients of America are rebuffing (reject) its entreaties (appeal) to impose sanctions on Russia or merely to criticize it.⁠


⁠Rising food prices and a history of Western hypocrisy and selfishness aren’t helping. ⁠

India has a number of reasons to avoid antagonizing (disagree) Russia: its tradition of neutrality in global conflict, its strategic priority of confronting China, and its dependence on Russian military equipment. ⁠

Few countries have been as brazen as Pakistan, which, under its since-ousted prime minister, Imran Khan, signed a trade deal with Russia shortly after the invasion. ⁠

But they aren't alone.

لیست مطالب اکونومیست فارسی

 

از لغات مهم این خبر می توان در بخشهای مختلف آزمون آیلتس استفاده کرد.

 

مثال استفاده از Condemn در رایتینگ آیلتس:

 

A large number of people condemned the government for spending money on building more houses instead of investing in preserving the polluted local environment.

 

تعداد زیادی از مردم دولت را به صرف هزینه برای ساخت خانه های بیشتر به جای سرمایه گذاری برای حفظ محیط پرجمعیت محلی محکوم کردند.

 

ترجمه اخبار، مقالات و مطالب سایت اکونومیست و پیج اینستاگرام the economist در سایت اکونومیست فارسی قرار می گیرند.
همچنین لغات انگلیسی مهم و آکادمیک هر متن در انتهای ترجمه وجود دارند تا خوانندگان سایت از آنها برای تقویت رایتینگ و ریدینگ آیلتس و تافل استفاده کنند.